به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، وجه مشترك هر شش داستان این مجموعه، پرداختن به موضوع انقلاب اسلامی است، اما در نحوه پرداخت داستانی این آثار تفاوتهای آشكاری دیده میشود كه طبعاً به دلیل سبك متفاوت نویسندگان این مجموعه است.
ادبیات در هر دورهای، زبان مكتوب و نشانگر دیدگاههای افراد آن مقطع زمانی خاص است. در این خصوص، یكی از اتفاقهای بزرگ اجتماعی در قرن معاصر، وقوع انقلاب اسلامی در كشورمان، ایران است كه باعث برچیده شدن حكومت مستبد شاهنشاهی و استقرار نظام جمهوری اسلامی شد. برای رسیدن به این اتفاق بزرگ، تلاشهای زیادی صورت گرفت كه بخش وسیعی از آن در قالب مبارزات افرادی بود كه در سالهای سیاه ستمشاهی در این راه (پیروزی انقلاب اسلامی) از جان و مال خود گذشتند و سرانجام طلوع فجر انقلاب اسلامی را برای ملت مسلمان ایران به ارمغان آورند.
بیشك برای رسیدن به این مرحله از تاریخ پرفراز و نشیب كشورمان، عوامل متعددی تاثیرگذار بودند كه انتظار میرفت و میرود كه این عوامل در ادبیات خلق شده در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم بازتاب یابد. بخشی از تحقق این انتظار را میتوان در آثار داستانی خلق شده توسط نسل اول داستاننویسان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دید كه نمونههای موفقی از آن در كتاب «به دنبال پدر» گردآوری شده است.
این مجموعه توسط محمدرضا سرشار(رهگذر) گردآوری شده و در آن، شش داستان به قلم نویسندگان نسل اول بعد از انقلاب (داوود غفارزادگان، رضا رهگذر، طاهره ایبد، حسین فتاحی، محمد ناصری و شهید علیرضا شاهی) ارائه شده است. وجه مشترك هر شش داستان این مجموعه، پرداختن به موضوع انقلاب اسلامی است، اما در نحوه پرداخت داستانی این آثار تفاوتهای آشكاری دیده میشود كه طبعاً به دلیل سبك متفاوت نویسندگان این مجموعه است.
از میان داستاننویسانی كه آثارشان در این مجموعه گردآوری شده، داوود غفارزادگان، از چهرههای شناخته شده ادبیات داستانی معاصر است كه معمولاً توجه بیشتری به فرم در آثارش دارد و در داستان كوتاه «روزی دیگر» این نویسنده كه سرشار برای كتاب حاضر انتخاب كرده این دغدغه به خوبی دیده میشود. داستان برای گروه سنی نوجوان است و راوی یك نوجوان كه مشاهدات خود را از یك روز خاص در زندگیاش را درروایت میكند كه همراه پدر به دست مأموان طاغوت شهید میشود و پسر به سفارش او شعار «مرگ بر شاه» را با صدای بلند میگوید و به صف انقلابیون میپیوندد.
در بخشی از این داستان میخوانیم:
مرد مو فِرفِری گفت: «حالا دست بزن و بگو جاوید شاه. فهمیدی چی گفتم؟ دست بزن؛ دست....انگار كه عروسی ننهات است...»
پدر، ساكت و خاموش نشسته بود روی نرده، مرد ساواكی، دوباره فریاد كشید: « مردك؛ گفتم دست بزن و بگو جاوید شاه. بگذار تولهات هم یاد بگیرد.» ناگهان پدرم چنان فریاد كشید كه ساواكیها لرزیدند: مرگ بر شاه! دست ساواكی، با هفت تیر بالا رفت و صدای سه تیر، در خیابان پیچید. پدر، از روی نردهها به پشت، افتاد كف پیاده رو... (ص25)
ماجرای داستان كوتاه «مش قاسم» رضا رهگذر هم در روزی كه حكومت نظامی اعلام شده میگذرد. مش قاسم، كه به نوعی قهرمان این داستان محسوب میشود، پیرمرد رفتگری است كه با رفتار و عمل شجاعانه خود باعث تأخیر در رسیدن نیروهای شاه به صف انقلابیون میشود و در این راه شهید میشود. راوی داستان یك نوجوان است كه مشاهدات خود در آن روز خاص را روایت میكند.
در داستان كوتاه «آقاجان» نوشته طاهره ایبد، اما زاویه دیگری از فعالیتها و شور و شوق مبارزات انقلابی مردم روایت شده است. فرزندان یك خانواده میخواهند شب هنگام به همراه بقیه مردم به پشت بام بروند و شعار«الله اكبر» سر بدهند و در این میان، پدر با كار آنها موافق نیست اما در پایان داستان میبینیم پدر به پشت بام میرود و همراه با مردم شعار «الله اكبر» سر میدهند: «محمد هم ساكت شد. یك دفعه هر دو با هم دویدیم و پشت بشكههای روی پشت بام قایم شدیم، و از لای بشكهها، آقاجان را پاییدیم. آقاجان لحظهای ایستاد. بعد راه افتاد و دور و بر پشتبام، گشتی زد. دیگر دل توی دلمان نبود. حسابی دستم به لرزه افتاده بود. بازوی محمد را گرفته بودم و فشار میدادم. قلبم تند تند میزد. حس میكردم الان از سینهام بیرون میپرد، یا آقاجان صدایش را میشنود و ما را پیدا میكند. بعد از لحظهای، آقاجان پشت به ما كرد و ایستاد و یكدفعه، صدای اللهاكبرش روی پشت بام پخش شد.»(ص57)
چاپ اول(1395) كتاب «به دنبال پدر» به كوشش محمدرضا سرشار(رهگذر) در 92 صفحه با شمارگان 2500 نسخه توسط انتشارات سوره مهر در تهران چاپ و منتشر شده است.
نظر شما