به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان ازمازندران و به نقل از قرارگاه رسانه ای شهید کابلی، مسئولین سپاه کربلا مازندران در سال جدید به رسم ادای دین به خانواده شهدا در قالب برنامه های راهیان نور به دیدار خانواده شهدای مدافع حرم خرمشهر رفتند.
مسئولان سپاه کربلا مازندران مهمان عید اولین خانواده شهید مدافع حرم خرمشهر دلیرمرد جنوبی علی محمد منیعاتکه در عملیات آزادسازی تکریت از چنگان داعش به درجه رفیع شهادت رسید.
جوان عرب 29 ساله خرمشهری که ایثار و مقاومت را از پدران خود به ارث برده بود، برای دفاع از حریم عتبات عالیات به صف سربازان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در عراق پیوست و واپسین روزهای سال 93 توسط گروهک های کوردل تکفیری جام شهادت را نوشید.
سردار عبدالعلی عمرانی اولین فرمانده لشکر 25 کربلا در زمان دفاع مقدس در ابتدای این دیدار با بیان اینکه شهید منیعات افتخار انقلاب اسلامی است، اظهار داشت: خون پاک شهدای مدافع حرم قدرت انقلاب اسلامی در منطقه است.
وی با اشاره به اینکه شهدای مدافع حرم شهیدان بصیرت دینی و بینش اسلامی هستند، گفت: شهید منیعات و دیگر شهدای مدافع حرم با بصیرت انقلابی، انقلاب بصیرتی در جامعه ایجاد کردند.
سرهنگ حسینعلی رضایی معاون روابط عمومی و تبلیغات سپاه کربلا با بیان اینکه هر جا ظلم باشد مردان شجاع ما برای دفاع از مظلوم بپا می خیزند، عنوان داشت: این شهدا ثابت کردند که مرز نمی شناسند و هر جا مظلوم باشد جوانان غیور ایران اسلامی به یاری آنها می شتابند.
وی افزود: این عباس های زمان هستند که اجازه نمی دهند خیمه گاه حسین(علیه السلام) آسیب ببیند و پرچم ابوالفضل العباس( علیه السلام) روی زمین بماند.
برادر شهید منیعات با لهجه عربی با خوش آمدگویی به مهمان ها از اعزام برادر جوانش می گوید: شهید علی منیعات در عراق به گردان مقاومت لواء ابوالفضل العباس(علیه السلام) پیوست، او تخریب چی بود.
رشادت علی منیعات از جوانان بسیجی خرمشهر زبانزد همه بود. به گفته برادر شهیدش، علی برای رفتن شور و حال عجیبی داشت.
شهید علی منیعات یک دختر به نام زینب دارد که به گفته عباس منیعات برادر شهید، وقتی علی به مدافعان حرم پیوست زینب 6 ساله بود. زینب خیلی بابایی و وابسته به پدرش بود وقتی پدرش به ماموریت می رفت برای آمدنش لحظه شماری می کرد.
برادر شهید با همان لهجه عربی ادامه می دهد: زمانی خبرشهادت علی را به خانواده می دهند زینب بی قراری هایش زیاد می شود.
وقتی لباس های شهید علی منیعات را برای خانواده می آوردند، زینب در بین لباس های بابا، دنبال تلفن همراه پدر می گردد. خانواده شهید می دانند زینب می خواهد عکسی که با بابا گرفته را ببینید.
برادر شهید با بیان این خاطره به عنایت شهید اشاره می کند و می گوید: هرکاری کردیم تا رمز تلفن همراه شهید را باز کنیم تا آن عکسی که زینب می خواهد را نشانش دهیم نشد. زینب آن روز آنقدر بی تابی کرد که از گریه هایش همه گریه می کردند.
دختر دلش را خوش کرده به عکسی که با بابا گرفته بود. تا سه شبانه روز بی تابی می کرد؛ مادر مضطر شده بود؛ زینب از گریه خوابش نمی برد تا اینکه بابا به خوابش می آید. به گفته برادر شهید رمز تلفن را شهید به دخترکوچکش می گوید و بالاخره زینب عکسی که با بابا گرفته را در تلفن همراه پدرش می بیند.
نظر شما