تعاملات و تقابلات ناتو و روسیه در افغانستان

ناتو و روسیه با وجود رقابت و دشمنی دیرینه با یکدیگر بعد از حوادث 11 سپتامبر بر اساس منافعی که دو طرف داشتند به هم نزدیک شده اند.

مقدمه

ناتو و روسیه با وجود رقابت و دشمنی دیرینه با یکدیگر بعد از حوادث 11 سپتامبر بر اساس منافعی که دو طرف داشتند به هم نزدیک شده و در قالب گروه 20 (متشکل از 19 عضو ناتو و روسیه) و شورای ناتو و روسیه به همکاری با یکدیگر در مبارزه با تروریسم در افغانستان پرداختند. این همکاری از کمک‌های فنی، لجستیکی، اطلاعاتی و نظامی گرفته تا مبارزه با ترانزیت و کاشت مواد مخدر را شامل می‌شود اما اخیرا علل و عواملی باعث اختلافات روسیه و ناتو گردیده است که این اختلافات بر کیفیت مبارزه با تروریسم در افغانستان تأثیر منفی گذاشته و حتی در جناح حاکم افغانستان هم باعث دودستگی گردیده است.

مقاله حاضر از یک سو در پی آن است که زمینه‌های نزدیکی ناتو و روسیه را مورد بررسی قرار داده و همکاری‌های روسیه و ناتو در افغانستان را تجزیه و تحلیل نماید. از سوی دیگر به بررسی رقابت و اختلافات ناتو و روسیه در افغانستان و علل و زمینه‌های پیدایش این اختلافات بپردازد.

سازمان ناتو

ناتو با آغاز جنگ سرد پس از جنگ جهانی دوم با هدف مبارزه با سیاست‌های توسعه‌طلبانه اتحاد جماهیر شوروی در منطقه اروپای غربی و آمریکای شمالی شکل گرفت. هنگامی که در سال 1948 بریتانیا، فرانسه، بلژیک، هلند، لوکزامبورگ، پیمان بروکسل را امضا کردند، مشخص شد که این پیمان جهت مقابله با نیروی عظیمی که توسط شوروی در اروپای مرکزی نگهداری می‌شود، توان کافی در اختیار ندارد، بنابراین آنها در جست‌وجوی جلب پشتیبانی ایالات متحده برآمدند. پس از چند حرکت قهرآمیز شوروی، محاصره برلین، کودتا در چکسلواکی، تهدید نروژ و فنلاند، بدبینی سنتی آمریکا در مورد ورود به پیمان‌ها مرتفع گردید.

در سال 1949 ایالات متحده و کانادا به اتفاق 5 کشور عضو پیمان بروکسل و همچنین دانمارک، ایسلند، ایتالیا، نروژ و پرتقال، پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو را امضا کردند. هر 12 عضو متعهد شدند در مقابل هر حمله‌ای که در اروپا به هر یک از اعضا صورت می‌گیرد به گونه‌ای مشترک مقابله کنند. می‌توان گفت مسایلی چون تهاجم به کره جنوبی در سال 1950 نگرانی کشورهای عضو را در آن برهه زمانی افزایش داده و منجر به توسعه هر چه بیشتر ناتو گردید. در این بین، ترکیه و یونان در سال 1952، آلمان غربی در سال 1955، اسپانیا نیز به عنوان شانزدهمین کشور در سال 1982 به عضویت پیمان پذیرفته شد.

با پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیمان ورشو، پیمان ناتو دچار بحران هویت و بقاء گردید، در مرحله نخست بحران بالکان در قلب اروپا توانست بهانه‌ای برای ادامه ناتو فراهم آورد و دلایل و زمزمه‌های فروپاشی این اتحادیه را ابطال کند. حوادث 11 سپتامبر موجب اتفاق نظر روی تعریف دشمن جدید، مبارزه با تروریسم، دولت‌های سرکش و جلوگیری از گسترش سلاح‌های کشتار جمعی در سازمان ناتو گردید و انسجام درونی و دلیل ادامه حیات و گسترش آن را موجه ساخت.

در سال 2004 ناتو موفق به بزرگ‌ترین گسترش در طول تاریخ تأسیس خود شد و در این زمان کشورهای بلغارستان، ایسلند، لیتوانی، رومانی، اسلواکی و اسلوونی که زمانی قسمتی از شوروی سابق و عضو پیمان ورشو بودند به این ائتلاف نظامی پیوستند.

اعضای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در حال حاضر عبارتند از: بلژیک، بلغارستان، کانادا، جمهوری چک، دانمارک، استونی، فرانسه، آلمان، یونان، مجارستان، ایسلند، ایتالیا، لاتویا، لیتوانی، لوکزامبورگ، هلند، نروژ، لهستان، پرتغال، رومانی، اسلواکی، اسپانیا، ترکیه، بریتانیا، آمریکا، آلبانی، کرواسی و علاوه بر اینها کشور مقدونیه در مرحله نهایی عضو شدن قرار دارد و کشورهای گرجستان و اوکراین هم از کاندیدای عضویت هستند.

علاوه بر اینها ناتو اکنون تحت برنامه‌های مختلف همکاری صلح و امنیت با کشورهای غیر عضو، 20 همکاری اروپایی- آسیایی، هفت همکار در شمال آفریقا و در حاشیه دریای مدیترانه و چهار همکار در خلیج فارس دارد.

زمینه‌های نزدیکی ناتو و روسیه:

پایان تاب و تب جنگ سرد بین بلوک شرق و غرب موجب نزدیکی اتحاد جماهیر شوروی و ناتو به هم شد. بر اساس طرح خانه مشترک اروپایی گورباچف مسکو روابط خود را با کشورهای غربی بر پایه امنیت مشترک شکل داد و وی تا آنجا پیش رفت که عضویت روسیه در ناتو را مطرح نمود اما در آن مقطع زمانی با وجود استقبال کشورهای اروپایی از طرح مفاهیم مورد نظر گورباچف، پاسخ آمریکا منفی بود. نگرانی اصلی آمریکا آن بود که با گسترش حضور روسیه در نهادهای اروپایی به تدریج از اهمیت و نقش واشنگتن در معادلات بین‌المللی کاسته شده و امکان مانور بیشتری برای اروپا و روسیه فراهم خواهد شد. اصول سیاست خارجی روسیه جدید پس از فروپاشی شوروی نیز تداوم همان مؤلفه‌های تفکر همگرایی با اروپا بود اما موانع و اتفاقاتی در صحنه داخلی روسیه و صحنه بین‌المللی پیش آمد که این نزدیکی را متوقف کرد که بررسی آنها از مجال این مقاله خارج می‌باشد.

