به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان به نقل از جامعه المصطفی(ص) العالمیه: نصیب الله عمراوف، محقق مطالعات اسلامی دانشگاه جامعه المصطفی(ص) در هفتمین نشست هم اندیشی بین المللی «اسلام و مسائل معاصر» که به همت نمایندگی تهرام جامعه المصطفی(ص) برگزار شد با بیان اینکه ما با یک واقعیتی در بیرون روبه رو هستیم و آن وجود مذاهب مختلف کلامی و فقهی است، گفت : این واقعیت را باید هر انسان عاقلی بپذیرد.
وی افزود: نکته دیگر اینکه پیروی از یک مذهب کلامی و فقهی هم یک امر کلامی و فقهایی است. بر هر مسلمانی در جهان امروز لازم است که تعامل میان پیروان مذاهب را ایجاد کند که این تعامل هم باید بر اساس ملاک اعتدال باشد.
این گزارش می افزاید: عمراوف بحث خود را تحت عنوان «فرقه گرایی و عقلانیت اسلامی» با این مقدمه آغاز کرد که پدیده فرقه گرایی از قرون گذشته تا کنون وجود داشته و برخلاف تعامل سازنده و عقلانی بین مذاهب است.
وی ادامه داد: فرقه گرایان رفتارها و کنش هایی را بروز داده اند که جز خرابی و مصیبت چیزی نداشته؛ لذا تحت پرتو و روشنایی عقلانیت اسلامی باید فرقه گرایی را که در میان مسلمان ها بروز کرده و آتش آن خاموش نشده مورد بحث قرار دهیم.
این محقق مطالعات اسلامی با تاکید بر مفهوم شناسی عقلانیت خاطر نشان کرد: ما تقسیم بندی ای داریم تحت عنوان تقسیمات و اقسام عقلانیت که آن شامل عقلانیت معاصر عام و خاص است. او عقلانیت معاصر عام را به عقلانیت نوعی، هنجاری، ابزاری و کل نگر تقسیم کرد و در مورد عقلانیت خاص گفت این عقلانیت، عقلانیت اسلامی است.
عمراوف با تاکید بر اینکه مهمترین منبع ما در اسلام قرآن است اضافه کرد در قرآن واژه عقل و مشتقات آن ۵۰ بار به کار رفته است. واژههایی همچون الوالالباب و غیره به معنای صاحبان عقل است در سوره های زمر، بقره، طه، فجر و آل عمران آمده است.
وی افزود: در سنت پیامبر هم از عقل به کرات یاد شده است. حدیثی هست که بین شیعیان و اهل سنت مشترکا تکرار شده است. اینکه امام محمد غزالی در کتاب العلم در ابتدای کتاب احیا گفته پیامبر فرمودند: «اولین مخلوق خداوند عقل بود. خداوند به عقل گفت روی بیاور او روی آورد، خداوند فرمود پشت کن، عقل عقب رفت. خدا فرمود قسم به عزت و جلالم هیچ مخلوقی را برتر از تو نیافریدم پس به خاطر تو عقاب میکنم و ثواب میدهم.»
وی در حوزه معارف اسلامی هم بحث حسن و قبح ذاتی افعال را مطرح کرد و گفت: عقلانیت اسلامی وارداتی نیست. برخی فکر میکنند عقلانیات بعد از ترجمه کتابهایی فلسفی وارد اسلام شده؛ این در حالی است که در قرون اولیه بحث حسن و قبح افعال مطرح شده است و عملکرد آن در طول تاریخ و در سنت رسول اکرم و ائمه اطهار همه نشان دهنده عقلانیت خاص اسلامی است.
عمراوف خاطر نشان کرد: عقلانیت اسلامی از عقلانیت سکولار تمایز هایی دارد. عقل در اسلام از جامعیت برخوردار است و الهی است و عقل خود حجت الهی است و باید بر تمام امیال انسان حاکم باشد و عقلانیت اسلامی همراه با تقوا و حق پذیری است. عقل خاص اسلامی خدا گرایی و آخرت گرایی دارد و در عقلانیت اسلامی عقل و دین در تعارض و تقابل نیستند که در عقلانیت سکولار این ویژگی ها کمتر به نظر می رسد.
