به گزارش خبرنگار مهدویت خبرگزاری شبستان، در سلسله مطالبی که به همت واحد پژوهش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج) تهیه و آماده سازی شده است، به بررسى احادیث مهدویت و ولادت حضرت مهدى(عج) و سند و اعتبارشان خواهیم پرداخت که در ادامه شماره سوم از این مطالب را مطالعه می کنید:
آیا در مورد ولادت امام مهدی (عج) روایات صحیح هم داریم؟
شخص متتبع با مراجعه به مجموعه احادیثی که اشاره به ولادت امام مهدی(عج) دارد، به تعداد زیادی احادیث که سندهای آنها، تام و صحیح است، دست پیدا می کند که مجموعه آنها را می توان در حدّ استفاضه دانست. ما در این اینجا به یکی از احادیثی که دلالت بر ولادت امام مهدی(عج) داشته و از حیث سند به تعبیر بزرگان، صحیح اعلایی بوده و شیخ کلینی آن را با دو واسطه نقل می کند، اشاره می کنیم تا برای طالبین حق، راهگشا باشد. بقیه احادیث را می توان در مجموعه کتاب های روایی جستجو کرد.
حمیری گوید: من و شیخ ابوعمرو (عثمان سعید عمری، نایب اول) رحمه الله نزد احمد ابن اسحاق گرد آمدیم. احمد بن اسحاق به من اشاره کرد که راجع به جانشین امام حسن عسکری علیه السلام از شیخ بپرسم. من به او گفتم: ای اباعمرو! من میخواهم از شما چیزی بپرسم که نسبت به آن شک ندارم، زیرا اعتقاد و دین من این است که زمین هیچگاه از حجت خالی نمیماند، مگر ۴۰ روز پیش از قیامت. چون آن روز برسد حجت برداشته و راه توبه بسته شود. آن گاه کسی که از پیش، ایمان نیاورده و یا در دوران ایمانش، کار خیری نکرده، ایمان آوردنش سودی ندهد(۱) ایشان بدترین مخلوق خدای عزّوجل باشند و قیامت علیه ایشان برپا میشود، ولی من دوست دارم که یقینم افزوده گردد. همانا حضرت ابراهیم(ع) از پروردگار عزّوجل درخواست کرد که به او نشان دهد، چگونه مردگان را زنده می کند. فرمود: «مگر ایمان نداری؟» عرض کرد: چرا، ولی برای این که دلم مطمئن شود.(2) و ابوعلی احمد بن اسحاق به من خبر داد که از حضرت هادی(ع)سؤال کردم: با که معامله کنم (یا پرسید احکام دینم را) از که به دست آورم و سخن که را بپذیرم؟ به او فرمود: «عَمری مورد اعتماد من است، آنچه از جانب من به تو رساند، حقیقتاً از من است و هر چه از جانب من به تو گوید، قول من است، از او بشنو و اطاعت کن؛ که او مورد اعتماد و امین است.» و نیز ابوعلی به من خبر داد که او از حضرت امام حسن عسکری(ع)همین سؤال را کرده و او فرموده است: «عَمری و پسرش (محمد بن عثمان، نایب دوم) مورد اعتماد هستند. هر چه از جانب من به تو برسانند، حقیقتاً از جانب من رسانده اند و هر چه به تو بگویند از من گفته اند. از آنها بشنو و اطاعت کن؛ که هر دو مورد اعتماد و امین اند. این سخن دو امام(ع) است که درباره شما صادر شده است.»
ابو عَمرو به سجده افتاد و گریه کرد. آن گاه گفت: حاجتت را بپرس. گفتم: شما جانشین بعد از امام حسن عسکری(ع) را دیده ای؟ گفت: آری، به خدا! گردن او چنین بود و با دست اشاره کرد. گفتم: یک مسأله دیگر باقی مانده است. گفت: بگو. گفتم: نامش چیست؟ گفت: نمی گویم؛ زیرا برای من روا نیست که چیزی را حلال یا حرام کنم، بلکه سخنِ خود آن حضرت(ع) است؛ زیرا مطلب نزد سلطان (معتمد عباسی که در ۱۲ رجب ۲۵۶ ه. خلیفه شد) چنین وانمود شده که امام حسن عسکری(ع) وفات کرده و فرزندی از خود به جا نگذاشته است و میراثش قسمت شده و کسی که حق نداشته (جعفر کذّاب)، آن را برده است و عیالش در به در شده اند و کسی جرأت ندارد با آنها آشنا شود یا چیزی به آنها برساند. و چون اسمش در زبان ها بیافتد، تعقیبش می کنند. از خدا بپرهیزید و از این موضوع دست نگه دارید.