نگاه روسیه به ناتو تا قبل از حوادث 11 سپتامبر و تصویب سند مفهوم استراتژیک ناتو به شدت دستخوش تحولات خاص بوده است، چنانچه با جابجایی قدرت در روسیه این امر مشهودتر بوده است.

دگرگونی در سیاست خارجی فدراسیون روسیه و تقویت تمایلات ملی‌گرایانه در این کشور سبب تقویت جهت‌گیری ضد توسعه ناتو در آن می‌گردید. پس از برکناری کوزیرف و انتخاب یوگنی پریماکف به عنوان وزیر امور خارجه این دگرگونی شدت یافت. سیاست خارجی بعد از گزارش‌های رومانتیک‌گرایانه سال‌های 93-1992 به سرعت ویژگی‌های واقع‌گرایانه را آشکار ساخت. تأثیر ملاحظات ژئوپولیتیکی در برداشت جدید کاملا روشن بوده است. توسعه ناتو سبب گردید تا در مورد نظام امنیت اروپا نیز دیدگاه‌های واقع‌گرایانه در روسیه رشد کند، در حالی که هواداران تقویت و تحکیم روابط روسیه و غرب اعتبار خود را بیشتر از دست داده بودند.

به طور کلی استراتژی امنیتی و دفاعی روسیه از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سه مرحله را سپری کرده است. مرحله اول: از 1991 آغاز و تا 1996 ادامه یافت. طی این مدت رهبران مسکو سعی کردند اقتدار خود را در کشورهای تازه استقلال یافته در حوزه جنوبی مجددا اعمال نمایند. روسیه به دنبال کسب یک اعتبار در جامعه بین‌المللی سعی کرد در امور داخلی این کشورها کمتر دخالت کند. با این حال برخی مسایل حساسی در این سال‌ها موجب توسل روسیه به نیروی نظامی گردید. مرحله دوم از 1996 آغاز شد. در این مرحله رهبران روسیه تحت تأثیر فشارهای سیاسی ملی‌گرایان و کمونیست‌های تندرو سعی در تثبیت موقعیت خود در این مناطق کردند. در این سال‌ها آنان به منظور ایجاد همگرایی مجدد دست به اقداماتی چون انعقاد موافقت‌نامه‌های امنیتی دوجانبه و تشکیل یک پیمان امنیتی مشترک زدند که در عمل موفق نبود. مرحله سوم از سال 2000 همزمان با انتخاب ولادیمیر پوتین، به عنوان رییس‌جمهور روسیه آغاز شد. در این مقطع روسیه با تکیه بر عوامل اقتصادی سعی کرد بدون کاسته شدن اهمیت استفاده از ابزار سیاسی، دیپلماتیک و نظامی بر رفتار کشورهای همجوار تأثیر بگذارد.

در سال 1955 ناتو 5 شرط را برای عضویت در این سازمان مطرح کرد که عبارت بودند از:
1. استقرار دموکراسی
2. احترام به حقوق بشر
3. اقتصاد بازار
4. کنترل غیر نظامی نیروهای مسلح
5. روابط خوب با دولت‌های همسایه و حل اختلافات قومی داخلی

این شرایط عملا عضویت روسیه در ناتو را منتفی کرد اما با بیانیه اصولی ناتو و روسیه و تشکیل شورای دایمی ناتو و روسیه تا حدودی نگرانی‌های روسیه از گسترش ناتو به شرق حل شد.

به هر حال هرگز رهبران ناتو تا پیش از حوادث 11 سپتامبر 2001 چشم‌انداز روشن یا تعهد خاصی برای پذیرش روسیه در نظام امنیتی ناتو ارایه نکردند و ترتیباتی چون شورای دایمی مشترک پیش از آنکه نگرانی‌های روسیه را به طور واقعی برطرف نماید، صرفا به عنوان عاملی برای کاهش شدت مخالفت روسیه با گسترش تدریجی ناتو مطرح بوده‌اند.

حوادث 11 سپتامبر یکی از تعیین‌کننده‌ترین نقاط عطف در روابط روسیه و ناتو می‌باشد. ایجاد شورای کار مشترک مبارزه با تروریسم که فصل مشترک روابط روسیه و ناتو بود منجر به گسترش روابط و همکاری روسیه و سازمان ناتو گردید.

ولادمیر پوتین در 13 اکتبر 2001 یعنی کمتر از یک ماه پس از حوادث 11 سپتامبر و 4 روز پیش از آغاز حمله آمریکا به افغانستان در دیدار رسمی خود از بلژیک و دیدار با رهبران اتحادیه اروپایی و دبیر کل وقت ناتو (جورج رابرتسون) از تصمیم کشورش در مشارکت مؤثر در مبارزه علیه تروریسم بین‌المللی و آمادگی کشورش با تجدید نظر در مخالفت سنتی روسیه با گسترش ناتو اعلام کرد و گفت: روسیه خواستار همکاری امنیتی بهتر با غرب است. روسیه آماده است در دیدگاه خود نسبت به گسترش ناتو در صورتی که اتحاد هویت وسیع‌تر سیاسی پیدا کند و روسیه بتواند در طراحی فرآیند‌های آن نقش داشته باشد، بازنگری کند. زمان آن فرا رسیده که با راه‌حل‌های عملی به پیش بریم.

وی در ادامه ارتباط شورشیان چچن با اسامه بن لادن را مطرح کرد و گفت: بمب‌گذاری‌هایی که هر روز در طی دو سال پیش در ساختمان‌های مسکونی روسیه صورت می‌گرفت دارای مضامین مشابهی با آنچه که مضنون اصلی حملات تروریستی در سازمان تجارت جهانی آمریکا محسوب می‌شود، داشته است.