وی با اشاره به اینکه وجود مذاهب امری طبیعی است و تعامل مذهبی باید بر اساس عقلانیت اسلامی باشد خاطر نشان کرد : تعامل مذهبی منجر به پذیرش تنوع مذهبی می شود و ریشه آن در عقلانیت اسلامی است. از سوی دیگر اعطای آزادی اجتهاد مذاهب با پذیرش قواعد گفت و گو، تاکید بر اصل کلی ورود به چهارچوب امت اسلامی، تاکید بر روح برادری و وحدت و روابط محبت آمیز میان علما در تاریخ اسلام علی رغم شدت اختلاف فکری بین آنها نیز از ویژگی های این عقلانیت اسلامی است.
عمراوف افزود: به طور خلاصه ارتباط علمی مذاهب گونه های مختلف داشته است. علمای اسلام به رغم نقد علمی یکدیگر، جملات محبت آمیز بین هم رد و بدل میکردند. علمای هر دو گروه تسنن و تشیع به هم درس میدانند و کتابهایی دیگری را درس می دانند و به کتابهای هم ارجاع می دادند، آنها از هم برای نقل روایت از کتابهایشان اجازه می گرفتند و به پیروان خود توصیه می کردند با روحیه تسامح رفتار کنند و مصلحت عالیه امت اسلام را در نظر بگیرند.
این محقق اسلام شناس خاطر نشان کرد: در کتاب معانی الاخبار آمده شیخ صدوق در سرزمین های گوناگون گشت و گذار داشت و در منزل علمای دیگر حضور بهم می رساند. شیخ طوسی هم اساتیدی از اهل سنت داشت.
وی در خصوص بحث فرقه گرایی نیز با این مقدمه که واژه فرقه به گروهی جدا شده از مردم اطلاق می شود گفت: در اصطلاح قرآن، فرقه به جمعیتی اطلاق شده که تعداد افرادش بیش از طایفه است.
این پژوهشگر ادامه داد: با توجه به این در معنای لغوی تنها گروهی از مردم را فرقه میگویند. اساتید فرموده اند واژه فرقه به معنای گروه خاص با عقاید خاص است و از حدیث معروف فرقه گرفته شده است.
عمراوف درباره حدیث فرقه توضیح داد: بحث یهود و نصارا و مسلمان در این حدیث مطرح شده لذا گروهی است که عقاید خاص دارد و از مردم جدا شده است. اما فرقه گرایی واژه ای ترکیبی هست که به گرایش داشتن به یک فرقه با کوتاه ترین لفظ اطلاق میشود. فرقه گرایی نوعی جانب داری افراطی از گروه را افاده میکند.
عمراوف تاکید کرد: وقتی گرایش فرد به فرقه خود در حد اعتدال باشد به او فرقه گرا نمی گویند بلکه این نشانه عقلانیت است. اما کسی که با افراط و تشدید به یک فرقه گرایش داشته باشد و بقیه را نفی کند اسمش فرقه گرا است.
این محقق اسلام شناس ریشه فرقه گرایی را جمود خواند و گفت: جمود باعث تنگ نظری و داشتن اندیشه راکد و ساکن میشود. جامد الذهن، خشک مغز و فاقد بصیرت و درایت است.
او با اشاره به اینکه بحث فرقه گرایی از قرون اولیه اسلامی پدید آمد افزود : از داده های تاریخ اسلامی بر می آید که خوارج نخستین گروه فرقه گرایی تاریخ اسلام بوده. خوارج به عنوان یک گروهی که از دل مردم بیرون آمده دارای ویژگی های مثبت و منفی است. اما در نهایت اولین تجربه فرقه گرایی در تاریخ اسلام است .
وی در مورد ویژگی های مثبت خوارج گفت: آنها اهل قرآن و دعا و متمسک بودند و حسن نیت داشتند و میخواستند به دین خدمت کنند و حق طلب بودند و مردمی بودند به دنبال حق و مجاهد بودند و فداکار و آماده مرگ و جانفشانی. اما ویژگی منفی آنان ، ویژگی های مثبت را بی خاصیت میکرد. خشک مغزی و جمود و تنگ نظری و تعصب و ظاهر گرایی از جمله ویژگی های منفی خوارج بود. جنایت های فراوانی را در تاریخ از خوارج سر زده است. یکی از بزرگترین جنایت های آنها ترور خلیفه بر حق جهان اسلام حضرت علی بود.
عمراوف با اشاره به صحبت های شهید مطهری در باره خوارج افزود: مطهری می فرماید: اگر بگوییم چه کسی علی را کشت ابن ملجم جواب ماست، اما اگر بگوییم علی را چه کشت باید بگوییم خشک مغزی. آنکه علی را کشت به تاریخ پیوسته اما آنچه علی را کشت همواره وجود دارد و پیوسته هم خطرناک است همین امروز جمود و خشم مغزی عامل کشته شدن این همه مسلمان است.
