معصومه ظهیری، عضو هیئت علمی جامعه الزهرا(س)، استاد حوزه و دارای گرایش مطالعات زنان و خانواده که در این خصوص مطالعات رسانه ای نیز دارد با اشاره به وضعیت فیلم های ویژه این ایام به خبرنگار شبستان گفت: برای من بسیار جای سوال است که چرا سیما به عناوین مختلف و تحت چنین سریال هایی خط قرمزها را می شکند.
وی افزود: به طور مثال در جریان داستان یکی از این فیلم ها ارواح به اصطلاح سرگردان حتما یکی آقا و دیگری خانم است و جالب تر از همه اینکه همه روابط که در فضای خارج از عالم تجرد رخ می دهد نیز باید در قالب روح رعایت شود مثل کنار هم نشستن ها و خلوت های دو نفره.
این استاد حوزه خاطرنشان کرد: ایجاد جاذبه به هر قیمتی اتفاق جدیدی است که در سیما رخ می دهد و متاسفانه حد و مرزی هم برای آن قائل نیستند.
وی گفت: بزرگ نمایی برخی عناوین هم از دیگر آسیب های سریال های ویژه ماه رمضان امسال بود که در دراز مدت آثار فراوانی را در بردارد.
ظهیری با اشاره به سریال شبکه پنج افزود: در این فیلم با تاسف فراوان باید گفت که به اسم لودگی و خنده همه چیز را زیر سوال برده اند و پیام اخلاقی این فیلم در قالبی می آید که ناکارآمد است و بقیه پیام های فیلم به راحتی بر آن فزونی می گیرد.
وی خاطرنشان کرد: نشان دادن شیفتگی بیش از حد در این فیلم ها از دیگر آسیب هایی است که باید نام برد، تهیه کنندگان چنین فیلم هایی در ذهن خود برای مردم برنامه سازی می کنند و این در حالی است که نهایتا تصورات و تولیدات آنها با واقعیت ها سازگار نیست.
این پژوهشگر در مسائل رسانه ادامه داد: مثلا در بسیاری از سریال های خارجی که با اهداف خاصی طرح ریزی و ساخته می شوند تا پایان داستان 10 موضوع دیگر نیز در قالب سریال آورده می شود و این در حالی است که آن سریال به هیچ وجه از مسیر اصلی منحرف نشده و در پایان به همان نتیجه مطلوب می رسد و داستان های جنبی تنها در جهت افزایش جذابیت ها و ایجاد وابستگی بیشتر برای مخاطب است.
وی گریزی هم به فیلم "سقوط یک فرشته" می زند و می گوید: در این سریال تعصبات بجا را بیجا نشان می دهند، برای مثال در سکانسی از فیلم و پس از مخاطرات فراوان راوی داستان می گوید که حاجی برآشفت و باید گفت که با اعمالی که از جانب دختر آن فرد صورت می گرفت، چرا باید حاجی برنمی آشفت و اصلا آشفتگی والدین نسبت به رفتار و عملکرد فرزندانشان کجاست.
ظهیری با بیان نقاط ضعف فیلمسازان داخلی در تولید فیلم دینی تصریح کرد: متاسفانه ما در این راستا هدف گذاری خاصی نداریم و از ابتدا تا انتهای فیلم در قالب معنویت دست به خطاهایی می زنیم که به دلیل فراگیر بودن رسانه ای همچون تلویزیون کم کم در جامعه تبدیل به چهره می شود.
وی با ابراز امیدواری نسبت به پایان داستان های سریال های ویژه این ماه که از سیما در حال پخش است، افزود: بسیاری از منتقدان و همین طور شخص بنده منتظر پایان این داستان ها هستیم و امیدواریم در کنار عملکرد ضعیف این سریال ها در طول این 30 شب حداقل جمع بندی مناسبی در پایان آنها ارائه شود.
بالاخره طاقت حاج حبیب طاق شد و سیلی را کشید...
و فرار سارا برای چندمین بار به بیرون از درب خانه... که این قهر و بیرون رفتن ها و یا حتی تلاش یک دختر برای حل مشکلات خانواده که حتی نیمه شب هم نمی شناسد...
