مونیکا میکوشوا به عنوان دبیر و خریدار فیلم برای رادیو و تلویزیون اسلواکی فعالیت می کند و چهارسال پیاپی است که در جشنواره بین المللی فجر حضور دارد. این فعال سینمایی در گفت و گو با خبرنگار سینمایی شبستان در خصوص دلیل علاقمندیش به سینمای ایران گفت: هر بار که در اینجا حضور پیدا می کنم، فیلمهای ایرانی را کاملا متفاوت می بینم و می توانم ببینم که آثار از یک کیفیت بالا و خاصی برخوردارند و به نظر می رسد که شاید برخلاف بسیاری از کشورها ایرانیان تصمیم گرفته اند که سینما را به مثابه یک هنر و نه یک صنعت یا تجارت، ببینند.
وی در مورد اینکه آیا در طی این چند سال سینمای ایران تغییرات قابل توجهی هم داشته یا نه؟ گفت: هنوز زود است که بخواهم قضاوت کنم و در این خصوص نمی توانم پاسخ دقیقی بدهم چرا که همه فیلمهای حاضر در جشنواره یا بازار را ندیده ام؛ اما در کل در مقایسه با آنچه که در سالهای گذشته دیده ام، موضوعات و سبکها تا حدی تغییر کرده اند.
نگران شاعرانگی سینمای ایران هستم
میکوشوا در پاسخ به این سوال که این تغییرات چه هستند و آیا این در جذب مخاطب خارجی برای ایران جذاب است یا نه؟گفت: در واقع ما تنوعی از موضوعات در زمینه های اجتماعی وفیلم های دیالوگ محور می بینیم. در عین حال تعداد زیادی فیلم که در تلاشند تا روش جدیدی در بیان و تجربیات هنری داشته باشند و حتی آثاری که سعی دارند نوآوری هایی را در سینمای سنتی ایران ایجاد کنند هم دیده می شوند. این در حالی است که فیلمهای بسیاری هم در حوزه سینمای بدنه و عمومی میبینیم.
وی تصریح کرد: البته شاید من منظورم به درستی بیان نکردم چرا که بیشتر تغییرات در سبک سینماگران اتفاق افتاده و موضوعات کماکان همان موضوعات همیشگی هستند. در واقع من کمی نگرانم که این تغییرات تاثیر مثبتی داشته باشند چرا که من و بسیاری از مخاطبین در کشورم و سایر نقاط، مجذوب یگانگی سینمای ایران هستیم و این تمرکز بر روشهای جدید و یا شیوه های دیگری از بیان، ممکن است آن شاعرانگی و استفاده از ظرفیت های کلامی را از بین ببرد.
این فعال رسانهای افزود: من فکر می کنم همه گونه های سینمای بدنه مانند جنایی، وحشت و .. در همه جای دنیا ساخته می شوند و این آن سینمای یگانه ای نیست که ما پیش از این در ایران می دیدیم. بنابراین من سینمای شاعرانه و عاطفی ایران را خیلی دوست داشتم که با هیچ چیز دیگری نمی توانستیم مقایسه اش کنیم. بنابراین نمونه های عمومی فیلم را در هر نقطه می توان پیدا کرد که برای مخاطب بین المللی جذاب نیست.
این خریدار اروپایی آثار سینمای ایران در پاسخ به این سوال که ایا حدس می زنید تغییرات ایجاد شده تحت تاثیر جایزه اسکار و موفقیت فرهادی در کسب آن باشد گفت: من فکر می کنم یکی از دلایل می تواند همین باشد و این تغییر نسل و ظهور کارگردانان جوان جویای نام که دوست دارند فاصله خود را با پیشینیان زیاد کنند، تلاش میکنند تا سبک فرهادی را بکار گیرند.
شباهت سیر سینمای ایران و اسلواکی
این خریدار بازار جشنواره بین المللی فیلم فجر درادامه به تشابه سیر سینمای کشورش و سینمای ایران پرداخت و گفت: سینمای ما هم از زمانی که کشور به سمت غرب گرایش پیدا کرد و ورود فیلمهای غربی به آن آزاد شد، تقریبا نابود شد و به صفر رسید. این اتفاق به سرعت انجام شد اما پس از بیست سال سینما و دانشگاه ما به این نتیجه رسیدند که باید به دوران طلایی سینمای اسلواکی یعنی دهه شصت و هفتاد قرن گذشته برگردند و دانشجویان می خواستند بتوانند کارهایی که هشتاد سال پیش در کشور ما اتفاق می افتاد را تکرار کنند. گرچه هرگز موفق نشدند اما
در انتها میکوشوا در پاسخ به این سوال که با آیا با توجه به این موارد که اشاره کردید، خرید کمتری نسبت به سالهای گذشته داشته اید گفت: نه گرچه من هنوز هیچ قراردادی را امضا نکرده ام و هیچ انتخابی نداشته ام، اما روش من این است که در اینجا تعدادی فیلم می بینم و تعداد بسیار زیادی را به صورت دی وی دی با خود می برم و در فرصت مناسبی آنها را بررسی کرده و یک لیستی تهیه کرده و سپس اقدام به خرید می کنم.
ماجرای نیمروز عالی بود اما آن را نمی خریم
این علاقمند سینمای ایران که آواز گنجشکها را فیلم محبوبش می نامد، ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز را هم دیده و بسیار پسندیده است و آنها را در عرصه تولید بسیار قوی و جالب توصیف می کند اما در مورد احتمال خرید آنها می گوید: ما آثار تاریخی و سیاسی شما را نمی خریم چرا که مخاطب ما اطلاعی در این خصوص ندارد و ممکن است با آن ارتباط برقرار نکند.
وی در پاسخ به این سوال خبرنگار شبستان که آیا حتی این فیلمها به اندازه فیلمهایی چون رمبو (اولین خون) نمی تواند برای یک تماشاچی آثار سینمایی جذاب باشد و او را برای مطالعه در این خصوص تشویق کند گفت: شاید این گونه باشد اما متنی که در ابتدای فیلم ماجرای نیمروز آمده بود زیر نویس نداشت و من متوجه نشدم که درباره چیست و چه کارکردی دارد!
گفت و گو:محمدصالح حجت الاسلامی
نظر شما