به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از طلیعه، تشریح جایگاه مناسبات مهدوی و تبیین شاخصه های اصولی و کاربردی جامعه منتظر و همچنین واکاوی بایدها و نبایدها و چارچوب شناسی صحیح، بحث انتظار و پیشرفت و تکامل در جهت نیل به آرمانهای جامعه متعالی اسلامی، مقؤلاتی بود که ما را بر آن داشت تا با دکتر محمد فنایی اشکوری، استاد و محقق و عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی امام خمینی (ره)، گفت وگویی ترتیب دهیم که مشروح آن در ادامه از نظرتان می گذرد:
اصولاً آموزه های مهدوی و پیام های این رویکرد بر چه اصولی بنا شده اند؟
بسم الله الرّحمن الرّحیم. اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْدِىِ الَّذى وَعَدَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ الْأُمَمَ؛ اصل ایدۀ ظهور منجی، باوری جهانی است که اکثر ادیان به شکلی آن را دارند؛ اما مفهوم مهدویت در تشیع از عمق و غنای بیبدیلی برخوردار است، کافی است به واژگان کلیدی این آموزه توجه کنیم، مفاهیمی مثل امام عصر(عج)، منجی، صاحب الزمان، حجت الاهی، غیبت، انتظار، آخرالزمان، ظهور، عدالت و جامعۀ موعود.
امام عصر(عج) انسان کامل، حجت خدا، خلیفۀ الله، واسطۀ بین ارض و سماء، و صاحب ولایت تکوینی و تشریعی، سرِّ انبیا(ع) و اولیاء(ع) و خاتم اولیا(ع) و اوصیا(ص) است. مهدویت در تشیع یک باور اسطورهای و آمیخته با افسانهها همراه با تصویری غبار آلود و مبهم نیست؛ بلکه اندیشه ای است که حتی جزئیات بسیاری از آن مستند به منابع استوار و قابل اعتماد است؛ دربارۀ شخص منجی و شخصیتش، زمان تولد و خانواده و زمان غیبت و همچنین اطلاعات بسیاری از عصر ظهور در دست است که در ادیان دیگر چنین چیزی دیده نمیشود.
حتی تفکر مهدویت در میان اهل تسنن نیز از چنین شفافیتی برخوردار نیست؛ البته در عین حال اسرار مکتوم بسیاری در این باور هست که برخی از آنها را اولیای خدا می توانند کشف کنند و رازهای نهانی هم هست که جز حضرت احدیت کسی از آنها آگاه نیست. یکی از این اسرار زمان ظهور است که کسی از آن خبر ندارد و حتی نمی توان از نزدیکی یا دوری آن سخن گفت؛ این امور مربوط به خداست، نه ما؛ ما باید آنچه به ما مربوط میشود را بدانیم و عمل کنیم. رؤیت آن حضرت(عج) نیز علی الأصول ممکن است، اما جز اوحدی از خلص اولیای الاهی کسی از نعمت رویت برخوردار نیست و بسیاری از مدعیان، کذاب و یا گرفتار توهمند. ما باید هر صبح و شام آرزو و دعا کنیم که: « اَللّـهُمَّ اَرِنیِ الطَّلْعَهَ الرَّشیدَهَ وَ الْغُرَّهَ الْحَمیدَهَ وَ اکْحُلْ ناظِری بِنَظْرَه منِّی اِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ اَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بی مَحَجَّتَهُ وَ اَنْفِذْ اَمْرَهُ وَ اشْدُدْ اَزْرَهُ وَ اعْمُرِ اللّـهُمَّ بِهِ بِلادَکَ »
اهمیت توجه به مهدویت در شرایط کنونی ایران و جهان چیست؟
اعتقاد به منجی و ولی کامل باوری مقطعی و مربوط به شرایط و وضعیت خاص گذشته یا حال یا آینده نیست، بلکه از باورهای اساسی در دین ماست؛ نقش حجت خدا(ع) در هستی و تاریخ بسیار عمیق تر و فراتر از استلزامات شرایط خاص کشور و جهان در یک مقطع و دوره است. در تمام دورۀ غیبت و بلکه حتی پیش از آن، توجه به این مسئله اهمیت داشته و تا عضر ظهور این اهمیت باقی است و روز به روز بیشتر میشود. ظهور امام عصر (عج)، تحقق وعدۀ الاهی پیروزی حق بر باطل و وراثت صالحان است. در عصر ظهور استعدادهای نهفتۀ آدمی شکوفا می شود و زمینه برای بروز و ظهور حد اکثر کمال انسانی در همۀ ابعاد فردی و اجتماعی و معنوی و مادی آماده می شود و موانع آن به حداقل می رسد. آنچه همیشه اهمیت داشته و امروزه اهمیت بیشتری دارد، کوشش برای فراهم کردن زمینۀ تحقق و گسترش فرهنگ مهدوی است، که از آن به انتظار تعبیر میشود؛ البته انتظار فعال، نه منفعل؛ احادیث بسیاری به این مضمون وارد شده است که «وَ اَفْضَلُ الْعِبادَهِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ.» انتظاری که برترین اعمال است، نشستن و دست روی دست گذاشتن و فقط ذکر و دعا خواندن نیست؛ بلکه امید به فردایی بهتر داشتن و کوشش برای ساختن آیندهای بهتر است.
