به گزارش خبرنگار شبستان، صدای بسته شدن در صندوق را که شنیدیم، ساکت شدیم. شاهین در را باز کرد و نشست. میله آهنی بزرگی دستش بود با یک ساک کوچک سیاه رنگ. زیپ ساک را که باز می کرد، گفت:« من فکر همه جاشو کردهام.» از توی ساک چیزهای شبیه کلاه بافتنی بیرون آورد و گرفت جلو تک تک ما، وقتی مال خودم را گرفتم، هنوز نمی دانستم قرار است با آنچه چه کار کنیم. شاهین گفت: «روحش هم خبردار نمیشه از کجا خورده.» برگشته بود و زل زده بود به من.
کتاب " داستان انتقام "نوشته سیامک گلشیری، صد و هشتاد و چهارمین رمان نوجوان افق در 184 صفحه با تصویرگری پژمان رحیمی زاده به تازگی از سوی انتشارات افق برای نوجوانان چاپ و روانه بازار کتاب شده است. این کتاب داستانی پرماجرا دارد و درباره چند نوجوان است که از امتحانات خود باز می مانند.
در بخشی از کتاب " داستان انتقام " آمده است: هومن دوباره خندید. دست به سینه، شانه اش را تکیه داده بود به دیوار. شاهین گفت:« پس فقط یه بار می پرسم، بعدش دیگه خوددانی.» صندلی اش را کشید جلو. حالا شاید یک قدم هم با او فاصله نداشت. گفت:« یه نیمچه طبقه اول پایین هست که رو درش هزار تا قفل زده ای، می دونی که کجا رو می گم؟» ریاحی فقط داشت نگاهش می کرد. شاهین گفت:« شنفتی چی گفتم؟» ریاحی سر تکان داد. شاهین گفت:« ما می خواستیم مزاحم جنابعالی نشیم. می خواستیم خودمون کلیدشو پیدا کنیم و بعدش هم زحمتو کم کنیم ولی نشد، لاکردار، هر جا رو گشتیم، نبود. مجبور شدیم بیاییم سراغ خودت.» سر تیغه را گذاشته بود روی انگشت هایش. گفت:« خوب کجاس؟» به هومن گفت:« بکن اون نوار چسبو!» هومن رفت طرف صندلی که ریاحی روی آن نشسته بود. گوشه نوار چسب را گرفت و همین که آن را از لبش کند، ریاحی تکان خورد و سرش را پایین انداخت و صدای خفه ای از دهانش بیرون آمد.
در بخشی از این کتاب می خوانیم: اصلا حواسش به من نبود. انگار اصلا آن آدمی نبود که چند دقیقه پیش با شنیدن زنگ به خیال اینکه پلیس بیرون خانه ایستاده، سراسیمه از آن اتاق بیرون دویده بود. داشت دور خودش می چرخید و اطراف را نگاه می کرد. همین که راه افتاد طرف صندوقی که انتهای اتاق جلوی قفسه ها بود، قلبم به تپش افتاد. آهسته دنبالش قدم برداشتم. آرزو می کردم زن آنجا ،زیر میز جیک نزند.کوچک ترین تکانی نخورد. همان طور زیر آن چادر بنشیند تا من یک جوری او را از اتاق میدم بیرون. هومن یکی از چراغ های روی صندوق را برداشت و به آویزهای بلند کریستالش نگاه کرد. بعد رو کرد به من. گفت:« می دونی این چقدر می ارزه؟ پدربزرگ من یکی از اینها داشت ولی کوچیک تره. می دونی چقدر می ارزه؟» « نه» «دادش به عموم. شنیدم هفت هشت میلیونی فروخته بودش، این حتما خیلی بیشتره.»
سیامک گلشیری تاکنون بیش از 40 اثر منتشر کرده است، بیش از ده رمان و پنج مجموعه داستان. آثار گلشیری جوایزی چون جایزه کتاب سال مهر و لوح تقدیر جایزه یلدا را از آن او کرده اند. او بیش از 10 سال است که در دانشگاه ها و موسسه های مختلف از جمله دانشکده های هنرهای زیبای دانشگاه تهران داستان نویسی تدریس می کند.
گفتنی است، کتاب " داستان انتقام " نوشته سیامک گلشیری صد و هشتاد و چهارمین رمان نوجوان در 184 صفحه در شمارگان 2000 نسخه با قیمت 10000 تومان از سوی انتشارات افق برای نوجوانان چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
نظر شما