خبرگزاری شبستان: مجید جمالی فشی، عامل ترور استاد شهید «علی محمدی» صبح امروز در جلسه دادگاه رسیدگی به اتهاماتش که در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد، در پاسخ به سوال قاضی درباره نحوه جذب وی به رژیم صهیونیستی گفت: برای اولین بار با یکی از عوامل موساد در کنسولگری این رژیم در استانبول آشنا شدم.
وی در ادامه گفت: ملاقات از طریق شخصی انجام شد که مسئول جذب افراد مدنظر این رژیم بود، اما ابتدا قرار بود از طریق ویزای ورزشی به این کشور سفر کنم. اوایل فقط صحبت از فروش اطلاعات بود و صحبتی از ترور نبود.
همه چیز با فروش اطلاعات شروع شد
بار دیگر قاضی صلواتی از تعداد سفرهای متهم به ترکیه و نام افسر اطلاعاتی اسراییل که به عنوان رابط با متهم در ارتباط بوده است پرسید و او گفت: در مجموع چهار بار به ترکیه سفر کردم و هر بار هم در کنسولگری رژیم صهیونیستی در این کشور با این افراد ملاقات داشتم، تا آنجایی که به خاطر دارم نام افسر اطلاعاتی هم که با وی در تماس بودم، "دم" بود.
قاضی پرونده از متهم پرسید اطلاعات چه بخشهایی از تهران را به عوامل رژیم صهیونیستی منتقل کرد و جمالی فشی گفت: اطلاعاتی که به آنها منتقل کردم به غیر از دو مورد مابقی مربوط به نقاط مختلف تهران بوده است، در برخی از پارکهای تهران اطلاعاتی را به آنها فروختم که در ازای آن هر بار پنج تا ده هزار دلار دریافت کردم.
متهم در پاسخ به این سؤال که قاضی دادگاه درباره آموزشهای خاصی که به متهم داده شده و همچنین انگیزه وی از همکاری با رژیم صهیونیستی گفت: بله، آموزش جمعآوری اطلاعات را دیدم و یاد گرفتم چگونه عواملی را که مد نظر موساد است را مورد تعقیب و گریز قرار دهم، در این حین چگونه بتوانم اطلاعات مورد نظر را به آنها منتقل کنم. نیت من از مراجعه به این افراد همکاری برای ترور نبود ولی طی یک سری نشست هایی که در آن شستوشوهای مغزی داده شدم و آنها علیه نظام و اسلام صحبت کردند افکار من را علیه نظام برانگیختند. آنها شبانه روز مدعی بودند نظام جمهوری اسلامی دشمن تمام دنیاست و تروریست است.
مسافرت های جورواجور با اهداف از پیش تعیین شد
بار دیگر قاضی صلواتی از متهم پرسید پس از چهار سفری که به کشور ترکیه داشتی، آیا سفرهای دیگری هم انجام دادی و متهم در پاسخ گفت: یک سفر دیگر هم به تایلند و شهر بانکوک داشتم. در آنجا با سه نفر از مسئولانی که قرار بود به من آموزشهایی را بدهند ملاقات کردم. این سفر حدود ده روز طول کشید و برای اولین بار بود که خارج از کنسولگری ملاقات داشتم.
وی ادامه داد: در آنجا یک سری تست هوش از من گرفتند و بعد آموزشهای مربوط به استفاده بهینه از کامپیوتر، عکاسی، فیلمبرداری، تعقیب و مراقبت افراد، نحوه ارتباط گرفتن با افراد، نصب بمب، نصب ردیاب در ماشین، تعقیب موتور و ماشین و غیره را دیدم و در تایلند مبلغ پانزده هزار دلار دریافت کردم.
قاضی صلواتی از متهم پرسید که اولین بار بحث عملیات نظامی و ترور از کجا مطرح شد؟ جمالی فشی نیز این چنین پاسخ داد: ابتدا قرار نبود به اسراییل بروم. در سفر به ترکیه گفتند ما شما را برای یک مأموریت خیلی مهم انتخاب کردهایم.