وقتی هم میگوییم فردایی بهتر، منظور بهتر برای بشریت است، نه فقط بهتر برای شخص یا قبیله یا کشور خودم؛ باید ببینیم امام(ع) برای تحقق چه اهدافی ظهور می کند تا ما برای آن زمینه سازی و در آن راه مجاهده کنیم. امام عصر(عج)، امام رحمت و رأفت است نه امام خشونت؛ امام صلح و آرامش است، نه جنگ و ویرانی؛ البته بیشک امام با موانع تحقق عدالت و صلح و آبادانی مقابله میکند و با ستمگران و دشمنان بشریت مماشات نمی کند. میآید که به ستمگریها، وحشی گریها و درندگیها پایان دهد، اما اینها رفع مانع است و هدف استقرار صلح و عدالت و آرامش و امنیت و گسترش معنویت است. در همین دعای عهد اگر تأمل کنیم نکات مهمی از عصر ظهور و جامعه موعود اسلامی که خدای سبحان وعدۀ تحقق آن را داده است و نقشی که حضرت بقیه الله الاعظم در این زمینه دارد بدست میآید.
امام برای آبادنی شهرها میآید: «و اعمر اللهم به بلادک.» امام(ع) برای احیا میآید نه اماته: «و احی به عبادک»؛ امام(ع) برای استقرار حق و عدالت و حمایت از مظلومان و بی کسان و پایان دادن به ستم و فساد و اجرای قوانین الاهی که خیر همگان در آن است میآید:«و اجعله اللهم مفزعاً لمظلوم عبادک و ناصراً لمن لا یجد له ناصراً غیرک و مجدّداً لما عطّل من احکام کتابک و مشیداً لما ورد من اعلام دینک و سنن نبیک صلی الله علیه و اله»؛ خدایا؛ او را پناهگاهى براى ستمدیدگان از بندگانت، و یاور براى کسى که یاورى جز تو ندارد، و تجدیدکننده آنچه که از احکام کتابت تعطیل شده، و محکم کننده آنچه از نشانه هاى دینت و روشهاى پیامبرت(ص) رسیده است قرار ده.
به نظر شما فلسفۀ غیبت امام عصر(عج) و به دنبال آن حکمت انتظار بر چه مبانی ای پایه گذاری شده اند؟
در عصر ظهور، جامعۀ آرمانی انبیاء(ص) و اولیاء(ع) و صالحان تحقق می یابد وستم و بی داد محو می شود و عدالت در عالی ترین صورتش محقق می شود. آیا بشریت همیشه آمادۀ پذیرش چنین جامعه ای است؟ قطعاً خیر؛ سخن گفتن از عدالت و تقوا آسان است، اما تن دادن به عدالت و تخلق به تقوا آسان نیست.
