خبرگزاری شبستان_ خرم آباد؛
شهادت انتخابي است آگاهانه و شهيد گزينشگري است متعهد و مسئول كه گاه شهادت را بر مبناي ويژگيها و نياز زمان خويش براي رسيدن به هدف الهي خويش بر مي گزيند زيرا كه شهيد همواره عملش در مسير و حركت تكاملي تاريخ عروج بسوي الله و حكومت صالحان و مستضعفان شكل ميگيرد و اينبار اسلام براي گرويدن به حكومت مستضعفي و صالحان نياز به شهيدان ديگر دارد.
محمد رضا فطرس، در سال 1343 در شهر خرم آباد در خانواده ای ساده و مذهبی عنوان نخستین فرزند خانواده دیده به جهان گشود.
پدر وي كارمند ساده اداره بهداري و به عنوان یکی افراد مذهبی شهر، عمري را در راه خدمت به اسلام و مديحه سرايي ائمه اطهار (ع)صرف كرد.
محمد رضا نخستین فرزند خانواده بود و مادر و دیگر اعضای خانواده علاقه زیادی به وی و شخصیت متین و آرام محمدرضا داشتند و به وی عشق می ورزیدند.
تحصيلات خود را با پايين ترين امكاناتي كه در اختيار داشت در دبستان هاي مختلف خرم آباد نيمه تمام گذاشته بود و در عين آگاهي در سال 1357 با ترك كلاس درس به صفوف انقلابيون اسلامي پيوست.
در زمان مبارزات انقلابی، روزی در حین توزیع اعلامیه مورد حمله ساواکی ها قرار گرفت و از راه دور هدف گلوله آنان قرار گرفت و از ناحیه پا مجرح شد.
اندک زمانی از بهبودی پای محمد رضا نگذشته بود که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و فعالیت محمد رضا قوت بیشتری گرفت.
شروع پانزدهمين بهار زندگيش مصادف با اولين بهار آزادي مقرون گشت و همزمان با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي بطور افتخاري جذب ارگانهاي اسلامي شد.
رفته رفته با صداقتي كه داشت جاي خود را بين ياران اسلام و امام و جوانان باز كرد.
یکی از اعضای خانواده محمد رضا، نقل می کند که عشق به الله چنان محمدرضا را احاطه كرده بود كه در حاليكه ميتوانست لااقل براي استراحت شب زيراندازي داشته باشد بياد مستمندان و آوارگان روي زيلو و فرش ميخوابيد و آنها را به رختخواب ترجيح مي داد.
وی افزود: محمد رضا شب را حتماً با وضو ميخوابيد و اكثراً به نماز شب برميخواست و اضافه بر روزها دوشنبه و نج شنبه خيلي از روزهاي ديگر را روزهدار بود.
وی ادامه داد: محمد رضا كمك و صدقه را از كارها و وظايف روزمره خويش ميدانست و بهمين منوال زندگيش گذرا بود تا زمانيكه به فرمان امام در سخني تاريخي سازش مبني بر تشكيل ارتش بيست ميليوني (بسيج) به عضويت اين ارگان درآمد.
وی ابراز کرد: با شروع جنگ تحميلي راهي جبهههاي حق عليه باطل شد، پس از مدتها دوري از درس و ترک تحصیل بخواست خانواده جهت امتحان و اخذ مدرك ديپلم مبادرت به ادامه تحصیل نمود و موفق به اخذ ديپلم اقتصاد شد.وی بیان کرد: محمد رضا مدتها عضو افتخاري سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را براي خود رويا مي دانست تا با همكاري دوستان توانست به روياي خونين خويش برسد و در سپاه پاسداران مشغول بخدمت افتخاري شد.
وی ادامه داد:علاقه او نسبت به رزم بحدي بود كه در ضمن اينكه فنون نظامي را فرا ميگرفت مبادرت به آموزش در كلاسهاي اسلحه شناسي نمود.
وی افزود: در سال 62 بعنوان پاسدار رسمي به جمع برادران جانباز پيوست.
