به گزارش خبرنگار مهدویت خبرگزاری شبستان، تبیین جایگاه تمدن و فرهنگ در مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه اسلامی و تشریح شاخصه های مهم و اثرگذار در تحقق تمدن نوین اسلامی درعصر غیبت با توجه به باورها و اصول اساسی دیدگاه دینی و همچنین بررسی موانع و چالش های تحقق این معنا در جامعه کنونی، ما را بر آن داشت تا با حجت الاسلام والمسلمین مهدی یوسفیان، معاون پژوهشی مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم گفت وگویی ترتیب دهیم که حاصل آن را در ادامه می خوانید:
راهکارهای پیاده سازی الگوی تمدنی اسلام در جوامع مردمی چه مختصاتی دارد؟
در این باب باید گفت: مردم جامعه ایران اسلامی، با قبول و پذیرش حکومت جمهوری اسلامی و به تبعیت از آن، التزام یابی به ولایت فقیه که در واقع رکن اساسی نظام اسلامی است، به صورت کلی، در چارچوب تمدنی و حرکتی نظام اسلامی و مهدوی گام برداشته اند؛ مردم ایران اسلامی در این چارچوب پذیرفته اند که در نظام اسلامی همه یکسان و برابر هستند و همه بنده و مملوک خداوند متعال هستند؛ مردم جامعه اسلامی این نکته را پذیرفته اند که اگر در جامعه ای قرار است حاکمیتی شکل بگیرد، می بایست آن حاکمیت، مشروعیت الهی داشته باشد.
در این رویکرد، ولی فقیه که حاکمیت نظام اسلامی را بر عهده دارد، به نیابت از امام معصوم(ع) که در غیبت به سر می برد، امور جاریه و مناسبات سیاسی و اجتماعی امت و جامعه اسلامی را به عهده می گیرد؛ نباید این نکته فراموش شود که این مشروعیتی است که خداوند توسط امام معصوم(ع) به حاکمیت در دوران غیبت اعطا می فرماید؛ اگر این رویکرد مورد اجرا و پیاده سازی قرار بگیرد اولین مؤلفه حاکمیت خداوند در زمین که با عنوان«إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً» تعبیر شده است، محقق خواهد شد.
مسئله دیگر دراین پروسه، موضوع بستر و مکان پیاده سازی و اجراسازی رویکردهای دینی و الهی است؛ این بستر در چارچوب تفکر اسلامی، با روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی به منصه ظهور رسید؛ اگر به رویکرد این نظام دقت و توجه شود، می بینید که تمامی احکام و قوانین در نظام اسلامی می بایست به تأیید شورای نگهبان قانون اساسی که در واقع دیده بان اجرایی مناسبات اسلامی و دینی و قانونی جامعه است، برسند. معنای شورای نگهبان درواقع این است که تمامی قوانین و مقررات مربوطه را با محک شرع و دین بسنجند و در ادامه تأیید و یا نفی کنند؛ با این رویکرد نکته دوم که همان بستر و شرایط اجرا و دستیابی به الزامات دینی است نیز، فراهم شده است.
نکته مهم و اساسی قوام حکومت دینی در جامعه ایران اسلامی این نکته بود که هم بنیانگذار کبیر نظام اسلامی و هم رهبری معظم انقلاب و هم تمامی آحاد ملت، به این نکته اهتمام داشتند که مردم و جامعه می بایست، با یک حرکت انسانی و در بستر هویت انسانی و هویت ایمانی خود، به کمال پیشرفت و اعتلاء مادی و معنوی دست یابند؛ این همان مسائلی است که ان شاالله در دوران حاکمیت امام عصر(عج) قرار است به طور کامل تحقق یابد؛ البته باید گفت که در این مقایسه حتماً تفاوت هایی وجود خواهد داشت؛ در دوران حاکمیت صالحان و در آخرالزمان، فضای تقابلی و رویارویی با یکدیگر از میان برداشته خواهد شد، در این دوران دشمنان و معاندان به صورت کامل از بین خواهند رفت، لذا این هجمه ها و رویکردهای معاندی که هم اینک به نظام اسلامی وارد می شوند، در آن دوران به طور کامل از بین خواهند رفت؛ نکته دیگر این است که در آن دوران محدودیت هایی که اکنون برای نظام اسلامی وجود دارد به طور کامل و تام برداشته خواهند شد و لذا در آن عصر طلایی، حرکت و توسعه فرهنگی و تمدنی اصطلاحا انفجاری خواهد بود.
شاکله های اساسی تمدن سازی و فرهنگ سازی در دوران کنونی و مسیر رسیدن به حکومت صالحان در عصر ولایت امام عصر(عج)، چگونه تبیین می شوند؟ الزامات این پروسه، با توجه به مناسبات امروزی چگونه تشریح می شوند؟
در عصر شکوفایی تمدن اسلامی در عصر حاکمیت صالحان، گرچه این حرکت به صورت تدریجی به وقوع می پیوندد، ولی دارای رشد شگرف و فزاینده ای است. حال اگر بخواهیم با توجه به آن جایگاه تمدنی، مؤلفه هایی برای عصر غیبت به دست آوریم یعنی از فضای دوران ظهور به دوران پیش از ظهور برسیم، اگر بخواهیم که یک فضای تمدنی صحیح بر آن مبانی استحصال نماییم، می بایست نگاه کنیم که شاخصه ها و غایات عصر ظهور چگونه تبیین شده اند و در حال حاضر و در شرایط کنونی در جهت پیاده سازی حداکثری این شاخصه ها در نظام اسلامی همت گماریم؛ این همان شاخصه مهم تمدنی است که مورد نظر و خواست رهبری معظم انقلاب(دامت برکاته) نیز قرار دارد.