تحقق چنین جامعهای به درجۀ بالایی از رشد معرفتی، معنوی و اخلاقی وابسته است؛ تاریخ بشر به ویژه تجربۀ انبیاء(ص) و اولیاء(ع) نشان داده است که بسیاری از انسانها به آسانی در برابر حق تسلیم نمیشوند و حق و باطل، توحید و شرک، عدل و ظلم و نور و ظلمت در طول تاریخ رویاروی هم ایستادهاند. یکی از حکمتهای غیبت این است که بشر فرصت پیدا کند همۀ راهها را تجربه کند.
مکتبها و ادیان و نظامهای حکومتی و سبکهای گوناگون زندگی امتحانشان را بدهند و بشر با آزمودن همۀ آن ها به این نتیجه برسد که جز با تسلیم شدن در برابر ارادۀ الاهی و پذیرش حق راهی برای سعادت نیست. وقتی بشر همۀ مسلکها و راهها را آزمود و شکست آنها را دید، آمادۀ پذیرش دعوت امام مهدی(عج) میشود. با باز شدن چشمها است که نور حق بر تاریکی باطل غلبه خواهد کرد. با ارتقای معرفت بشر است که خورشید حقیقت طلوع خواهد کرد و دین حق آشکار خواهد شد. «لیظهره علی الدین کله.» هنگامی که بشر به این درجه از معرفت رسد منتظر طلوع آن خورشید خواهد بود و خود را آمادۀ پذیرش آن خواهد نمود. انتظار آماده شدن برای زیستن و ایفای نقش در چنین جامعهای است.
در عصر ظهور، جامعۀ آرمانی انبیاء(ص) و اولیاء(ع) و صالحان تحقق می یابد وستم و بی داد محو می شود و عدالت در عالی ترین صورتش محقق می شود. آیا بشریت همیشه آمادۀ پذیرش چنین جامعه ای است؟ قطعاً خیر؛ سخن گفتن از عدالت و تقوا آسان است، اما تن دادن به عدالت و تخلق به تقوا آسان نیست.
فرهنگ مهدویت تنها با جشن و چراغانی و طاق نصرت و شربت و شیرینی گسترش پیدا نمیکند، فرهنگ مهدویت با ارائه یک جامعۀ با معنویت، با اخلاق، با فرهنگ و عدالت محور و در عین حال پیشرفته است که گسترش و مقبولیت پیدا میکند، که ما متأسفانه فاقد آن هستیم. در کنار تخلق به اخلاق مهدوی و ساختن جامعۀ مهدوی، جشن و شادمانی و مراسم هم بر شیرینی آن میافزاید؛ اما به صرف جشن گرفتن و شربت در خیابان نوشیدن و لیوانش را از ماشین به سطح خیابان پرتاب کردن و دل خوش کردن به اینکه امسال مراسم را خیلی باشکوه برگزار کردیم، فکر نمیکنم کمکی به گسترش فرهنگ مهدویت کرده باشیم.
شعار بدون عمل و توجه افراطی به ظواهر و فراموش کردن اصل قضیه و باطن و روح مسئله اگر به زیان این اعتقاد نباشد، قطعاً به سودش نیست. عین این ماجرا در قضیه عزاداری سالار شهیدان (سلام الله علیه) هم مطرح است. عزاداری وقتی ارزش دارد که به شخصیت و زندگی ما اندکی رنگ حسینی بدهد. ائمه(ع) فرموده اند: «کونو لنا زیناً و لا تکونو علینا شیناً» خوب است در این باره بیندیشیم که با این فرهنگ رفتاری که ما داریم آیا زین هستیم یا شین؟ کسی که در پشت شیشۀ ماشینش شعاری نوشته که در آن اظهار عشق به امام عصر(عج) و امام حسین(ع) کرده، اما با همان ماشین از چراغ قرمز عبور می کند و هیچ اعتنا و احترامی به حقوق دیگران ندارد، آیا چنین کسی فرهنگ حسینی و مهدوی را گسترش میدهد یا وهن به آن می کند؟
مردم به ویژه غیر مسلمانان با دیدن این مناظر دوگانه چه تصوری از دین و دینداری پیدا میکنند؟ آیا وقت آن نرسیده است که دینداری و ولایتمداری را در شعائر و ظواهر خلاصه نکنیم و همانقدر که بر شعائر تاکید می کنیم، دست کم همان قدر نیز بر حقیقت و روح و پیام دین هم تأکید داشته باشیم؟ کسانی که دین را در شعائر خلاصه می کنند ممکن است با دیدن این کلمات برآشفته شوند و گویندهاش را متهم به ضدیت با شعائر دینی کنند؛ اما خیر، بنده شدیداً طرفدار شعائرم؛هم به برگزاری باشکوه عزاداری حضرت سید الشهدا(ع) اعتقاد دارم و عملاً هم ملتزم هستم و هم در بزرگداشت موالید معصومین(ع) که فرموده اند: «شیعتنا خلقو من فاضل طینتنا، یفرحون فی فرحنا و یحزنون فی حزننا» اما سخن این است که به این حزن و فرح نباید اکتفا کرد. در عمل به ویژه در بُعد اجتماعی نیز باید پیرو آنان بود. بلکه اصل آن عمل است. ما ضمن اینکه باید این مناسبتهای فرخنده را هرچه باشکوه تر برگزار کنیم، اما مهمترین وظیفۀ ما برگزاری با شکوه مراسم نیست.