وی ادامه داد: به من گفتند شما برای یک مأموریت بسیار مهم از سوی مسئولان رژیم انتخاب شدهاید و گفتند به احتمال زیاد باید سفری به اسرائیل داشته باشید.
جمالی فشی گفت: پس از آنکه از تایلند بازگشتم اطلاع دادند که باید برای رفتن به آذربایجان و شهر باکو آماده باشم و به همین دلیل برخی وسایل ضروری را تهیه کرده و به باکو رفتم.
قاضی دادگاه از وی درباره ارتباطاتش در باکو با عوامل موساد پرسید که جمالی فشی مدعی شد در باکو با اسم و هویت جعلی "رم سلیمانی" فرزند "موشن" یا همان موسی شناخته شدم و در باکو با فردی به نام "جرج" دو بار ملاقات کردم.
قاضی پرسید دلیل این دیدارها چه بود و فشی گفت: جرج برایم نحوه سفر به تلاویو را تشریح کرد و عنوان کرد که باید یک سری وسایل را بخرم و سپس برای 10 روز با پرواز مستقیم از باکو به تلاویو بروم.
وی در پاسخ به سوال قاضی صلواتی درباره اقدامات انجام شده وی در اسراییل گفت: پس از رسیدن به تلاویو فردی که پیش از این برخی از آموزشها را به من داده بود با خودرو شخصی خود به سراغ من آمد و مرا به هتلی برد.
جمالی افزود: پس از استراحتی کوتاه فردی به من مراجعه کرد و در لابی هتل برخی از آموزشهای تئوری لازم را درباره این سفر 10 روزه به من داد و قرار شد تا فردای همان روز جلسههای تمرینی برای انجام عملیات اغاز شود.
وی ادامه داد: در آموزشهایی که از روز بعد آغاز شد مباحثی مانند؛ گریم صورت، نصب بمب، حمل موتور سیکلت، استفاده از موتور سیکلت به صورت حرفهای، گذاشتن بمب و آموزش تیراندازی وجود داشت.
متهم پرونده ترور شهید علیمحمدی گفت: در پادگانی، نزدیک تلاویو تمام مسیری که باید برای رسیدن به خانه شهید علی محمدی طی میکردم را به همراه خانه شهید به صورت ماکت واقعی ساخته بودند و در این ماکت تمرین میکردیم.
وی در پاسخ به این سؤال قاضی صلواتی مبنی بر اینکه آیا از علی محمدی شناختی داشتی یا خیر گفت: به هیچ عنوان تا سه روز قبل از ترور نام فردی که باید ترور میکردم را نمیدانستم و روزی که به در خانه علی محمدی رفتم تازه متوجه شدم دقیقاً همان ماکتی که در اسرائیل دیده بودم در اینجا اصلش وجود دارد.
وی ادامه داد: ابتدا قرار بود موتور سیکلت را خودم خریداری کنم اما در میانه مسیر به من خبردادند که موتور سیکلت توسط خود رابطین خریداری شده و من باید بروم از انبار تحویل گرفته و به خانه امن محل اختفا منتقل کنم.
جمالی فشی گفت: در هفتههای بعد یک سری کارها را به صورت هفتگی انجام میدادم و به این ترتیب تمام اطلاعات را با لپ تاپ امنی که خود مجموعه به من تحویل داده بود به آنها میرساندم.
وی افزود: یک روز قبل از حادثه موتور سیکلت را در حالی که بمبم روی آن نصب شده بود به در خانه علی محمدی منتقل کردم اما در ساعت دو بعد از ظهر با من تماس گرفتند و گفتند امروز باید کار را متوقف کنم و موتور سیکلت را به جای اول بازگردانم.
متهم خاطر نشان کرد: فردای آن روز یعنی روز حادثه موتور را به محل برده و قرار شد سریعاً تمام وسایل مانند لپ تاپ و موبایل های همراهم را معدوم کنم و سپس به محل خانه امن بروم.
جمالی فشی در پاسخ به این سؤال که هیچگاه از خود نپرسیدی که چگونه علی محمدی میتواند آدم بدی باشد که تو مأمور به کشتن وی شدهای گفت: من جوانی بودم که هر روز مغزم را با اطلاعاتی غلط شستو شو میدادند و بر ضد اسلام و انقلاب حرفهایی را میزدند که باعث شده بود من آنها را باور کنم.