پس از موضع‌گیری‌های پوتین رییس‌جمهور وقت روسیه و نرمش‌های آن در مقابل گسترش ناتو و فعالیت‌های آن، تونی بلر نخست‌وزیر وقت انگلیس در دسامبر 2001 در بروکسل پیشنهادی را ارایه کرد که در نشست وزرای خارجه ناتو در روسیه در بروکسل پس از بررسی به تصویب اعضا رسید. پیشنهاد بلر عبارت بود از اینکه مجمعی مشترک از 19 عضو ناتو –در آن زمان- و روسیه در قالب گروهی با 20 عضو تشکیل گردد تا اینکه در موضوعاتی که منافع دو طرف ایجاب می‌کند همکاری مشترک و مؤثری انجام گیرد.

وی پیشنهاد داد که این گروه می‌تواند در موضوعاتی چون مبارزه با تروریسم، عدم تکثیر تسلیحات کشتار جمعی و واکنش به برخوردهای آتی منطقه‌ای در میان اعضا همکاری ایجاد نماید.

پس از شکل‌گیری نهادی جدید در روابط ناتو و روسیه که توسط نخست‌وزیر انگلستان مطرح شده بود این ایده در اجلاس سران کشورهای عضو ناتو در 28 می 2002 در ایتالیا صورت واقعیت به خود گرفت. این امر پس از ملاقات وزرای خارجه ناتو و روسیه در 14 می در ریکاویک محل پایگاه هوایی ناتو در نزدیکی شهر روم و صدور بیانیه مشترک آنها تحت عنوان روابط ناتو و روسیه: کیفیت جدید صورت گرفت. علاوه بر الحاق ویژه روسیه به ناتو و تشکیل گروه 20 در نشست سران در 28 می، شورای دایمی مشترک ناتو و روسیه به شورای ناتو و روسیه تغییر کرد، به این دلیل الحاق ویژه گفته شد که با انعقاد قرارداد جدید میان روسیه و ناتو، روسیه نه تنها یک عضو کامل ناتو بود و نه کشوری خارج از ناتو تلقی می‌شود و طرفین در موضوعات مشخص به مشاوره و در صورت ضرورت به اقدام مشترک دست خواهند زد.

این شورا در چند سال اخیر چندین طرح مشترک جهت بهبود قابلیت عملکرد متقابل ارتش‌های عضو ناتو و روسیه، سیستم‌های پدافند موشکی و تیم‌های آموزش دیده برای واکنش به بلایای طبیعی و دیگر شرایط اضطراری غیر نظامی اجرا کرده است. این شورا هم‌اکنون مشغول تدوین نهایی راهبرد مشترکی برای مقابله با انتقال مواد مخدر غیرمجاز از افغانستان به آسیای مرکزی است.

فعالیت ناتو در در افغانستان و همکاری آن با روسیه:

به استناد قطعنامه 1378 شورای امنیت مورخ 20 دسامبر 2001 نیروهای بین‌المللی کمک به افغانستان (ایساف) ایجاد شد که مأموریت آن برقراری امنیت کابل و حومه آن مانند فرودگاه بگرام بود. ایساف همکاری سه‌جانبه بین حکومت انتقالی افغانستان،ّ سازمان ملل و نیروهای ائتلاف مرکب از 29 کشور به وجود آورد.

ناتو فرماندهی نیروهایی را بر عهده داشت که اصطلاحا نیروهای بین‌المللی کمک به امنیت (ایساف) خوانده می‌شد. هر چند که از 30 کشوری که در قالب ایساف نیرو به افغانستان اعزام کرده بودند تعداد قابل توجهی عضو ناتو بودند ولی مشکلات مربوط به مدیریت و فرماندهی ایساف که به صورت دوره‌ای بود موجب شد که آلمان با طرح قطعنامه در شورای امنیت خواستار انتقال وظایف آن به ناتو شود. شورای امنیت سازمان ملل در 13 اکتبر 2003 به اتفاق آرای واگذاری وظیفه حفظ صلح در افغانستان را به نیروهای ناتو واگذار کرد و این نیروها جایگزین 5500 نیروی ایساف شدند که در کابل و اطراف آن مستقر بودند؛ بر اساس تصمیم شورای امنیت نیروهای ناتو از 13 اوت 2003 کار خود را در افغانستان شروع کردند. با تصویب این طرح در شورای امنیت در 11 اوت 2003 مراسم انتقال مسئولیت ایساف به ناتو در کابل با حضور حامد کرزای و پیتر اشتروک وزیر دفاع آلمان صورت گرفت.

ناتو به دو دلیل فرماندهی ایساف را بر عهده گرفت: دلیل اول جنبه تاکتیکی داشت و مواردی از جمله ضرورت گسترش نیروهای ایساف به خارج از کابل، تزلزل در فرماندهی ایساف و ضرورت تسریع در روند بازسازی افغانستان را شامل می‌شد. در حقیقت هر سه مقوله به مسئله امنیت در افغانستان برمی‌گردد اما گسترش ایساف به حوزه‌های فراتر از کابل یک اشکال فنی داشت و آن اینکه این مهم نیازمند فرماندهی منظم و قوی بود که ایساف از آن برخوردار نبود؛ به عبارت دیگر در فرماندهی ایساف قبل از آنکه ناتو مسئولیت آن را به عهده گیرد، نوعی تزلزل و بی‌ثباتی وجود داشت، مشکل اصلی آن بود که فرماندهی ایساف به صورت دوره شش ماه بود، همین عدم ثبات در فرماندهی به شدت از کارایی ایساف کاسته بود، از این جهت استقرار یک فرماندهی متمرکز و با ثابت بر ایساف ضرورت داشت.

اما دلایل مهم دیگری برای حضور ناتو در افغانستان وجود داشت که آن را دلایل استراتژیک می‌نامیم. مبارزه با تروریسم، رادیکالیسم، بنیادگرایی اسلامی و مواد مخدر را می‌توان از جمله این دلایل دانست.

البته اخیرا بعد از اجلاس بخارست در 14-16 فروردین‌ماه 1387 کشورهای عضو ناتو موافقت خود را با افزایش نیروها اعلام کرده‌اند که در این بین آمریکا و آلمان بیشتر از همه اعضا تعداد نیروهای خود را افزایش داده‌اند. در حال حاضر حدود 43 هزار نیروی نظامی و غیر نظامی ناتو در افغانستان به سر می‌برند.

