به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، نشست نقد و بررسی ایده پایان تئولوژی، در آثار جدید بیژن عبدالکریمی یعنی «تئولوژی عقلانیت مدرن و علوم انسانی جدید» و «تئولوژی و تاریخ» عصر دوشنبه، دوم اسفندماه به میزبانی کتابخانه ملی برگزار شد.
بنابر این گزارش، دکتر بیژن عبدالکریمی در این نشست با بیان اینکه در نکاتی که باید به آنها توجه کرد، اصل اول هرمنوتیک است افزود: مفاهیم سیاق مند هستند لذا وقتی از تئولوژی صحبت می کنیم، حق نداریم آن را در فضای عام و یونیورسال(جهانی، فراگیر) معرفی کنیم.
وی ادامه داد: حق نداریم برای تئولوژی معنای عام را در نظر بگیریم، از نظر من آنچه که باید پایان تئولوژی بدانیم مجموعه از اعتقادات و باورهای نهادینه شده است اما این اعتقادات یک سیستم برای امر قدسی است که وجوه قبیله ای و تاریخی آن آشکار است.
عبدالکریمی با بیان اینکه تئولوژی با دین یکی نیست، افزود: اگرچه که باید در مورد پایان تفکر قدسی در روزگار ما صحبت کرد ولی در این سطح من بین دین و تئولوژی تمییز قائلم.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: کسی که با الفبای هرمنوتیک فلسفی آشناست، می داند که گذشته همواره در کنار ما حضور دارد، با این نگاه به تئولوژی، نقطه آغاز، تفکر ماست و هرگز از ما جدا نبوده است. اگر تئولوژی نبود شاید این اوصاف را نداشتیم و بی تردید فلسفه غرب را نمی فهمیدیم، بنابراین، باید به معنای پایان توجه کنیم و بی تردید تئولوژی به منزله اوبجه مطالعاتی وجود دارد و تئولوژی به منزله منبعی برای کسب قدرت های سیاسی وجود دارد، لذا این موارد محل بحث نیست.
وی با بیان اینکه تئولوژی مجموعه باورهای نهادینه شده تاریخی است، گفت: به واسطه بسط و سیره عقلانیت مدرن عوالم تئولوژیک به پایان خود رسیده اند. ایده پایان تئولوژی تلاشی است برای اینکه به نحوی شما به تفسیر معنوی از جهان تن می دهید. پایان تئولوژی در سنت ما یعنی خانه کردن در امر تعین ناپذیر.
این گزارش می افزاید: در ادامه دکتر قانعی راد، رییس انجمن جامعه شناسی ایران طی سخنانی اظهار کرد: از نظر من فلسفه و جامعه شناسی در مفهوم کلی و محدود، آینده این جامعه هستند. باید کمک کنیم اندیشه کسانی چون عبدالکریمی گسترش یابد. ما به تفکر در این جامعه نیاز داریم.
وی در بخشی از سخنان خود به مقاله نظریه اجتماعی و متافیزیک در اثر عبدالکریمی اشاره کرد و گفت: اگر به سادگی بحث او را در این مقاله بررسی کنیم به دلیل تفاوت دو سنت نظری متافیزیکی یونان و سنت نظری غیرمتافیزیکی در ایران که به طور خاص ادیان ابراهیمی ارایه کرده اند، شکل گیری نظریه اجتماعی در ایران تقریبا ممتنع منظور می شود هرچند که عبدالکریمی در قسمت های پایانی سعی می کند که خواننده را از این رویکرد بر حذر دارد.
رئیس انجمن جامعه شناسی ایران با بیان اینکه آنتولوژی یونانی بر اندیشه غربی حاکم است، افزود: در این راستا است که می بینیم در اینجا اندیشه غربی با مفهوم و واقعیت سر و کار دارد و اوبجه اصلی تفکر را واقعیت می داند در حالی که در اندیشه ایرانی و سنت دینی عبری، سامی و ابراهیمی اوبجه تفکرشان الوهیت است و جهان را آیینه برای بازتاباندن علم الهی می داند.
قانعی راد تصریح کرد: در این چنین تفکری طبیعت ماده خام برای بهره برداری است. ولی در تفکر غربی رویکرد تکنولوژیک گسترش می یابد. ما در اندیشه دینی با معجزات و کرامات مواجه ایم که تبعیتی از قانون نمی کند. در فکر متافیزیکی نجات از عقل برمی خیزد یعنی انسان برای نجات یافتن با عقل مواجه شود و در اینجا مفاهیمی چون اومانیسم و سوبجکتیویسم مطرح می شود.
این پژوهشگر افزود: وقتی یک انسان غربی دچار مشکل می شود یکسره سراغ عقل می رود اما ما منتظر موهبت الهی هستیم. انسان غربی دنبال سعادت به معنای شناخت عقلانی است اما انسان شرقی به دنبال رستگاری است و گویی ما چیزی را تحت عنوان تمنای تغییر جهان نداریم و در بسیاری از موارد آنچه که هست مقدس و تقدیری است که بر ما وجود دارد. میل به تغییر دادن جهان در انسان غربی شدید است.
وی با بیان اینکه تفکر متافیزیکی غربی با شکل گیری نظریه اجتماعی ارتباطاتی دارد، گفت: از طرفی تفکر دینی انسان را می سازد، انسان که به دنبال آزادی درونی خودش است و وارد عالَم پراکسیس نمی شود و به نحوی می خواهد با نظم پیشین که در دنیا وجود دارد تطابق داشته باشد.
رئیس انجمن جامعه شناسی ایران با بیان اینکه هم در عرصه علم و هم در عرصه تکنولوژی، «جامعه شناسی تقدیر» مطرح می شود، افزود: عبدالکریمی فرهنگ ما را گشوده است و فردا را در آن می داند. او معتقد است که این فرهنگ ظرفیت دارد که بخشی از وجود را مکشوف کند ولی این را هم می گوید و این فرهنگ را به انفعال نسبت می دهد. به نظرم او نسبت به فرهنگ ایران دچار پارادوکس شده است.
قانعی راد تصریح کرد: عبدالکریمی جامعه شناسی یا نظریه اجتماعی را بازتاب اندیشه روشنگری می داند در حالی که برخی جامعه شناسی را واکنشی در برابر روشنگری می دانند نه نتیجه روشنگری. جامعه شناسی نیامده است که روشنگری را تبلیغ کند بلکه جامعه شناسی این دو گرایش را به مثابه تفکر اجتماعی تلقی می کند و سعی دارد اندیشه اجتماعی را بین روشنگری و رومانتیسیسم قرار دهد در حالی که ما جامعه شناسی وجودی داریم.
وی در پایان خاطرنشان کرد: اگر کلام اجتماعی در ایران شکل بگیرد، چه بسا بتواند به شکل گیری جامعه شناسی در ایران کمک کند.
نظر شما