به گزارش خبرگزاری شبستان ، سید احمد بطحایی، متولد 1366 و طلبۀ سطح چهار حوزۀ علمیه قم است. رمان «مصائب یک پیامبر» او در جشنوارۀ «هنرهای آسمانی» در سال 1389، رتبۀ نخست داستان بلند را از آن خود کرد او داستان دیگری با عنوان «هر روز می میریم» دارد و به تازگی انتشارات بوستان کتاب کتابی از او به عنوان «سی و ده(روز نوشت های تبلیغی یک روحانی)» را چاپ کرده است.
در یکی از نوشته های کوتاه او در این اثر می خوانیم:« به امامزاده که میرسیم بیهوا میکروفون را میدهند دستم. میمانم چه بگویم. مردان دورم را گرفتهاند و زنها در حاشیه و نزدیکِ دیوارههای امامزاده نگاهم میکنند. لرزشی از ساق پایم به بالا میرود و به دستهایم مینشیند و در تارهای صوتیام به اوج میرسد. با همان صدای لرزان و لکنتوار میگویم: «چه بگویم؟» پیرمردی که به دیوار کاهگلیِ سقاخانه تکیه داده کلاه نمدیاش را از سر برمیدارد و با دست به پیشانیاش میزند. طنین صدای ضربهٔ دستش فضا را پر میکند و با صدای ضجهٔ خشدارش چند جفت چشم دیگر را هم نمدار میکند. من ولی مات و مبهوت ماندهام. حتی گریه هم نمیکنم. سرم را پایین میگیرم و با چشمهایی که دو دو میزند به موزاییکهای مشبّک امامزاده خیره شدهام. چند ثانیه همانطور میگذرد که صدای گریهٔ نوزادی از سمت زنها بلند میشود. بیاختیار سرم را سمت صدا میچرخانم و میگویم: «صدای ناله شیرخوار میآید!»
نویسنده در این اثر تلاش می کند با قلمی صمیمی احساسات خود را در مواقع گوناگون با خواننده در میان نهد همین صمیمیت سبب خواندنی شدن اثر او شده به گونه ای که مخاطب می تواند با کتاب که در واقع روزنوشته های مولف است به راحتی ارتباط برقرار کند.
انتشارات بوستان کتاب جدید ترین اثر سید مهدی بطحایی را در 150 صفحه چاپ و برای نخستین بار روانه بازار نشر کرده است.
نظر شما