وی با بیان اینکه محد رضا فقط عاشق خدا،عاشق اسلام و عاشق سپاه بود، بیان کرد: عقيده اش اين بود كه سپاه يك هدف الهي است و نمي شود از سپاه بعنوان شغل استفاده كرد با اينكه خود را حزب رستگار و پيروز خدا كرده بود خود را حزب الهي نمي دانست و هميشه مي گفت من لايق حزب الله بودن نيستم و ايمان داشت كه فقط حزب الله امام است و امثال من فقط مي توانيم طرفدار حزب الله باشيم.
وی ادامه داد: اوقات بيكاريش به مطالعه كتب مذهبي و در مراسمهاي دعاي كميل،ندبه و توسل و دسته جات عزاداري سالار شهيدان ميگذرانيد.به پيروي از پدرش به مديحه سرائي پرداخته بود دوستانش را هميشه به صداقت اسلام و دوري از نفاق و قبول وحدت راهنمايي ميكرد و هميشه راهنماي آشنايان و نزديكان بود.
وی افزود:هر فرصتي كه پيش مي آمد جمع حاضر را به تصحيح قرائت حمد و سوره نماز دعوت مي کرد و در رفتارهايش از شيوههاي بزرگان دين استفاده مي كرد.
وی ابراز کرد: محمد رضا مادر بيمارش را هميشه براي شهادتش اماده می کرد و از وي مي خواست در شهادتش گريه نكند.
وی ادامه داد: رضا مي گفت مادر اگر من شهيد شدم برايم گريه نكنيد و اگر نتوانستي خودداري كني براي امام حسين(ع)و مظلوميت امام حسين(ع)گريه كنيد.
وی ادامه داد: رضا مي گفت براي مظلوميت جمهوري اسلامي گريه كنيد براي مظلوميت دكتر شهيد بهشتي گريه كنيد كه مظلومانه به شهادت رسيد ميكوشيد تا هر عنواني كه بيشتر بندگيش را بخدا ثابت كند در امضايش بگنجاند.
وی ادامه داد: محمد رضا عميقاً عاشق و دلباخته نوشتههاي شهيد گرانقدر آيت الله دستغيب بود و توصيهاش به دوستان مطالعه كتابهاي اين شهید بزرگوار بود.
وی ادامه داد، محمد رضا قرآن خواندن را از امور جاري روزانهاش بحساب مي آورد،حدود 500 جلد كتاب مذهبي كه متشكل شده از كتابهاي شهيد آيت الله دستغيب بطوركامل،اصول كافي،انواع تفاسير قرآن و كتابهاي گوناگون به چاپ رسيده از سپاه و ارگانهاي مختلف و سري آثار معلم شهيد مطهري و ديگر كتابهاي اسلامي بود.
وی افزود: كتابخانه كوچكش پنجرهاي بود بدرياي بيكران اسلام از ويژگيهاي خصوصي رضا چهره نوراني و بشاش و خندان او بود كه كمتر اتفاق مي افتاد كه ناراحت باشد.
وی ادامه داد: ضرباتي كه بر بدن تنومندش ميامد و برايش قابل تحمل نبود حادثه انفجار دفتر حزب جمهوري و شهادت ياران و نخست وزيري كه آنهم گل هائي از گلستان جمهوري اسلامي بودند برايش قابل تحمل نبود.
منافقين محمد رضا فطرس را بخوبي شناخته بودند، محمدرضا هم براي آنها مشكل ساز بود و هميشه با بدي از آنها ياد ميكرد.
دوستانش را بسيار دوست مي داشت زيرا با بررسي و مرور بر زندگي و اعتقاد و ايمان آنها را سنجيده و انتخاب ميكرد و واقعاٌ به قبول شدگان در اين بوته آزمايش عشق و علاقه اي خاص داشت.
خانه کوچک پدرش پايگاه دوستان و محفل ياران حزب الله بود كه در اين گرداگرد ياران گفتگوهايش خدا، قرآن و امام بود و هيچوقت جنگ را فراموش نميكردند و پيروزي را زمزمه ميكردند.