باید گفت داستان این فیلم از آن دسته داستان هایی است که در صورت پرداخت درست می توانست یک اثر ماندگار باشد و به جرات می توان گفت که شاید علت توجه های همراه با بیان مشکلات فراوان به همین نقطه قوت فیلم بازمی گردد.
فیلم، موضوعی خوب و گیرا دارد که متاسفانه در اثر پرداخت غیر صحیح، تولید دقیقه نودی و عدم تلاش نویسنده آن در جهت ربط عقلانی تر ماجراها به یکدیگر سوخته است. در این فیلم کاملا درک می شود که تلاش های نفس شیطانی یا همان راوی داستان این است که دختران حاجی که از پوشش برتر نیز استفاده می کنند را نسبت به باورهای دینیشان سست کند.
پرداخت به این موضوع در نوع خود جالب است ولی خوب، لنگ زدن های متعدد و آماج انتقادات وارده به این فیلم این سوژه را از پا درآورده است. دختر حاجی که در این فیلم بارها بر لقمه حلال خور بودنش در سرتاسر زندگی اش تاکید می شود، یک شبه بر باد می رود و به آنی عاشق می شود و آن هم چه عشق آتشینی. اگر هم بگوییم که سارا پیش زمینه ای برای خارج شدن از صراط مستقیم داشت ولی چنین عجولانه وارد شدن او در وادی آخر عشق به یک پسر بسیار ساده لوحانه است و تصویر بسیار بد و ضعیفی از یک دختر ایرانی مسلمان به نمایش می گذارد.
البته در کنار همه این موارد باید گفت که یکی از صحنه های تاثیرگذار این فیلم پلان های مربوط به سقوط آزاد نیما و صحبت هایی بود که با سارا رد و بدل کرد مثل: "من اینجارو خیلی دوست دارم، اسمش رو گذاشتم سقوط فرشته" و یا "برای پرواز باید چادرت رو برداری، این قانون پرواز است" که جملات خوب و پرمعنایی بود و یادآور برخی مسائل و خط قرمزها بود که مصداقی و کاملا ماهرانه مطرح شده بود.
ولی خوب در کنار این صحنه خوب، صحنه بسیار تاسف بار دیگری که دیدیم، لحظه ای بود که سارا با وسوسه نیما در داخل ماشین در حال حرکت با سرعت بالا ایستاد و چادرش را به دست باد سپرد. در این لحظه تماشاگر منتظر بود تا سارا حداقل سر سوزنی عکس العمل نشان دهد که متاسفانه این صحنه ای که باز هم می توانست پربارتر از این باشد با بی تفاوتی و خنده بی معنی سارا بی نتیجه به پایان رسید.
در ادامه هم که برخوردهای بسیار خونسرد و پدرانه حاجی در کنار خودخوری هایش هست که همان قانون نه نگفتن در برابر فرزندان را به نمایش می گذارد که مصداق تربیت غربی و نامطابق با فرهنگ ماست.
نمونه دیگر در رفتار بسیار ساده لوحانه دختر دیگر حاجی "فاطمه" است که به عنوان یک دانشجوی تازه پذیرش شده در مقطع فوق لیسانس بسیار بعید و دور از ذهن است. این دختر در دل شب و بنا بر احساس وظیفه در قبال خانواده چکی را برای نیما می برد که این رفتار بسیار ابتدایی و بچه گانه و همراه با سوالات فراوانی است که در ذهن مخاطب برجای می گذارد.
در ادامه نگاه به فیلم های ویژه ماه مبارک رمضان امسال نیم نگاهی هم به سریال "پنج کیلومتر تا بهشت" می اندازیم که با ترافیک ارواح و همچنین انتقادات فراوان روبروست. سریالی که تنها به علت زمان مناسب پخش به عادتی برای تماشای مردم تبدیل شده و دیگر هیچ...
هیچ پیامی نمی توان از این فیلم استخراج کرد الا اینکه ارواح نیز نیازمند همراهی روحی از جنس مخالف هستند!!.
