به گزارش خبرنگار مهدویت خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام حسن ملایی، مدیر گروه اخلاق و تربیت مرکز تخصصی مهدویت و مؤلف کتاب «سبک زندگی منتظرانه» در کانال تلگرامی خود پیرامون آسيب شناسي جريان تربيت با عيار مهدويت می نویسد:
اکثر افرادی که در عرصه آموزش و پرورش به صورت علمي و عملي وارد شده اند، نظام تربيتي جاري در مراكز رسمي و غير رسمي را در ارائه محصول مطلوب و انسانهاي تربيت يافته با طراز اسلامي، ناكارآمد میدانند.
به راستي چه شده است كه پس از گذشت نزديك به چهار دهه از انقلاب شكوهمند اسلامي، هنوز سيستم فرهنگي و تربيتي جاري كشور به رغم ادعاي اسلامي بودن آن نتوانسته در حد قابل قبولي، افرادي مؤمن و متخصص را در سطوحي عالي و در بخشهاي گوناگون به نظام اسلامي تحويل دهد؟ كساني كه بتوانند آن گونه كه شايسته اين حكومت است از عهده توقعات عالي آن در دستيابي به اهداف بلند و مقدسش بر آيند و با تأمين حداكثري رضايت عمومي، آن را به الگويي جهاني تبديل نمايند.
همچنين با نگاهي به فرهنگ عمومي و سبك زندگي مردم كه حاصل شيوه تربيت است نيز، خلأهاي عميقي قابل مشاهده است. رهبري فرزانه انقلاب، حضرت آيت الله خامنهاي در اين باره اشارات فراواني داشته و به عنوان نمونه فرمودند: «آموزش و پرورش سنگ بناى آينده كشور است. ما اگر مشكلاتى در زمينههاى اخلاقى و رفتارى، علمى، اعتماد به نفسِ ملى و عمومى و در زمينههاى گوناگون ديگر داريم، در ريشهكاوىِ اينها به آموزش و پرورش مىرسيم... اگر آموزش و پرورش در يك كشور ارتقا پيدا بكند و اصلاح شود، در اقتصاد، سلامت و بهداشت، محيط زيست، مرگ و مير، بارورى، زيبايى و هنر، رفتارهاى گوناگون مردم در سطح جامعه با يكديگر، و فراتر از همه اينها، در دين، فلسفه و اخلاق تأثير خواهد گذاشت».
نگاهي به قوانين مصوب در اين عرصه و نيز متون رسمي تربيتي در مراكز علمي و دانشگاهي- به عنوان اسنادي كه بر اساس آن تربيت نيروي انساني نظام اسلامي صورت ميگيرد-حاكي از آن است كه سعي سياستگذاران و نويسندگان اين متون بر آن بوده است كه با گذراندن آنها بتوانند افرادي آراسته با اهداف بلند تربيتي اسلام را پرورش دهند، اما هر وقت كه از بر روي زمين ماندن امور و يا چالشي فرهنگي و اخلاقي صحبت ميشود كما كان كمبود نيروي انساني كارآمد و نقصان در برنامههاي تربيتي، سخن نخست متوليان امر است. پس مشكل در كجاست و چاره كار چيست؟ پاسخ به اين پرسش لزوم نگاه آسيب شناسانه به مقوله تربيت و فعاليتهاي تربيتي را موجه مينمايد كه: «مَنْ لَمْ يَعْرِفْ مَضَرَّةَ الشَّرِّ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى الِامْتِنَاعِ مِنْه؛ هر كس آفت چيزي را نشناسد، قادر به پيشگيري از آن نيست».
لزوم تدوين نظام صحيح تربيتي
با مروري بر انبوه كتابها و مقالات تربيت اسلامي، مشاهده ميشود كه منابع قريب به اتفاق آنها آيات قرآن و روايات معصومين است، بنابراين معضل اين كتابها از جهت منابع اصيل اسلامي و تك گزارههاي آنها نيست بلكه مهمترين مشكلي كه در خروجي فعاليتهاي تربيت جاري مشاهده ميشود، در تركيب مطالب آنها و به عبارت ديگر نداشتن پشتوانهاي تئوري به نام نظام تربيتي اسلام است.
«نظام تربيتي، مجموعهاي از مفاهيم و انديشههاي منظم و سازمان يافته درباره تربيت ميباشد كه بين آنها روابط متقابل جريان داشته و به اصطلاح، از نوعي همبستگي دروني برخوردارند و بيانگر كيفيت و چگونگي تربيت، بهطور اساسي و پايهاي ميباشند». در اين صورت طبيعي است كه «با تغيير هر يك از اين عناصر يا نوع روابط مقرر، بازده و محصول نظام نيز تغيير خواهد كرد» و به همين علت هرگونه عدم مرغوبيت در محصول تربيتي را بايد در نظام تربيتي جاري آن جستجو نمود.