دلایل استراتژیک حضور ناتو در افغانستان در سه مقوله قابل ذکر است: 1- جهانی شدن 2- بازوی اجرای سازمان ملل 3- تقسیم بار مسئولیت جهانی شد که به معنای غلبه نظام بین‌الملل دموکراسی غربی است.

لیبرال دموکراسی غرب سه نمود بیرونی دارد: نمود سیاسی آن را دموکراسی گویند، نمود اقتصادی آن را تجارت آزاد و نمود نظامی آن را ناتو می‌دانند.

افغانستان نخستین عرصه حضور ناتو در خارج از قلمرو سنتی‌اش است. موفقیت در افغانستان برای گسترش فعالیت ناتو به خارج از اروپا مهم است. در چارچوب تعریف مجدد از ناتو بعد از فروپاشی شوروی مواردی چون مقابله با مهاجرت غیر قانونی، تروریسم، رادیکالیسم، مواد مخدر، نسل‌کشی، نقض حقوق بشر و ... بر وظایف ناتو افزوده شد.

مبارزه با تروریسم، رادیکالیسم، مواد مخدر و از همه مهم‌تر کشف سران القاعده در افغانستان، مأموریت ناتو را در افغانستان رقم زد ولی اینها فقط یک طرف قضیه بود. آمریکا و ناتو با ورود به افغانستان به ظاهر با القاعده در مبارزه‌اند ولی در باطن آمریکا از طریق القاعده و طالبان توانست روسیه را دچار بحران تمامیت ارضی کند ولی هنوز نتایج این حضور چشم‌انداز مثبتی را نوید نمی‌دهد.

بعد از حضور نیروهای ناتو در افغانستان اجلاس سران ناتو در استانبول از چند منظر قبال بررسی است، نخست آنکه پس از دبیر کلی یاپ هوپ شفر در زمستان 2004 این نخستین جلسه سران ناتو بود، در واقع این جلسه نخستین تجربه شفر در هدایت و رهبری اجلاس سران به شمار می‌رود. از این گذشته در اجلاس اخیر همچنین طرح تقویت نیروهای ناتو در افغانستان مطرح شد.

ناتو در افغانستان با مشکلات بسیاری روبرو می‌باشد. شرایط قومی و سیاسی این کشور که در آن جنگ‌سالاران حاکم هستند موجب شکست طرح خلع سلاح عمومی شد و ناامنی باقی می‌ماند.

در سایه رونق تجارت مواد مخدر، گرو‌ه‌های مسلح افغانی به حیات خود همچنان ادامه می‌دهند. اگر پیمان ناتو در این ماجرا دخالت کند درگیر حوادث خو‌ن‌باری می‌شود و حضور آن در افغانستان به خطر خواهد افتاد.

حوادث 11 سپتامبر نقطه عطفی برای ناتو محسوب می‌گردد. درست یک روز پس از حوادث تروریستی 11 سپتامبر، نشست فوق‌العاده ناتو در 12 سپتامبر 2001 در بروکسل برای تعریفی موسع از ماده 5 پیمان برگزار گردید.

اجلاس فوق‌العاده شورای آتلانتیک شمالی (ناتو) در 12 سپتامبر 2001 در بروکسل پس از 52 سال برای اولین بار در تاریخ این سازمان به استناد ماده 5 پیمان ناتو حوزه عمل خود را بر مناطق جغرافیایی خارج از حوزه نفوذ سنتی گسترش داد و آمادگی متحدان اروپایی آمریکا را جهت همراهی با این کشور در عملیات نظامی ناتو اعلام نمود. تصمیم ناتو به فعال کردن ماده 5 پیمان در قبال حمله تروریستی به آمریکا از بند 24 مفهوم راهبردی نوین ناتو (مصوب سال 1999) که در آن مفهوم تهدید بسط داده شده و شامل تروریسم بین‌المللی نیز گردید، متأثر شده است.

ناتو با این تصمیم علنا و عملا اقدامات تروریستی را به عنوان حمله نظامی تلقی کرده و تحت شمول ماده 5 پیمان قرار داد. این امر حاکی از بالاترین درجه همبستگی میان اعضا و پاسخ فوری و مثبت به درخواست کمک واشنگتن می‌باشد.

در نشست فوق‌العاده سران ناتو در 12 سپتامبر 2001، سران ناتو ماده 5 پیمان را فعال کردند و این فعال شدن تأثیرات خود را در سه حوزه اصلی بر جای گذاشت: 1- ایجاد تحول در روابط آمریکا و اروپا 2- برداشت جدید از ماده 5 پیمان ناتو 3- بروز دیدگاه‌های متفاوت در مورد مبارزه علیه تروریسم.

توسعه ناتو به شرق و همجواری عملی آن با مرزهای روسیه، یکی از آرزوهای همیشگی مقامات این اتحادیه و در عین حال یکی از دغدغه‌های تاریخی مسکو بوده است.

اما زمینه خشم مقامات روسیه در زمینه توسعه ناتو به شرق خود حکایت دیگری دارد. دوما (مجلس سفلای پارلمان روسیه) هشدار داد که روسیه ممکن است اقدامات جدیدی را در راستای تقویت امنیت مرزهایش انجام دهد که از جمله این اقدامات می‌توان به بازنگری فعالانه در موضوع مشارکت روسیه در معاهدات نظامی دوجانبه بین‌المللی اشاره کرد. مقامات روسیه و ناتو همچنین در مورد اجرای برخی توافق‌نامه‌های پیشین در زمینه تخلیه نظامیان روس از گرجستان و مولداوی در مهلت مقرر ابراز تردید کردند.

سرگئی ایوانف وزیر دفاع روسیه توسعه توانایی‌های قبلی ناتو جهت کنترل و نظارت بر قلمرو روسیه و نیز طرح‌های آمریکایی برای ایجاد تغییر در آرایش کنونی نیروهایش در خارج از مرزها نظیر اروپا از جمله مسایل نگران‌کننده روسیه می‌دانند اما به نظر می‌رسد تاکنون تلاش چندانی از سوی کادر رهبری ناتو در بروکسل با دولت‌های قانونی حاکم در کشورهای عضو جهت رفع این نگرانی‌ها صورت نگرفته و می‌توان گفت که این امر با اقدامات روسیه در خصوص کاهش حضور نظامی‌اش در منطقه مغایر است، به هر ترتیب تنها راه‌حل مجموع اختلافات مسکو با بروکسل و واشنگتن گفت‌وگو و رعایت اصل اعتماد متقابل خواهد بود.