با شركت فعالانه خود در عملياتهاي موفقيت آميز رمضان والفجر 1،خيبر و بدر مدرس خوبي براي خداجويان حق طلب شده بود كه در عمليات بزرگ خيبر از ناحیه پا مجروح شد.
پس از مجروحیت بلافاصله به پشت جبهه منتقل و بعد هم به شيراز اعزام شد در مدتي كه در بيمارستان بود بيمارستان را براي خود قفس ميدانست و براين اساس از بيمارستان گريخته و دوباره راهي ديار عشاق گشت.
عاقبت در روز 21 اسفندماه سال 63 همانطور كه آرزو داشت و از خدايش خواسته بود در عمليات پيروزمند بدر بنا بقول دوستان پس از كسب افتخاراتي در 21 بهار عمرش به بالاترين اهداف قلبي خود كه همانا ديدار معبود و لقاي الله بود با لبي تشنه به عروج هجرت كرد و با غرور به زندگيش نويد پيروزي سر داد.
شهيد محمدرضا فطرس (مهدي منتشر قائم)مظلوم بود، مظلوم شهيد شد و مراسم عزايش با كمال مظلوميت و سادگي برقرار شد و جسد وي در بيابانهاي گرم جنوب در خاك عراق جهت نماياندن راه كربلاي حسيني به زائران به يادگار ماند و بعنوان شهيد مفقودالاثر از طريق ارگانها اعلام گشت و باين نحو پرونده زندگي سردار رشيد عمليات هاي شكوهمند رمضان پيروز و والفجر 1،فاتح خيبر و غرورآفرين بدر و فرمانده واحد تخريب تيپ امام حسن(ع)بسته و چراغ راه هدايت و سعادت بندگان مخلص خدا گشت راهش پر رهرو باد.
فرازی از وصيت نامه شهيد محمد رضا فطرس
بسم الله مجاهدين في سبيل الله-ان الله اشتري من المومنين باموالهم و انفسهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله ( بدرستيكه خداوند خريداري ميكند از مومينن مالها و جانهايشان را به بهاي بهشت به آنانيكه در راه خدا كشته مي شوند).
چند كلمهاي وصيت دارم كه بصورت نوار براي شما بيان ميكنم، اين چند كلمه وصيتنامه من حقير محمدرضا فطرس كه دوست داشتم مهدي نامم باشد،هوادار حزب الله و خاك پاي روح الله...
با درود به شهداي انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي و شهداي جنگ تحميلي بالاخص با درود به 72 تن از شهداي جمهوري اسلامي مخصوصاً دكتر محمدحسين بهشتي من اعلام مي كنم كه تا آخرين قطره خونم طرفدار جمهوري اسلامي بوده و هستم و من اميدوارم در هر لحظه از زمان از هر قشر از توده مردم و هركس بايد هوادار حزب الله باشد و از آن پشتيباني كند كه همين اينها بودند كه انقلاب را از شهر اجانب حفظ كردند همين حزب الله بودند كه در زمان ليبرالها انقلاب اسلامي را حفظ كردند.
همين حزب الله بود كه در اول شروع جنگ تحميلي پيشروي مزدوران بعثي را گرفت.
بعضي از افراد در جامعه هستند كه سعي دارند چهره حزب الله را مخدوش نمايند كه من اميدوارم با هوشياري مسئولين آنان هم دستشان كوتاه شود (انشاءالله).
چند كار ميخواستم كه از دوستان ميخواهم برايم انجام بدهند يكي اينكه پدر و مادرم را دلداري بدهند و به انها بگويند كه چه سعادتي نصيب من شده هرچند كه نمي شود مرا شهيد نامید چون لياقت اين را ندارم.
دوم اينكه برايم قرآن بخوانيد تا ميتوانيد قرآن بخوانيد چون خيلي محتاج به قرآن ميباشم.
