به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: نشست نقد و بررسی ایده پایان تئولوژی، در اثر جدید بیژن عبدالکریمی یعنی «تئولوژی عقلانیت مدرن و علوم انسانی جدید» و «تئولوژی و تاریخ» برگزار می شود .
در این نشست دکتر رضا داوری اردکانی، در ابتدای مباحث خود ضمن درخشان خواندن اثر دکتر عبدالکریمی، به سخنان وی در این نشست اشاره کرد و گفت: من نه به روانی(عبدالکریمی) می توانم بنویسم و نه حرف بزنم اما نزدیکی ها، همدلی ها و همزبانی ها هست.
وی ادامه داد: بسیاری از مطالبی که در این دو جلد کتاب ارایه شده به فکر من نرسیده بود و من استفاده کردم. عبدالکریمی به خوبی نظرش را در مورد تئولوژی بیان کرده است.
رئیس فرهنگستان علوم اظهار کرد: وقتی از تئولوژی سخن می گویید باید همراه لفظ باشید. بگویید مراد من از تئولوژی چیست واگرنه بحث خدا که می آید یعنی شما با خداشناسی مخالفید. عبدالکریمی هم گفت خیر، نظر او چنین نبوده است که مخالف باشد.
خداخوانی و خداخواهی چیز دیگری است
داوری اردکانی افزود: خداشناسی را در شعر و عرفان فارسی می بینیم، خدادانی در مقابل خداخوانی در این سطح نمود می یابد، خداخوانی و خداخواهی چیز دیگری است. شاید اولین کسی که البته مطمئن نیستم مطلب تئولوژی را پیش آورد ارسطو باشد او در کتاب مابعدالطبیعه جملاتی دارد از جمله اینکه تئولوژی تاج فلسفه اولی است. این تاج چیزی است که فیلسوفان ما به نام الهیات به معنی الاخص ذکر کرده اند.
وی ادامه داد: ارسطو اسم آنچه که در مورد جوهر، عرض، علت و معلول نوشته را الهیات نگذاشته است و الهیات را به معنای خداشناسی گرفته که بحثی هم در آن نیست، این اخلاف ارسطو هستند که الهیات به معنی الاخص را تدوین می کنند.
فلسفه اسلامی طرح متفاوتی با فلسفه یونانی دارد
رییس فرهنگستان علوم افزود: اینکه دکتر پورحسن به این مبحث اشاره کردند که فلسفه اسلامی با فلسفه یونانی پیوندی ندارد، نمی توان چنین گفت. فلسفه اسلامی ماهیت را چنان تعریف می کند که از ماهیت ارسطویی دور می شود، قوام تعریف ماهیت در فلسفه اسلامی به فکر جاعل است. فلسفه اسلامی طرح متفاوتی با فلسفه یونانی دارد و البته حق نیز با دکتر پورحسن است.
وی با بیان اینکه در الهیات به معنی اعم 4 علت را در بحث علیت مشاهده می کنیم، افزود: این 4 علت از کتاب های ارسطو ذکر شده است که شامل علل صوری، مادی، فاعلی و غایی می شود.
داوری اردکانی با بیان اینکه نزاع عاشقانه لازمه فلسفه است، افزود: جدال نیز نوعی دیالوگ است، من بین عبدالکریمی و پورحسن حکمیت نمی کنم بلکه فقط در مورد تئولوژی و پایان تئولوژی مباحثی را مطرح می کنم.
وی گفت: کرکگار جمله معروفی دارد او می گوید از معلم خوشم نمی آید برای آنکه این حرف مرا نیز به کلاس می برد و به درس تبدیل می کند.
داوری اردکانی ابراز کرد: اما سوال من این است که آیا می شود با درس مخالف باشیم؟ حضرت امیرالمومنین(ع) فرمودند: «اگر علم مطبوع نباشد علم مسموع سود نمی دهد» که کگار با نظر به اینکه علم مسموع از مطبوع جدا می شود دیدگاه های خود را بیان کرده است چه اینکه اگر این اتفاق بیفتد علم سودی ندارد، ما علم را می آموزیم تا مطبوع شود اگر نشد بد نیست ولی خطر آن است که مدعی باشیم این همه علم است.