11 سپتامبر باعث نزدیکی بیشتر ناتو با روسیه شد. 11 سپتامبر محیط امنیتی و سیاسی موجود را تحت تأثیر قرار داده و مؤلفه قدرتمند و گروه‌های سازمان یافته فراملی تروریستی را به عرصه بازیگران نظام بین‌المللی وارد کرد. احساس خطر مشترک در میان کشورهای غربی باعث رشد روند همگرایی میان آنان و نادیده گرفتن برخی از اختلافات تسریع یابد. روسیه اقدامات خود در مبارزه با چچن را مصداق عملی و عینی مبارزه با تروریسم قلمداد می‌کند و اروپا که همواره عملکرد روسیه را در چچن محکوم می‌کرد و آن را ناقض حقوق بشر برمی‌شمرد از اعتراضات خود کاست. همچنین آمریکاییان برخلاف مواضع قبلی خود که به صورت غیرمستقیم از جنگجویان چچنی حمایت می‌کرد از آنها انتقاد می‌کند مبنی بر اینکه چچنی‌ها از خارج کمک‌های مالی و انسانی دریافت می‌کنند و لذا به این طریق به روسیه آزادی عمل بیشتری در چچن می‌دهد.

از سوی دیگر فشارهای اقتصادی، بحران مربوط به گذر سیاسی و تلاش روسیه برای کسب هویت و شخصیت جدید و نگرانی این کشورها از بنیادگرایی اسلامی و تروریسم باعث توجه پوتین به اروپا شده است. پس از حوادث 11 سپتامبر پوتین نخستین فردی بود که با جرج دبلیو بوش تماس گرفت و حمایت خود را از آمریکا اعلام کرد و از آن زمان زمزمه پیوستن روسیه به ناتو بیشتر مفهوم یافت. پس از 11 سپتامبر همکاری اروپا و ناتو از یک سو و روسیه و ناتو از سوی دیگر بیانگر دو نیروی در مقابل به دو نیروی همکار می‌باشد. اقدامات تروریستی زمینه همکاری مشترک و آمریکا را به شکل جدیدی سبب شد و این دو کشور را از دشمن سنتی به شریک سیاسی نزدیک کرد و همکاری روسیه و آمریکا از جنگ با تروریسم تا کنترل سلاح‌های کشتارجمعی را رقم زد.

همکاری‌های طرفین شامل جنگ علیه تروریسم، مدیریت بحران، عدم تکثیر سلاح‌های کشتار جمعی، کنترل تسلیحاتی، اقدامات اعتمادسازی، جستجو و تحقیق، امور دفاعی و نظامی (امکان ایجاد مرکز آموزش ناتو، روسیه) وضعیت‌های اضطراری و پی‌گیری موضوعات مشخصی در مورد مسایل امنیتی اروپا- آتلانتیک می‌شود. این شورا به وسیله دبیر کل ناتو مدیریت می‌شود. اجلاس‌های این شورا هر سال در سطح وزرای خارجه و دفاع دو بار در سطح سران کشورها در صورت لزوم در سطح سفرا، ماهی یک بار اجلاس فوق‌العاده در مواقع ضروری به درخواست هر کشور عضو شورا یا دبیر کل ناتو و ملاقات رؤسای ستاد حداقلی سالی دو مرتبه می‌باشد.

در همکاری روسیه و ناتو به نیروهای ناتو اجازه داده شده تا از خاک و فضای روسیه برای عملیات در افغانستان استفاده کنند و برای انتقال نیرو و تجهیزات به افغانستان از امکانات ریلی و قطارهای روسیه استفاده کنند و همچنین آموزش خلبانان جنگنده‌های افغانستان توسط نیروهای روسی و در مسکو صورت خواهد گرفت.

اکنون ناتو و روسیه علاوه بر مبارزه با تروریسم در زمینه مبارزه با کشت و ترانزیت مواد مخدر هم با یکدیگر همکاری نزدیکی دارند زیرا هر دو طرف با توجه به اینکه کشت و قاچاق مواد مخدر عمده‌ترین منبع مالی تروریست‌ها و طالبان در افغانستان است بر لزوم همکاری بیشتر در این زمینه تأکید دارند.

اختلافات روسیه با ناتو در افغانستان:

با وجود وخامت اوضاع در افغانستان و تصمیم کشورهای عضو ناتو بر افزایش نیروهای نظامی خود در این کشور روابط ناتو و روسیه به طور کلی در پی گسترش ناتو به شرق و گمانه‌زنی‌های استقرار سپر دفاع موشکی در لهستان و چک به سردی گراییده است. این امر بر همکاری روسیه و ناتو در قالب گروه 20 در افغانستان تأثیر منفی گذاشته است و دیگر از آن همکاری بعد از حوادث 11 سپتامبر 2001 خبری نیست و مقامات دو طرف در اظهارات و سخنرانی‌های خود همدیگر را به نقض تعهدات متهم می‌کنند.

روسیه که اکنون با گسترش ناتو تا دم مرزهای خود مواجه شده دیگر تاب تحمل توسعه‌طلبی‌های آمریکا در پوشش ناتو را ندارد و به خوبی مسئولان روسیه بر این امر وافق هستند که اهداف آمریکا از گسترش ناتو و ادامه حضور در افغانستان تحت فشار قرار دادن روسیه و فراهم آوردن زمینه‌های تجزیه این فدراسیون می‌باشد.