در دنیای زندگان این فیلم هم همین جریان به شکل عرفی و خارج از عرف در جریان است. به طور مثال در نمایی که مادر جمشید صدای دوست دختر پسرش را از پشت خط تلفن می شنود و ذوق می کند بسیاری از آموزه های دینی و حتی عرفی ما موج می زند، البته در جهت مخالف.
به نظر می رسد این فیلم دغدغه دینی و القای مفاهیم اعتقادی بخصوص در موضوع مرگ را داراست ولی متاسفانه با بی سلیقگی تمام تلاش شده تا از لحظه اول به مخاطب این چنین القا کند که ایمان یعنی ترس و نه دوری از اعمال ناشایست به علت محبت خداوند.
چندی پیش یکی از مادران می گفت که اگر نوجوان و یا کودکی تنها در خانه تیتراژ آغاز این فیلم را ببیند، دچار مشکلات روحی می شود. حضور پر رنگ اروح نیز در این فیلم جای تقدیر دارد و باید بگویم که ای کاش حضور ارواح در سریال های ویژه ماه میهمانی خدا مشروط به پلاک زوج و فرد بود تا حداقل ما به عنوان تماشاگر در این 30 شب با ترافیک سنگین ارواح در شبکه های مختلف سیما مواجه نمی شدیم.
مسئله دیگر در مورد این سریال توجه خاص هری پاتر خوانان و کسانی است که این فیلم سینمایی را می بینند. بر اساس شنیده ها تصورات ارواح این فیلم برای رفتن به مکان های مختلف و دیگر عملکردها نمونه مطابق با اصل داستان هری پاتر است که خوب این هم به نوعی بیانگر نبوغ شایان توجه نگارنده فیلمنامه این سریال می باشد.
به نظرم سریال شبکه 2 با حضور پژمان بازغی به عنوان "فرشته ای با چشمان آبی" با عنوان "سی امین روز" نمونه بارز بی احترامی به مادر و ترویج بی ادبی نسبت به والدین در بین خانواده های قشر متوسط جامعه است.
دختر عصیانگری که در مخالفت با مادر خود هیچ حد و مرزی نمی شناسد و تنها به علت شنیدن یک جمله از وکیل پدر خود چنان بر مادر خود می تازد که انگار نه انگار فردی به نام هما سال ها با مرارت و سختی این فرزند را همراهی کرده تا به یک جوان تبدیل شود.
بازهم در این فیلم قشر مرفه هستند که نه نیاز به خدا دارند و نه مشکلی. در و دروازه هم برای هر نوع دوز و کلک آنها کاملا جور است و همه مشکلات و لذت نبردن از زندگی تنها برای قشر متوسط جامعه است.
متاسفانه این نگاه تک بعدی سال هاست که بر تولیدات سینمایی و تلویزیونی ما سایه افکنده و جامعه ما را تنها در دو حالت نشان می دهد یا زیر خط فقر یا کاملا مرفه و بدون هیچ مشکلی...
این سریال هم در ماه سراسر برکت و نور از همان ابتدای فیلم نمای ردیف قبرهای فراوان را نشان می دهد که اصلا جالب نیست و نباید فیلم دینی چنین باشد، باید اهالی هنر ما با خلاقیت بیشتر و بهتری وارد این عرصه شوند و اگر این اتفاق نیفتد متاسفانه شاهد نتیجه معکوس آن خواهیم بود.
"سه دونگ، سه دونگ" نام سریال دیگر ویژه این ماه است که بار طنز سیما در این ماه را به دوش می کشد ولی عبور از خط قرمزها، فراوان در آن دیده می شود.
نحوه رفتار و صحبت والدین با فرزندان و هچنین فرزند با پدر و یا مادر خود در این فیلم در نوع خود جالب توجه و بسیار ضد ارزشی است.
آیا به بهانه خنداندن مردم باید فرهنگ و هویت یک جامعه را به باد تمسخر گرفت. همه زیبایی کار طنز به این است که در نهایت ظرافت و در کنار خندان مردم آموزنده باشد نه اینکه به فرزند بیاموزد که می توان با پدر و مادر در نهایت بی ادبی هم صحبت کرد و اشکالی ندارد چون ما با والدین خود راحتیم.
پایان پیام/
عذری صفری
نظر شما