ممكن است گفته شود كه كتابهاي فراواني با اين موضوع و در اين قالب نگاشته شده است اما سؤال اين است كه تا چه اندازه اين كتابها در استخراج صحيح نظام تربيتي بر مبناي اسلام، موفق بودهاند؟ آيا صرف گنجاندن آيات و روايات تربيتي در يك نوشتار، نشانگر آن است كه نظامي كه آن كتاب ارائه نموده نيز اسلامي خواهد بود؟ آيا نميشود كه نظام تربيتي غير اسلامي و يا حتي غربي را با متون ناب اسلامي مزين نمود؟!
از همين روست كه رهبر فرزانه انقلاب حضرت امام خامنهاي در بيان ريشه اصلي ناكارآمدي نظام فعلي تعليم و تربيت تصريح نمودند كه: «آموزش و پرورش كنونىِ كشور ما، ساخته و پرداخته فكر ما و برنامههاى ما و فلسفه ما نيست؛ اين يك امر واضحى است؛ اين هم جزء مسلمات است، منتها به آن توجه نمىكنيم! از روزى كه نظامى به نام نظام آموزش و پرورش در اين كشور به وجود آمد- از آغاز كار-بناى كار بر آن فلسفهاى نبود كه ما امروز دنبال آن فلسفه هستيم».
ايشان به شوراي عالي انقلاب فرهنگي نيز گوشزد نمودند: «كسانى كه امروز وارد مدرسه مىشوند، در پايان دوران بيستساله... مىخواهيد اين جوان بيست و شش، هفتساله چه جور انسانى باشد؛ اگر مىخواهيد اين جوان، يك جوان خلاق، داراى ابتكار، شجاع، آراسته از لحاظ اخلاقى، سالم از لحاظ جسمى و فكرى و روانى، صاحبِ فكر و انديشه، داراى احساس مسئوليت نسبت به كشورش و ملتش و آيندهاش باشد، امروز بايد طرح صيرورت اين كودك را به آن جوان اينجا طراحى كنيد»؛ لذا در ابلاغ سياستهاى كلى برنامه پنجم توسعه نيز اين مطلب را لحاظ نموده و دستور فرمودند كه: «بايد يك تغيير بنيادى بر اساس نياز، بر اساس اهداف والا، بر اساس امكانات عظيم كشور، امكانات انسانى، در آموزش و پرورش به وجود بيايد».
معيار نظام تربيت اسلامي
حال كه براي دستيابي به بازدهي تربيتي مطلوب نيازمند تدوين نظام تربيت اسلامي هستيم بايد ديد كه اصلاً معيار واقعي تشخيص نظام تربيتي اسلام چيست؟
در اين خصوص بايد گفت كه براي تشخيص و تدوين نظام تربيتي اسلام، بايد به ماهيت و فلسفه تربيت اسلامي و به ويژه مباني و اهداف آن توجه جدي نمود و بر اساس آن گستره تربيت و نيز اصول و روشهاي آن را مورد بررسي قرار داد و به فرموده مقام معظم رهبري: «سرلوحه و محور برنامه هاى آموزش و پرورش در تنظيم كتاب، در تربيتِ معلم، در نظارتِ بر كار بخشهاى مختلف آموزش و پرورش، در نظارت بر كار آموزشدهندگان و داخل مدارس بايد بر اين باشد كه ببيند آيا تفكر اسلامى منتقل مىشود، يا نه؛ انسانسازىِ بر مبناى اسلام و مسلمان سازىِ كودكان در اين مدارس انجام مى گيرد، يا انجام نمىگيرد...البته در كشور ما، آموزش و پرورش يك بناى قديمى است؛ ليكن نه با هندسه صحيحى از آغاز كار. در اينجا اولِ كار، آموزش و پرورش را مثل اغلب بناهاى فرهنگى، بر مبناى صحيحى نگذاشتند»؛
یک پیشنهاد: لزوم نگاهي دوباره به هدف غايي اسلام
در اين ميان، آنچه مهم است شناسايي آسيب هاي موجود در تعليم و تربيت كنوني با نگاهي دوباره به هدف غايي اسلام در تربيت است. شايد اين پرسش به ذهن برخي خطور كند كه با وجود روشن بودن هدف نهايي اسلام كه همانا بندگي و عبوديت خداست چه نيازي به طرح دوباره اين موضوع است و اين مطلب چگونه در تدوين صحيح طرح نظام تربيتي اسلامي مؤثر خواهد بود؟
به نظر میآید اگر ارتباط وثیق امامت معصومین(ع) با توحید در متون دینی بار دیگر بازخوانی شود، لزوم طرح اندازی دوباره نظام تربیتی با مقوله مهدويت و شخص حضرت مهدی(عج) عج روشنتر خواهد شد. این امر تفکر و مطالعه هدفمند ما و شما را می طلبد و تفصیل آن مجالی دیگر می طلبد.
نظر شما