حرف بعدي من اينست كه اگر خواستند پولي به خانوادهام بدهند حتماً بدانند كه اين پول را بحساب جبهه هاي جنگ بريزند ديگر اينكه بخدا قسم من اين راهي را كه رفتم به دلخواه خودم رفتم و هيچكس نه مرا به زور فرستاده و نه چيز ديگري بوده و نه اجباري و خودم چون عشق به اسلام داشتم و هميشه ميخواستهام يك خدمتگذار در راه اسلام باشم و دوست داشتم خدمتي در راه اسلام انجام دهم بهترين راهي را كه پيدا كردمام همين راهي است كه الان رفتهام و هيچكس فكر نكنم راهي بهتر از اين پيدا كند.
پيشنهادي كه به بقيه دوستان و برادران دارم اينست كه اگر ميخواهند خدمتي در راه اسلام بكنند اينست كه اسلام را ياري بكنند.
يك چند كلمهاي هم با پدر و مادرم صحبت دارم كه مادر و پدر عزيز مرا ببخشيد كه نتوانستم وظيفه فرزنديم را بجا بياورم.پدر و مادر ناراحت نباشيد و شكايت نكنيد كه چرا من رفتم شما بايد بقيه فرزندانتان را در راه خدا بدهيد.
در و مادر به برادرانم ياد بدهيد كه مرد باشند و در مقابل سختيها بايستند.به آنها بگوئيد كه مرد اسلام باشند و بگوئيد كه شهادت و شهيد چه اجري دارد،بكوشيد كه واژه شهادت چقدر بزرگ است مادر،به خواهرم بگوئيد كه زينب گونه باشد ياد بدهيد كه فرزند اسلام باشند.
شما بگذاريد كه همه فرزندانتان فداي اسلام شوند، بگذاريد فرزندانتان فرزند اسلام باشند نه فرزند شما،بگذاريد همه فرزندانتان در راه اسلام فدا شوند و اين فدا شدن خونين بهترين نوع زندگيست،زندگي ابدي است زندگي خونين،مرگ سرخ به از زندگي ننگين است...
مادرم مهم نيست كه من رفتم،مهم اينست كه بعد از رفتنم شما بايد وظيفه مرا انجام بدهيد،من رفتم به سعادت خود رسيدم ولي شمائيد كه بايد زينب گونه باشيد.
شمائيد كه بايد اسلام را تبليغ كنيد چون چشم اميد همه مردم به خانوادههاي شهدا است حتي نميدانم شما بدانيد يا نه خانوادههاي شهدا خيلي مقام والايي دارند،مادر شهيد خيلي مقام والايي دارد و همچنين در كنار اين مقام والا وظيفه سنگيني بر عهدهاش ميباشد.
اميدوارم اين وظيفه سنگين خودتان را بنحو احسن انجام دهيد.ديگر اينكه مادر ياد بگير از اين مادرهاي شهدا مبادا گريه كني شما خانواده پدر، مادر و برادران گريه نكنيد كه همين گريه نكردن شما تيري است بر قلب ابرقدرتهاي شرق و غرب و مبادا گريه كنيد،اگر گريه ميكنيد براي امام حسين(ع)گريه كنيد،براي مظلوميت امام حسين(ع)گريه كنيد براي مظلوميت جمهوري اسلامي گريه كنيد.براي مظلوميت شهيد بهشتي گريه كنيد،مادر تو از مادر سعيد ياد بگير روحيه او را ببين و خودت را مثل او بكن.براستي كه من مادر سعيد را خيلي دوست داشتم حتي ميتوانم بگويم كه مادر دوم من بود.
برادرها حسين و محسن شما بايد در راه اسلام قدم برداريد سعي كنيد در مكانهايي كه فعاليتي ميتوانيد بكنيد بنفع اسلام و بنفع جمهوري اسلامي حتماٌ فعاليت كنيد و اگر بتوانيد فعاليت كنيد و نكنيد،در قبال جمهوري اسلامي در روز قيامت مسئوليد و از شما سوال خواهد شد حسين و محسن و تمام كسانيكه اين سخن را ميشنويد شما مسئوليد در قبال اسلام اگر كتابهاي شهيد دستغيب را مطالعه نكنيدو آنها را بكار نبنديد چون شهيد دستغيب اسلام واقعي را بزبان ساده در اختيار تمام مردم قرار داده است.