وی ادامه داد: موساد هر لحظه به من این اطمینان را میداد که علی محمدی فردی است که برای بشریت مضر است و نباید زنده باشد، زیرا جان همه انسانها را تهدید میکند و مدعی بودند آنها به هیچ وجه انسانهای بیگناه را آزار نمیدهند.
قاضی صلواتی از متهم پرسید آیا پس از انجام ترور، سفری به خارج از کشور داشتی و با عوامل موساد ارتباطی برقرار کردی که جمالی فشی پاسخ داد: یک سفر به ارمنستان یک سفر به تایلند و یک سفر به استرالیا داشتم اما از آنجا که عوامل متوجه شده بودند من روحیهام را از دست دادهام و دیگر مثل سابق حرفهای آنها را گوش نمیکنم. تمام قرارهای ملاقات را کنسل کردند.
وی ادامه داد: قرار بود بعد از این ترور پنج ترور دیگر هم انجام دهم، اما به دلیل شرایط روحی و اینکه متوجه شده بودم کار اشتباهی کردهام من را به طور کل از دایره فعالیتهایشان حذف کردند.
آیا مجازات هر کسی که به وطنش عشق بورزد، مرگ است و باید کشته شود؟
در ادامه همسر شهید علیمحمدی در دادگاه گفت: از جمالیفشی تنها یک سؤال دارم، اینکه چرا ایشان قبل از ترور متوجه نشد که اسرائیل این همه هزینه برای وی کرده و روی مغز او کار کرده است.
وی ادامه داد: چطور او متوجه نشد کشور ما به دنبال بمب هستهای نیست و تنها به سخنان چهار نفر خارجی که هیچ عرقی نسبت به ملتمان ندارند، اکتفا کرد.
سؤال همسرشهید: چرا فریب خوردی؟
همسر شهید علی محمدی افزود: جمالیفشی چرا از خود نپرسید، چرا اسرائیل باید یکصدوبیست هزار دلار برای او هزینه کند، چرا او از راه تلاش خودش کسب مال نکرد و در قبال کشتن همسر من که آدمی معمولی بود به پول رسید.
این فرد با اشاره به این مطلب که ترور در همه جای دنیا کاری قبیح و زشت است از جمالیفشی بپرسید، چرا خام شد؟ مگر نمی دانست اسرائیل سی سال است که با ما دشمن است و همیشه با ما سر جنگ داشته است.
همسر شهید علی محمدی خاطرنشان کرد: جمالیفشی تحقیق نکرد که همسر من تنها یک معلم است که عشق به وطن داشته؟ آیا مجازات هر کسی که به وطنش عشق بورزد، مرگ است و باید کشته شود؟
وی گفت: همسر من شغل انبیا یعنی معلمی را برای خود برگزید و جز خدمت کاری نکرد. جمالیفشی آیا میداند همسر من چه شبهایی بیداری کشیده تا به علم و سواد خود بیفزاید؟
همسر شهید علی محمدی در خاتمه از دادگاه محترم و قوه قضائیه خواست، تا رژیم صهیونیستی را در دادگاههای بین المللی محاکمه کند.
چراعاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
در پایان جلسه متهم با بیان آخرین دفاعیات خود گفت: قبول دارم کار اشتباهی کردم. از دادگاه میخواهم به این نکته توجه داشته باشد که من در ذاتم فرد جنایتکاری نبودم چراکه اگر اینگونه بود پنج تروری که قرار بود بعد از این ترور انجام دهم، عملی میکردم.
وی ادامه داد: میدانم که این حرف دلیلی بر بیگناهی من نیست و میدانم که کار اشتباهی انجام دادهام؛ در حال حاضر هم با اینکه میدانم دیر شده است، اما پشیمان هستم.
قاضی صلواتی ختم جلسه را اعلام کرد و گفت: در مهلت قانونی حکم را صادر و نتیجه را به طرفین پرونده ابلاغ خواهد کرد.
پایان پیام/
نظر شما