کارهایی بس مهمتر از برگزاری مراسم باشکوه هست که ما متأسفانه از آن غافلیم؛ انتظار ظاهر و باطنی دارد؛ ظاهری ترین لایه آن جشن گرفتن است، اما روح و حقیقت آن چیز دیگری است. باید پرسید جامعۀ مهدوی چه جامعه ای است؟ کدام جامعه مهدوی است؟ آن که جشن با شکوه برگزار می کند و فرهنگش همان است که شاهد هستیم، یا آن که فرهنگ مهدوی دارد حتی اگر چنین جشنی را برگزار نکند؟ قرآن و روایات روی کدام بیشتر تاکید دارند؟ جشن و چراغانی و سرود و شربت، یا ایمان و تقوا و طهارت و احسان و عدالت و انصاف و اخلاق؟ البته که اینها قابل جمع هستند و باید جمع شوند.
اگر بشریت منتظر ظهور منجی است، منجی نیز منتظر ظهور یارانی است که گام در راه او بگذارند. بزرگترین منتظر حقیقی در عصر ما امام خمینی (ره) بود. بسیار بودهاند و هستند کسانی که فکر و ذکرشان امام زمان(عج) بوده و زیارت و ندبه می خواندهاند و در آرزوی دیدار آن حضرت نالهها سر دادهاند، اما این امام خمینی و رهروان راه او بودند که به این اعمال بسنده نکردند و گام در راهی گذاشتند که امام عصر(عج) منتظر است که یارانش در آن راه گام بردارند.
برای گرامی داشتن سالروز تولد امام زمان(عج) چه کارهایی باید کرد؟
به نظر می رسد در این زمینه سه کار ضروری است. اولین کار شناخت امام و داشتن تحلیل درستی از نقش امام(ع) و مسئلۀ غیبت، انتظار و ظهور و شاخصههای جامعۀ مهدوی و معرفی آن به جهانیان است. این یک کار علمی، تحقیقی و تبیلغی است. در حدیث آمده است که: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه» این شناختن فقط دانستن اسم امام و تاریخ تولد و نام پدر و مادر نیست. آنچه لازم است بقول حافظ ولی شناسی است.
رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس گویا ولی شناسان رفتند از این ولایت
دوم، کوشش برای الگو گرفتن از معصومین(ع) و زمینه سازی عملی برای ظهور حجت خدا(عج) است. باید بکوشیم فرد و جامعه ما هرچه بیشتر به فرد و جامعه مطلوب مهدوی از نظر معنوی و اخلاقی و به طور کلی سبک زندگی نزدیک شود.
کار سوم تعظیم شعائر و برگزاری مراسم است؛ همۀ اینها لازم است و منتظر واقعی به هرسه مسئله اهتمام خواهد داشت.
رواق منظر چشم من آشیانۀ توست قدم نما و فرود آ که خانه خانۀ توست
»اللَّهُمَّ َعجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِیهَ وَ النَّصْر واجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَینَ یدَیه.«
نظر شما