.مسئوليد اگر اين كتابها را نخوانيد،مادر همانطور كه گفتم خواهرم را زينب گونه بزرگ كن وقتي بزرگ شد به او امكان بدهيد كه بتواند در تمام مكانهاي سياسي فعاليت بكند (سياسي مذهبي).
چند كلمه هم با اقوام سخن دارم،من مقداري كدورت از اقوام دارم يعني مقداري گلايه دارم كه بعضي از آنها يك انحرافاتي داشتند بطرف افراد فراري من ميخواهم به آنها بگويم اگر تاكنون اشتباهي داشتم از روي ناآگاهي بوده ولي از الان به بعد همه چيز مثل روز روشن است و احتياجي به توضيح ندارد يعني اگر كسي باز هم يك كلمه بر خلاف جمهوري اسلامي صحبت كند كافر است و در روز قيامت بايد جواب بدهد.
من اين حرف را براي آنها ميگويم.من ميگويم به دامن اسلام بيائيد كه اسلام براي شما همه چيز است تاكيد مي كنم كه بدامن اسلام بيائيد كه اسلام براي شما همه چيز است.همانطور كه براي من بود و بدامن اسلام امدن هم چيزي جز اطاعت از فرامين امام نيست فرامين امام را حتماً اجرا كنيد.
دوستان عزيز شمائيكه روز و شب براي اسلام زحمت ميكشيد تمام كسانيكه اين مطلب را ميشنويد بيائيد بجاي اينكه هميشه در فكر اين باشيم كه ببينيم چه كسي چكار كرد چه كسي چه كار اشتباهي كرد بجاي اين بيائيم دشمن اصلي را كه آمريكا و شوروي است بشناسيم برويم جلوي ورود آنها را از راههاي مختلف بگيريم برويم جلوي اين گروهك حزب توده را بگيريم كه فعاليتش زياد شده (البته منظور سال 61 ميباشد)برويم جلوي آنها را بگيريم دنبال اين نباشيم كه فلاني چكار كرد كه همين سرگرم كردن شماست همين خودش يك گناهي است و ضمناً اگر كسي اشتباهي كرد شما نبايد بگوئيد و آن را در جاهاي ديگر اعلام كنيد كه خداوند ستار عيوب است، تو كه بندهاش ميباشي چرا اينكار را نميكني؟اين اشكال دارد اگر راز كسي را جاي ديگر بيان كنيم.
از نظر اسلام امام جعفر صادق(ع)ميفرمايد اشكال ندارد اگر كسي راز مسلماني را يا بنده خدائي را جاي ديگر اعلام كند.
دوستان حرف ديگرم اينست كه هیچوقت از حرفهاي منافقين كه به شما برچسب مي زنند نرنجيد كه اينها با اين برچسب زدنهايشان ميخواهند شما را دلسرد كنند و جز اينهم كاري ندارند و نميتوانند كاري بكنند، الحمدالله كوبيده شدهاند و هيچ راهي ندارند جز نفاق انداختن بين مسلمانان و دلسرد كردن آنها ندارند.
برادران و خواهران و آنهائيكه در ارگانها خدمت ميكنيد هيچگاه دلسرد نشويد اگر در كارهايتان مشكلي پيش مي ايد شما ناراحت نشويد چون اينها همه امتحان خداوند است و خداوند شما را بوسيله مشكلات امتحان ميكند صبرتان چقدر است،صبرتان زياد باشد از خانواده شهدا ياد بگيريد كه خانوادههائيكه 10،9،8 شهيد از فرزندانشان دادهاند ولي باز هم صبر دارند به امید پيروزي صبر داشته باشيد.