با گذشت 7 سال از حمله نیروهای ائتلاف به افغانستان و سقوط رژیم طالبان اوضاع افغانستان روز به روز به وخامت بیشتری می‌گراید و بررسی تعداد عملیات نظامی و بمب‌گذاری‌ها نشان می‌دهد که از سال 2002 تا امروز به شدت بر تعداد این فعالیت‌ها افزوده شده است. در حال حاضر طالبان و شورشیان نه تنها قادر به انجام عملیات بمب‌گذاری هستند بلکه ظرفیت حمله به کاروان‌های نظامی آمریکا را نیز پیدا کرده‌اند. از سوی دیگر در نوع سلاح‌هایی که توسط شورشیان به کار می‌رود نیز تحولاتی رخ داده است و آنها حتی توانسته‌اند در چندین مورد هواپیماهای نظامی اعضای ناتو را در افغانستان مورد حمله قرار دهند (اگرچه فرماندهان ناتو این موارد را نقص فنی دانسته و مورد حمله قرار گرفتن این جنگنده‌ها را تکذیب کرده‌اند اما شواهد و قراین و ادعاهای شورشیان نشان از توانایی آنها در حمله به جنگنده‌های ناتو دارد) علاوه بر اینها نیروهای شورشی در گذشته در مناطق خاصی از افغانستان فعالیت می‌کردند، در حالی که اکنون در تمامی مناطق حضور دارند.

کیفیت عملیات شورشیان نیز تغییر کرده است و اکنون این شورشیان عملیات داخل شهری انجام می‌دهند و به سخت‌ترین مواضع امنیتی وارد می‌شوند. از جمله در جریان عملیاتی در مقابل سفارت آمریکا، کاروان نظامی این کشور را که از قوی‌ترین ترکیب امنیتی برخوردار است، هدف قرار دادند. انجام چنین عملیاتی نشان‌دهنده توان بالای نیروهای شورشی است. تروریست‌ها حتی در اردیبهشت‌ماه 1387 در مراسم رژه نیروهای مسلح افغانستان در روز ارتش با وجود همه تدابیر امنیتی، قصد ترور رییس‌جمهور افغانستان حامد کرزای را داشتند که به سوی ایشان تیراندازی کردند.

این تحولات و افزایش قدرت مانور طالبان و شورشیان در افغانستان نیازمند همکاری همه‌جانبه روسیه با ناتو می‌باشد و در صورت عدم همکاری کامل روسیه با ناتو نمی‌توان چشم‌انداز روشنی برای ناتو در افغانستان متصور شد ولی واقعیت این است که در این برهه بنا به مسایلی که در صفحات قبلی ذکر شد روابط روسیه و ناتو به سردی گراییده است.

اختلافات روسیه و ناتو به سرکردگی آمریکا حتی در جناح‌بندی‌های داخلی حکومت افغانستان خود را نشان داده است، به گونه‌ای که بعد از تحولات اخیر داخلی افغانستان از جمله سرکوب خونین مطالبات دادخواهانه و عدالت‌جویانه شهروندان شبرغان در اواخر ماه مه 2007، حادثه تلخ و مبهم جاده شمالی در ماه ژوئیه و جهت دادن آن به سمت تکوین و ترتیب یک بحران قومی، هجوم مسلحانه کوچی‌ها در همین ماه به مناطق امن هزارجات و آتش زدن خانه‌ها، مزارع و دارایی‌های هزاره‌ها در بهسود، بستن مکاتب و کوچاندن صدها خانوار از مناطق مسکونی‌شان، برافراشتن پرچم سفید طالبان در مناطق تصرف شده از سوی گروه‌های مسلحی به نام کوچی و بالاخره فاجعه خونین و پرابهام کشتار بغلان در ششم نوامبر 2007 و از همه مهم‌تر رویکرد ناگهانی رییس‌جمهور کرزای پس از آخرین سفرش از واشنگتن مبنی بر گفت‌وگو با طالبان و حزب اسلامی و پافشاری بر حضور آنان در قدرت، افغانستان را با خطر فرو رفتن مجدد به کام مرگ و بحران سیاسی و امنیتی دهه 80 (دهه بحران) مواجه ساخته است. هر چند این رویکرد ناسنجیده گروه طرفدار کرزای به هدف تهدید جبهه مخالف (اپوزیسیون) صورت گرفت اما در عمل افغانستان را به دو جبهه وابسته تقسیم کرده است. نخست جبهه رییس‌جمهور (ارگ‌نشین) که از سوی آمریکا و برخی کشورهای غربی دیگر حمایت می‌شود و جبهه اپوزیسیون تحت عنوان جبهه ملی که گفته می‌شود از سوی کشورهای روسیه، چین، ایران و برخی کشورهای مخالف سیاست‌های آمریکا حمایت می‌شود.

در مورد وخامت اوضاع در افغانستان همین بس که نشریات کشورهای عضو ناتو در چرخش تبلیغاتی خود از ارمغان آوردن دموکراسی و نظم به افغانستان به وضعیت حاد و بحرانی این کشور اشاره کرده‌اند. ما به دو مورد در اینجا اشاره می‌کنیم. مجله فیگارو چاپ فرانسه در مورد وضعیت افغانستان در سال 2007 در یک کار پژوهشی و میدانی نوشته است که این کشور پس از سقوط حکومت طالبان در سال 2001 میلادی خونبارترین سال خود را در سال 2007 میلادی تجربه کرده که طی آن بیش از شش هزار نفر جان خود را از دست داده‌اند.

این مجله به نقل قول از یک افسر ناتو در غرب افغانستان آورده است که اوضاع رفته رفته از کنترل پلیس و نیروهای ناتو در مناطق جنوب، خارج می‌گردد و ناتو نگران است که این ناامنی به سمت شمال و شمالغرب گسترش یابد.

فیگارو همچنین نوشته: دولت نوبنیاد حامد کرزای غرق در فساد اداری، مداخله در قاچاق مواد مخدر و بالاخره به باند مافیای اقتصادی برای تاراج و حیف میل کمک‌های جامعه جهانی مبدل گردیده است. در واقع جدال در افغانستان جدال با مرگ توأم بوده است.

همچنین روزنامه لس آنجلس تایمز در یک گزارش تحقیقی خود که توسط دو تن از کارشناسان امنیتی ایالات متحده جان کریاکو و ریچارد کلاین انجام شده است، نوشته: افغانستان در حال حاضر شباهت بسیار به قبل از دهم دسامبر 2001 دارد. پایگاه شورشیان محکم‌تر گردیده، قاچاق مواد مخدر افزایش چشم‌گیر یافته و فساد اداری از پایین‌ترین مراتب دولتی تا نهاد ریاست‌جمهوری گسترش یافته است.