داوری اردکانی تصریح کرد: دکتر عبدالکریمی در مقاله خود با عنوان تفکر و امر احاطه کننده که در کتابش ارایه شده به نظرم اهمیت بیشتری نسبت به سایر مقالات داده است، به نظرم این مقاله درخشانی است.
جدایی تئولوژی از خداخوانی خطرناک است
وی با اشاره به دیدگاه کرکگار در مورد تئولوژی گفت: او می گوید تئولوژی که درس می دهند و تکرار می کنند را نمی خواهم، برادر این اندیشمند به دلیل دیدگاه های او حاضر نشد در مراسم خاکسپاری اش شرکت کند و اعلام کرد او یک مرتد بود اما حق با کرکگار است اگر تئولوژی از خداخوانی جدا شود آن وقت ممکن است خطرناک هم باشد.
رییس فرهنگستان علوم در ادامه با طرح این سوال که پس پایان تئولوژی چیست؟، اظهار کرد: من تعبیری را می نویسم ولی هر دفعه ویراستاران آن را اصلاح می کنند، این لغت (توان بود) است یعنی دیگر جایی برای ماندن و بودن ندارد؛ حال آیا تئولوژی نخوانیم، مطلب آن است که آینده جهان به کدام سمت می رود، آیا با صرفا آموزش می شود این جهان را از سراشیبی ای که پیش گرفته است در طریقِ نیست انگاری جلوگیری کرد یعنی آیا آموزش تئولوژی می تواند ما را از گرداب نیهلیست که جهان را مبتلا به بی خردی کرده، نجات دهد. جهان امروز بی خردترین جهان همه تاریخ هاست اما آیا تئولوژی می تواند جلوی خطری که آشکارا پیش می آید را بگیرد؟
وی تصریح کرد: رومن رولان کسی بود که شیفته ارنست رنان بود، او کتابی در مورد آینده علم نوشته، روزی رولان رو به رنان کرد و پرسید شما طوری از آینده علم حرف زدید که گویی بشر چیز دیگری نمی خواهد؛ ما امروز است که به خوبی می توانیم ارنست رنان را درک کنیم، ما در فکر رسمی خودمان اینطور می بینیم که علم باشد و مهم نیست که چه باشد و چه نباشد و مهم نیست که این علم برای چه کسی است و برای چیست ما هیچ علمی را غایت نمی دانیم ما در این کشور دو علم داریم و همه کارها را به آن واگذار می کنیم اولین آن مهندسی است که تکلیف حقوق، جامعه و همه چیز را مشخص می کند گویی وقتی مهندسی است نیازی به فلسفه اسلامی نداریم، این حرفی است که مردی مثل رنان با صراحت بیان می کند و در پاسخ به رولان که از او پرسید فکر نمی کنید امید بشر را به هیچ گرفته اید پاسخ می دهد، امید بشر به درک بگذار که علم پیشرفت کند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه قصدم اینجا حکمیت میان دو دوست نیست، افزود: استدعا می کنم آقای عبدالکریمی گفت و گو میان سنت قاره ای و سنت تحلیلی را به صورت کتاب دربیاورد. فلسفه قاره ای همان فلسفه اروپا است اما فلسفه تحلیلی جبر است و ربطی به تاریخ ندارد. کانت فیلسوف قرن هجدهم است او نمی توانست در قرن 8 میلادی باشد امروز هم اگر کسی کانتی باشد مانعی ندارد ولی علم او آموزشی است نه علمی که در کتاب های کانت آمده است و همانطور که قبلا گفتم به قول «یاسپرس» اگر نزاع عاشقانه باشد نه دیگران را نفی می کنیم نه آنها ما را.
وی در پایان گفت: من کتاب دکتر عبدالکریمی را خواندم و در حد فهم خودم از آن استفاده کردم البته ملاحظاتی هم دارم که باید به او بگویم اما مسئله ام این است که نقد یعنی ببینیم که من چه نسبت درک و فهمی می توانم از مسئله داشته باشم.
نظر شما