کلینی گوید: شیخی از اصحاب ما (شیعیان) که نامش از یادم رفته است، به من گفت: ابوعَمرو از احمد بن اسحاق همین پرسش را کرد و او هم همین جواب را گفت.(3)
لازم به تذکر است که شیخ صدوق (قدس سره) همین حدیث را به سند صحیح از پدرش و محمد بن حسن از عبداللَّه بن جعفر حمیری نیز نقل کرده است. (4)
پی نوشت ها:
۱) اعراف، ۱۵۸٫
2) بقره، ۲۶٫
3) روی الکلینی بسند صحیح أعلائی عن محمد بن عبداللَّه و محمد بن یحیی جمیعاً عن عبداللَّه بن جعفر الحمیری قال: اجتمعت أنا و الشیخ أبوعمرو عند أحمد بن اسحاق فغمزنی احمد بن اسحاق أن اسأله عن الخلف، فقلت له: یا أباعمرو انّی أرید أن أسالک عن شییء و ما أنا بشاکّ فیما أرید أن أسالک عنه فانّ اعتقادی و دینی أنّ الأرض لاتخلو من حجه الاّ اذا کان قبل یوم القیامه بأربعین یوماً فاذا کان ذلک رفعت الحجه و أغلق باب التوبه، فلم یک ینفع نفساً ایمانها لم تکن آمنت من قبل أو کسبت فی ایمانها خیراً فأولئک أشرار خلق اللَّه عزوجل و هم الذین تقوم علیهم القیامه و لکنی احببت أن أزداد یقیناً و انّ ابراهیمعلیه السلام سأل ربّه عزوجل أن یریه کیف یحیی الموتی؟ قال: أولم تؤمن؟ قال: بلی و لکن لیطمئن قلبی و قد أخبرنی أبوعلی احمد بن اسحاق عن أبی الحسنعلیه السلام قال سألته و قلت من أعامل أو عمّن آخذ و قول من أقبل؟ فقال له: العمری ثقتی فما أدی الیک عنی فعنی یؤدی و ما قال لک عنی فعنی یقول، فاسمع له و أطع، فانه الثقه المأمون. و أخبرنی أبوعلی أنه سأل أبا محمدعلیه السلام عن مثل ذلک فقال له: العمری و ابنه ثقتان فما أدیا الیک عنی فعنی یؤدیان و ما قالا لک فعنی یقولان فاسمع لهما و أطعها فانهما الثقتان المأمونان. فهذا قول امامین قد مضیا فیک.
قال: فخّر أبو عمرو ساجداً و بکی. ثم قال: سل حاجتک. فقلت له: أنت رأیت الخلف من بعد أبی محمد(عج) ؟ فقال: ای واللَّه و رقبه مثل ذا – و أومأ بیده – فقلت له: فبقیت واحده، فقال لی: هات. قلت: فالاسم؟ قال: محرم علیکم أن تسألوا عن ذلک و لا أقول هذا من عندی، فلیس لی أن أحلل و لا احرم، ولکن عنهعلیه السلام فانّ الأمر عند السلطان، انّ أبامحمد مضی و لم یخلف ولداً، و قسم میراثه و أخذه من لا حقّ له فیه و هو ذا، عیاله یجولون لیس أحد یجسر أن یتعرف الیهم أو ینیلهم شیئاً و اذا وقع الاسم وقع الطلب فاتقوا اللَّه و أمسکوا عن ذلک.
قال الکلینی.قدس سره و حدثنی شیخ من أصحابنا – ذهب عنی اسمه – أن أباعمرو سأل عن احمد بن اسحاق عن مثل هذا فأجاب بمثل هذا.( اصول الکافی، ج ۱، صص ۳۲۹-۳۳۰٫)
4) کمال الدین، ج ۲، ص ۴۴۱، باب ۴۳٫
نظر شما