وی همچنین در مورد بحث تندروی در دین نیز گفت : خداوند در سوره حجرات صراحتا تندروی را منع کرده است. اینکه خدا در قرآن می فرماید: از خدا و پیغمبر پیشی نگیرید و در دینتان تندرو نباشید چون باعث میشود از دین خارج شوید که برگشت آن معلوم نیست.
عمراوف خاطر نشان کرد: در روایت اسلامی حدیثی درمورد مارقین داریم که بعدا به خوارج اطلاق شد. پیامبر در جنگ حنین غنایم را تقسیم میکردند یکی از حاضران بلند شد و خطاب به ایشان گفت:" در تقسیم غنایم به عدالت رفتار کن". پیامبر گفت اگر من عدالت نورزم چه کسی عدالت می ورزود؟ وای بر تو. عمر گفت اجازه دهید گردن این منافق را بزنم پیامبر فرمود: این ها همراه دوستانشان قرآن می خوانند، اما از حنجره شان بالا تر نمی رود. اینها از دین همانند جدا شدن تیر از کمان جدا خواهند شد.
وی توضیح داد: مارقی گری در رفتار خوارج نقطه مرکزی تحلیل رفتارشان است. این صفت نشان دهنده تفکر خوارج است. "مرق من الدین" یعنی به سرعت از دین خارج شدن. کسانی که در دین تندرو هستند نه تنها دیندار نیستند بلکه خیلی هم بی دین هستند؛ چون بر خدا و پیامبر پیشی میگیرند و نا آگاهی و خشک مقدسی آنها باعث پیامد های بدی می شود .
این اسلام پژوه گفت: خشک مغزی آنها سبب شد از دین سبقت بگیرند و با انگیزه پاسداری از دین به افراط گراییدند. اینها حلال خدا را حرام کرده و آنچه خدا بخشیده نمی بخشند و دایره دین را تنگ میکنند و جهنم را بزرگتر از بهشت میکنند و در ورودی دین را می بندند و مخالفان خود را از در خروجی خارج میکنند . اینان بیشتر از خدا و پیامبر برای دین دلسوزی می کنند .
عمراوف درباره عوامل انحراف از تعامل مذهبی به سمت فرقه گرایی نیز گفت: نکته اول؛ دور شدن از عقلانیت اسلامی است. زمانی که انسان عقلانی است و به عواقب کارش فکر میکند ار انحراف دور است اما همین که فاصله گرفت اگر ادامه پیدا کند از یک انسان معتدل مذهبی به یک فرقه گرا تبدیل می شود .
وی افزود: توطئه دشمنان امت عامل دیگری است. سعی دشمنان بر اساس "تفرقه بیانداز و سیادت کن" است. بهترین راه تفرقه میان مسلمانان از جهات قومی و فرقه ای است. اینها فهمیده اند با فرقه گرایی بهتر میتوانند مسلمانان را کنترل کنند.عامل بعدی بحث توطیه داخلی است. خودکامگی و استبداد حکومت ها باعث می شود فرقه گرایی در میان مسلمانان اوج بگیرد.
این محقق توضیح داد: ما شاهد بودیم حکام در حکومت صفوی و عثمانی با توجه به اغراض سیاسی شان بر بحث فرقه گرایی دامن می زدند و به اسم دین و شریعت هدف سیاسی شان را دنبال میگردند
به گفته عمراوف عامل بعدی تکفیر است. این میتواند هم آثار فرقه گرایی باشد هم عامل بعدی. اینکه با تکفیر خواندن یک نفر را محکوم به قتل بدانیم متقابلا طرف مقابل هم همین کار را خواهد کرد و همین به خروج از دین منجر می شود.
وی تاکید کرد: پدیده تکفیر برخلاف سنت پیامبر است. پیامبر میفرماید کسی که کلمه لاله الا الله را به زبان بیاورد مال و خونش محترم است و حسابش با خداست. اما فرقه گراها از این حرف پیامبر عدول کرده و حرمت مال و جان مردم را میشکنند.
این اسلام پژوه آخرین عامل را بزرگنمایی اختلافات و بی احترامی به دیگران دانست و گفت: کسانی که از عقلانیت دور میشوند چشمشان به اختلافات است و از مشترکات دور میشود و برای اینکه طرف را تحقیر کنند به مقدساتش حمله میکنند و همین مساله باعث میشود شعله این جنگ فرقه گرا دامن گیر همه شود.
نظر شما