از یک سو با توجه به نفوذ تاریخی روسیه در افغانستان، سابقه و تجربه طولانی‌مدت جنگ در این کشور و از سوی دیگر با توجه به منافع ملی روسیه در افغانستان هرگونه موفقیت برای برقراری نظم و مبارزه با تروریسم نیازمند همکاری همه‌جانبه روسیه با ناتو می‌باشد زیرا اگر روسیه گمان بکند که منافع آن در افغانستان تأمین نمی‌شود یا اینکه افغانستان به پایگاهی برای امیال توسعه‌طلبانه آمریکا تبدیل شده است نه تنها هیچ‌گونه کمک نظامی، اطلاعاتی و سیاسی برای بهبود وضع نخواهد کرد بلکه به ابزارهای نفوذ خود به سهم‌خواهی در افغانستان روی خواهد آورد که این امر کار را برای ناتو مشکل خواهد کرد. چنانچه در موضع‌گیری‌های اخیر مقامات روسیه این امر کاملا مشهود است.

ضمیر کابلوف، سفیر روسیه در کابل در مورخه 2 مارس 2008 در مصاحبه با بی‌بی‌سی فعالیت‌های آمریکا و ناتو را در افغانستان مورد انتقاد قرار داده و اعلام کرد که اگر فعالیت‌های ناتو در افغانستان خارج از طرح مبارزه با تروریسم باشد مسکو نسبت به آن عکس‌العمل نشان خواهد داد.

اعلامیه شدیدالحن سفیر روسیه بیانگر استراتژی جدید روسیه در افغانستان و تضعیف آمریکا در افغانستان و آسیای مرکزی می‌باشد. این اعلامیه ادامه بیانیه‌های شدیدالحن مقامات ارشد روسیه در سال جاری می‌باشد، از جمله اظهارنظرهای تند ولادیمیر زوبرین معاون اداره فدرالی کنترلی بر مواد مخدر، الکساندر ماریاسوف مدیر شعبه دوم اداره آسیایی وزارت امور خارجه روسیه و دیمتری راگوزین نماینده دایم در روسیه در ناتو که گفته بود: سازمان پیمان آتلانتیک شمالی مسئله افغانستان را بدون کمک سازمان پیمان امنیت دسته‌جمعی نمی‌تواند حل کند. در سازمان پیمان امنیت مشارکتی کشورهای روسیه، ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان عضویت دارند. این بیانیه‌ها و سخنان نشان از تغییر سیاست روسیه نسبت به فعالیت ناتو در افغانستان می‌باشد.

یا در یک موضع‌گیری دیگر آقای پریماکوف نخست‌وزیر سابق روسیه از برخی سیاست‌های نیروهای ناتو در افغانستان مبنی بر برقراری ارتباط برخی اعضای ناتو با طالبان و خصوصا برنامه مسلح‌سازی قبایل جنوب توسط آمریکا که در سفر آقای گیتس وزیر دفاع آن کشور با بودجه 86 میلیون دلاری به بهانه نبرد با طالبان پیشنهاد شد به شدت انتقاد کرده و هشدار داد که این اقدام آمریکا جدال مرگ‌بار تازه‌ای را در منطقه شعله‌ور خواهد ساخت.

متخصصان نظامی روسیه معتقدند که مسکو به غیر از اعمال محدودیت بر پرواز جنگنده‌ها و هواپیماهای ناتو بالای فضای روسیه، می‌تواند بر کشورهای آسیای میانه هم فشار وارد نماید تا پایگاه‌های آمریکایی را از خاک خود خارج نمایند. همچنین روسیه می‌تواند در شورای امنیت ملل متحد مسئله عدم کارآیی فعالیت‌های ناتو در افغانستان را نیز مطرح و به بحث بگذارد.

اختلافات بین روسیه و ناتو همزمان با برگزاری اجلاس وزرای دفاع ناتو در لیتوانی تشدید یافت، ولادیمیر پوتین همزمان با این نشست از راهبرد نظامی نوین این کشور تا سال 2020 خبر داد.

وی بیان کرد: ناتو منافع امنیتی روسیه را نادیده می‌گیرد. پوتین که در برابر جلسه امور راهبردی شورای حکومتی روسیه سخن می‌گفت، کشورش را ناگزیر از گام گذاشتن در تولید سیستم‌های تسلیحاتی جدیدی که دست‌کمی از امکانات دفاعی سایر کشورها ندارند و در مواردی از آنها بهتر هستند، دانست. او ناتو را نیز متهم کرد که با سیاست گسترش خود، منافع امنیتی روسیه را نادیده می‌گیرد و سؤال‌ها و نگرانی‌های این کشور را بی‌پاسخ می‌گذارد.

در واکنش به سخنان پوتین، جیمز آپاتورای، سخنگوی ناتو به نمایندگی از 26 وزیر دفاع این پیمان که در ویلنیوس گرد آمده‌اند خواهان آن شد که مسکو به لفاظی‌هایی که به تنش‌آلود کردن غیرضروری فضای مناسبات منجر می‌شود، پایان دهد.

آپاتوری همچنین از تمایل محدود روسیه در همکاری نظامی با ناتو اعتقاد کرد و به عنوان نمونه به عدم پیش‌هشدار روسیه به هنگام ورود هواپیماهای نظامی آن به فضای کشورهای عضو ناتو اشاره کرد.

اجلاس ناتو در 16-14 فروردین‌ماه 1387 در بخارست، پایتخت رومانی در حالی برگزار شد که اختلافات استراتژیک روسیه و آمریکا بر سر دو مسئله بسیار حساس یعنی استقرار سیر دفاع موشکی و گسترش ناتو به سوی مرزهای غربی روسیه به اوج خود رسیده است.

در اجلاس بخارست آمریکا توانست اعضای ناتو را به اعزام نیروی بیشتر به افغانستان متقاعد کند. پس از گذشت هفت سال از اشغال افغانستان نه تنها امنیت در این کشور برقرار نشده بلکه بر دامنه ناامنی‌ها افزوده شده است. دولت مرکزی افغانستان نتوانسته است تسلط خود را از پیرامون کابل فراتر توسعه دهد، ناتوانی دولت مرکزی با وجود نیرهای ایساف که 24 کشور ناتو نیز در آن عضویت دارند علاوه بر افزایش ناامنی، افزایش کشت و تجارت مواد مخدر که گفته می‌شود برخی از نظامیان اشغال‌گر و مقامات محلی افغان نیز در این تجارت پرسود سهیم هستند، سبب شد ایالات متحده آمریکا بتواند موافقت اعضا را برای اعزام نیروی بیشتر به افغانستان جلب کند.

