به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، در کانال تلگرامی بی نهایت (@bayenatt110) براساس بیانات و کتب مرحوم استاد علی صفایی حائری آمده است:
استغفار اسمى است كه در آن شش معنى نهفته است:
اول پشيمانى بر گذشته، اين اولين جرقهاى است كه انسان غافل را مى سوزاند. مى بيند هستى خودش را تباه كرده، مى بيند لحظه هاى عمرش را به گند بسته، از دوست نيرو گرفته و به دشمن پيوسته است، با نعمتهاى خدا به شيطان لبيك گفته است.اينجاست كه در او اين جرقه سر مى كشد و اين پشيمانى شكل مى گيرد.
دوم تصميم براى آينده است، كه ديگر به گناه باز نگردد. كسى كه از گذشته اش مى بُرد، بايد براى آينده اش آماده باشد، وگرنه دوباره همان دوستها و همان اصرارها و همان شرم ها و رو دربايستى ها و همان لجنها و از دست رفتن هاست.
سوم جبران حقوق خلق است تا آنجا كه در هنگام ديدار خدا، تو پاك باشى و عريان. لباس گناهى تو را نپوشانده باشد و حقى بر گردن تو نمانده باشد. پس از مرحله ى اول و دوم، اين مرحله آسان مى شود، وگرنه بيرون آمدن از حقوق بدون آن دو مرحله امكان ندارد. همراه پشيمانى و تصميم است كه مى توانى اين دو نيرو را تبديل كنى و به عمل بكشانى.
چهارم ترميم آثار ذنب است و روى آوردن به فرايض از دست رفته و از قلم افتاده. در مرحله ى سوم حقوق خلق را مى دادى و اينجا حقوق خدا را مى آورى و فرايض را جبران مى كنى.
پنجم روى آوردن به گوشت هاى روييده از باطل است. بايد اين گوشت هاى مرفه كه نشانه ى لحظه هاى غفلت و لذت هستند آب بشوند، ذوب بشوند تا آنجا كه پوست را به استخوانت بچسبانى و بعدها گوشت جديد بر تو برويد.
بايد خانه تكانى كنى. آنچه كه آب آورده بود، به آب بدهى. تو كه از ريشه ها جدا شده اى ميوه هايش را هم بسوزان و از خود دور كن. بگذار در تو گوشت هاى تازه برويد. گوشتهايى كه از اطاعت و از معرفت تو مى رويند، آسان مى توانند بارهاى سنگين عبوديت را تحمل كنند. آن گوشت هاى مرفه نمى توانند رنج عبوديت را بر خود بگيرند. آن گوشتهاى ول، خواب مى خواهد و ناز مى خواهد و نعمت مى خواهد ولذت مى خواهد ... آن مَركبى نيست كه در اين راه دشوار گام بردارد.
ششم چشيدن از رنج طاعت است؛ پس از نوشيدن شيرينى و لذت عصيان. به همان اندازه كه در راه باطل لذت برده اى، به همان اندازه كه بدنت از لذت ها نوشيده، بايد از راه خدا رنج ببرى و درد را بنوشى تا حساب ها تسويه شود و ريشه هاى گناه بسوزد.
در اين مرحله و با اين همه تسبيح و حمد است كه به استغفار مى رسى و از او مى خواهى كه تو را بپوشاند و ظلم و ذنب تو را كه بر عالمى سايه انداخته پاكسازى نمايد.
استغفار، اين پاك سازى و زير پوشش بردن است، گندها را پاك كردن و خرابى ها را اصلاح كردن است و اين استغفار تنها از ذنب خودت نيست كه وسيع است، حتى ذنب ديگران را در بر مى گيرد.
نظر شما