چند تا وصيتم در رابطه با خودم داشتم من خيلي دوست داشتم شهيد بشوم اميدوارم كه نصيبم بشود يكي اينكه تكهتكه شوم و ديگر اينكه تشنه بميرم و يا تكهتكه بشوم(در اينجا شهيد به گريه مي افتد و با گريه ادامه مي دهد)دوست داشتم حداقل دستهايم قطع شود و آنگاه شهيد بشوم و آنگاه كه در روز قيامت پيش علي اكبر و ابوالفضل شرمنده نباشم من كه كاري نكرده ام براي اسلام خدايا اين سعادت را نصيب من كن.
اينرا بدانيد كه اگر قبر مرا ميخواهيد بكنيد اگر امكان دارد نزديك قبر شهيد احمد (از دوستان شهيد)بكنيد برايم سنگ قبر بزرگ هم نگيريد ساده باشد ولي اگر هم ساده بود حتما روي سنگ قبر كلمه (ف3)را بنويسيد كه معني انرا در آخر برايتان ميگويم ديگر اينكه اگر ميشود مرا با لباسهايم خاك كنيد و نمازم را هم آقا احمد طاهري (يكي از روحانيون خرم آباد)بخواند.
چند وصيت هم به تمام دوستانم داشتم اول اينكه پشتيبان امام و روحانيت باشند.پشتيبان امام و روحانيت است باشيد كه جز امام و روحانيت كسي را ياري بثمر رساندن اين انقلاب نيست.
همين امام و روحانيت بودند كه تا حالا رساندنش و انشاءالله اين انقلاب را بدست امام زمان(عج)خواهند داد.
هميشه يادتان باشد نماز شب را بپا داريد و براي فرج امام زمان(عج)دعا بكنيد نماز فرج امام زمان(عج)را هميشه بخوانيد در نمازها در مجالس مذهبي در نوحه خوانيها هميشه براي سلامتي امام و طول عمرش دعا كنيد.اين فقرا و مستمندان را فراموش نكنيد به آنها صدقه بدهيد به فقرا و مستمندان كمك كنيد ديگر اينكه تمام دوستان و تمام مسلمانان از يكديگر خرده بدل نگيرند تا ميتوانيد بين همديگر وحدت را زياد كنيد كه در سايه وحدت است كه پيروزي بدست مي آيد و ديگر چون دعاي مومن در حق مومن هميشه مستجاب است هميشه در حق همديگر دعا كنيد،از مكروهات پرهيز كنيد و به مستحبات رو بياوريد وانها را هم انجام بدهيد من نميدانم با چه زباني طلب آمرزش و مغفرت كنم از خدا،زيرا گناهان من خيلي زياد است فقط از هر كسي كه اين نوار را مشنود خواهش مي كنم كه براي من طلب مغفرت نمايد از خدا شايد دعايش مستجاب شود.
خوشا كسيكه در راه خدا از بين رفت كه اين از بين رفتن از نوع فنا شدن نيست بلكه از نوع زنده شدن ابدي است خدايا گناهان مرا ببخش به امام طول عمر بده اين امام را براي اين امت مسلمان نگهدار،اي خدا دعاي تمام بندگان را مستجاب كن دعاي اين بندگان مسلمانت را مستجاب كن.
اينكه در اول نوار هم، گفتم هوادار حزب الله باين معني است كه من و امثال من نميتواند حزب الله باشد،حزب الله فقط امام است خدايا امام را حفظ كن من خاك پاي روح الله هم نميشوم.ما فداي روح الله هستيم،ما فدايي اسلام و روح الله هستيم.همان (ف3)يعني فدايي سه هدف،فدايي خدا،فدايي قرآن،فدايي خميني،فدايي اين سه هدف اگر خدا قبول كند بيش از اين ديگر صحبت نميكنم خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار(در اينجا شهيد به گريه مي افتد و ادامه مي دهد)خدايا خون مرا از جمله خونبهائيكه در راه تو ريخته شده قرار بده خدايا فرج امام زمان(عج)را نزديك گردان.
مادرم مادر خوبم شير تو به من حلاله من به راهي كه رفتم برگشتنم محاله
نور و تاريكي هميشه كارشان جنگ و جداله واسه من نور شهادت يك شكوهه و يك زواله
نظر شما