ما باید بپذیریم که فضای حاکمیت نظام، می بایست فضای ایمانی و اعتقادی باشد؛ یعنی همانطور که ما ولایت فقیه را به نیابت از ولایت امام معصوم(عج) پذیرفته ایم می بایست تمام فرامین و الزامات ایشان را به طور کلی اجابت کنیم و انجام دهیم، زمانی که ایشان به عنوان حاکم جامعه اسلامی، بیان می دارند که انتخاب و رأی شما برای من مهم و قابل توجه است و این نظر شما است که من را به امور واقف می نماید؛ می باید همه آحاد مردم با پذیرش این فرمان، دعوت ولی فقیه را اجابت کنند و با حضور گسترده تبعیت و ولایت پذیری خود را به منصه ظهور و بروز برسانند؛ باید توجه داشت در تمامی مناسبات اعم از سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و غیره، تمامی رویکردها می بایست بر مدار دین قرار بگیرند؛ در دوران ظهور نیز همه امور بر دینداری قرار می گیرند؛ بنابراین این مؤلفه را نمی بایست فراموش کرد. ما باید به هیئت حاکم نظام اسلامی با دید الهی و دینی بنگریم و ملاک جامعه در پذیرش فرامین این نظام، چارچوب ها و مناسبات دینی باشند.
الزام دیگر در این پروسه این است که چه دست اندرکاران و مسئولان نظام در ابعاد مختلف، اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و غیره و چه آحاد مختلف مردم، در جهت دستیابی و حرکت به سمت و سوی تمدن اسلامی و دینی می بایست به طور کلی و اساسی، تقید دینی و الهی به انجام امور و فرامین اسلامی داشته باشند؛ این مسئله تقید و پایبندی به اجرای مناسبات دینی مقؤله بسیار مهمی است که نمی بایست نسبت به آن غفلت و کوتاهی کرد. باید در این چارچوب، باورهای دینی در جامعه به منصه ظهور و بروز برسند؛ در این چارچوب می بایست فضای بانک ها و بازارها و فضاهای علمی و دانشگاهی و اداری با دیدگاه های دینی اداره شوند؛ می بایست به فضای فرهنگی و آموزشی و پرورشی با دید دینی نگاه شود؛ به طور کلی می بایست این فضاها با دیدگاه های دینی مأنوس شوند تا در این راستا به آن چارچوب تمدنی نوین دست یابیم.
علاوه بر این، وقتی سندی به نام سند تحول تصویب می شود و در آن، چارچوب حرکتی و فکری نظام تبیین و تشریح می شود و می خواهیم در آینده، یعنی سال 1410 به این نقاط برسیم و در این نمودار مسیر حرکتی تمدنی ایران را به تصویر می کشیم، لازم است در تمامی این نمودارها و چارچوب های فکری و نظری، بحث عبودیت و خداباوری و معاد پذیری لحاظ شود. باید در تمامی اسناد تصویبی جامعه اسلامی خداباوری گنجانده شود و به این مسئله با دید حداکثری نگاه شود؛ معنای صحیح این کلام این است که در تصویب و پیگیری این اسناد و برنامه ها، دیدگاه های مادی و دنیوی لحاظ نشود و پایه های اصلی این تفکرات، معادباوری و توحیدمحوری قرار بگیرند.
نباید در این پروسه، تمدن اسلامی را به تمدن دنیوی معنا کنیم؛ اینکه تعداد آسمانخراش ها و انسان های دنیا طلب زیاد شوند، مورد وثوق و تأئید تمدن اسلامی نخواهد بود. حرکت تمدنی اسلامی یعنی، فضای حرکتی جامعه به گونه ای لحاظ شود که هر شخصی آینده و آتیه این نظام و جامعه را نگریست، ببیند جامعه در نهایت رشد و شکوفایی و خداباوری و در راستای باورهای معنوی قرار گرفته است؛ یعنی در آن آینده آرمانی، علم دارای پیشرفتی عظیم و شگرف شده و جامعه در مسیر تولید ثروت قرار گرفته باشد؛ ما باید جامعه را بر این مدار تمدنی شکل دهیم که در آن آینده، انسان یک حیوان دوپا و انحصارطلب نباشد، بلکه در آن جامعه، انسان به معنای واقعی، انسان باشد و رشد و شکوفایی آن بر مدار اخلاق باوری و حرکت به سمت توحیدمداری قرار گرفته باشد؛ متأسفانه باید گفت در حال حاضر تمدن های بشری موجود، بر این مدار قرار ندارند و اصول لذت جویی و منفعت طلبی حداکثری بر این تمدن ها حاکم هستند، تا جایی که گاهی انسان با نگاه اجمالی به این تمدن ها و گرایش ها، قانون جنگل و حیوانات را پیشرفته تر از این تمدن ها می بیند.
نظر شما