روسیه در این اجلاس اعلام کرد که به همکاری با ناتو در عملیات نیروهای ایساف در افغانستان ادامه خواهد داد. روسیه موافقت کرده که در ترابری کمک‌های انسانی و تسلیحاتی نیروهای ایساف از خاک خود به افغانستان با آمریکا همکاری داشته باشد. روسیه شبکه راه‌آهن خود را برای حمل کالا از اروپا از طریق خاک خود به قزاقستان و از آنجا به ازبکستان و سپس به افغانستان در اختیار نیروهای ایساف قرار خواهد داد: در این معامله، آلمان و فرانسه با مخالفت با پیوستن گرجستان و اوکراین به ناتو با روسیه همکاری کرده و اندکی از نگرانی‌های روسیه کاسته‌اند.

روسیه و ناتو علی‌رغم انتقادهایی که به یکدیگر دارند، در امور عملی همکاری می‌کنند. برای نمونه در عرصه پدافند موشکی مشترک در میدان کارزار یا در رساندن مهمات به افغانستان در نشست بخارست برای نخستین بار موضوع عقب‌نشینی منظم از افغانستان نیز مطرح شد. سرانجام جدول زمانی تعیین شد که مطابق آنها باید تصمیم گرفت نیروهای چندملیتی در افغانستان چه وقت باید کنترل را به افغانی‌ها واگذار کنند ولی ناتو در کوتاه‌مدت نیروهای بیشتری به افغانستان گسیل خواهد داشت تا اوضاع امنیتی را تحت کنترل خود درآورد.

نتیجه‌گیری:

حوادث 11 سپتامبر و اجماع بین‌المللی برای مبارزه با تروریسم موجبات نزدیکی روسیه و ناتو را به هم فراهم آورد. 11 سپتامبر محیط امنیتی و سیاسی موجود را تحت تأثیر قرار داده و مؤلفه قدرتمند و تهدیدگر گروه‌های سازمان یافته فراملی تروریستی را به عرصه بازیگران نظام بین‌الملل وارد کرد. احساس خطر مشترک در میان کشورهای غربی باعث شد روند هم‌گرایی میان آنان و نادیده گرفتن برخی از اختلافات تسریع یابد. هر کدام از دو طرف بر اساس منافع و اهدافی که داشتند وارد گروه‌بندی‌ها و معادلات مبارزه با تروریسم در افغانستان گردیدند.

در سال 2002 شورای دایمی ناتو و روسیه به شورای ناتو و روسیه تغییر نام یافت و گروه 20 متشکل از 19 عضو ناتو (در آن زمان) و روسیه تشکیل گردید تا در موضوعات مبارزه با تروریسم با همدیگر همکاری نمایند.

شورای امنیت سازمان ملل در 13 اکتبر 2003 به اتاق آرای واگذاری وظیفه حفظ صلح در افغانستان را به نیروهای ناتو واگذار کرد و این نیروها جایگزین 5500 نیروی ایساف شدند که در کابل و اطراف آن مستقر بودند؛ بر اساس تصمیم شورای امنیت نیروهای ناتو از 13 اوت 2003 کار خود را در افغانستان شروع کردند.

با توجه به نفوذ تاریخی و تجربیات جنگی روسیه در افغانستان، ناتو برای موفقیت در افغانستان نیازمند همارهی روسیه بود. در چارچوب گروه 20 و شورای ناتو و روسیه به نیروهای ناتو اجازه داده شده تا از خاک و فضای روسیه برای عملیات در افغانستان استفاده کنند و برای انتقال نیرو و تجهیزات به افغانستان از امکانات ریلی و قطارهای روسیه استفاده کنند. علاوه بر اینها بر اساس توافق خلبانان جنگنده‌های افغانستان توسط روسیه در مسکو آموزش دیده و از جنگنده‌های روسی برای شناسایی و حمله به اهداف گرو‌ه‌های تروریستی در افغانستان استفاده گردید.

اکنون ناتو و روسیه علاوه بر مبارزه با تروریسم در زمینه مبارزه با کاشت و ترانزیت مواد مخدر هم با یکدیگر همکاری نزدیکی دارند زیرا هر دو طرف با توجه به اینکه کشت و قاچاق مواد مخدر عمده‌ترین منبع مالی تروریست‌ها و داوطلبان در افغانستان است بر لزوم همکاری بیشتر در این زمینه تأکید دارند.

اخیر علل و عواملی از جمله گسترش ناتو به مرزهای روسیه، طرح استقرار سپر دفاع موشکی در چک و لهستان، مطرح شدن عضویت گرجستان و اوکراین در ناتو، نمایان شدن اهداف پنهان آمریکا در قالب ناتو در افغانستان برای نزدیکی استراتژیک به مرزهای روسیه، تلاش برای تجزیه روسیه موجبات اختلاف روسیه و ناتو گردیده است.

این اختلافات بر همکاری آنها در افغانستان تأثیر گذاشته و مقامات ارشد روسیه چنانچه در متن اشاره گردید موضع‌گیری‌های تندی بر علیه ناتو و مقامات آن در افغانستان گرفته‌اند. مقامات دو طرف یکدیگر را به نقض تعهدات و کارشناسی در افغانستان متهم می‌کنند. این اختلافات تا آن حد پیش رفته که در جناح‌بندی داخل حکومت افغانستان هم خود را نشان داده است. چنانچه بعد از موضع‌گیری حامد کرزای و گروه ارک‌نشین –که از سوی ناتو و آمریکا حمایت می‌شود- بر لزوم ورود گروه طالبان و حزب اسلامی کار به عرصه قدرت، گروه اپوزیسیون داخل قدرت (جبهه ملی) که از سوی روسیه و ایران حمایت می‌شود- به مخالفت با این طرح برخاسته‌اند و احتمال کشمکش و درگیری بین این دو گروه به نیابت از ناتو و روسیه در داخل افغانستان هم دور از انتظار نیست.

نویسنده: دکتر حسن زهریی 

کد خبر 61757

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha