به گزارش خبرنگار ادبیات شبستان، در این مراسم گرامیداشت، از اسماعیل دمیرچی با تقدیم لوح تقدیر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تجلیل شد. همچنین هدایایی از طرف مرکز اسناد کتابخانه ملی و موسسه خانه کتاب به این پیشکسوت عرصه چاپ تقدیم و در پایان مراسم نیز کتاب یادداشتهای او رونمایی شد.
«مجید غلامی جلیسه» مدیرعامل خانه کتاب در این مراسم با اشاره به آشنایی خود با دمیرچی از سال ۱۳۸۳، گفت: آن زمان کتاب «تاریخ چاپ سنگی» آقای دمیرچی منتشر شد و همان زمان بود که در تدارک راه اندازی موزه چاپ بود. کتاب «تاریخ چاپ سنگی» در واقع اولین کتابی است که دقیقا به موضوع چاپ سنگی میپردازد. استاد دمیرچی هوشمندانه مسیر زندگی خود را انتخاب کرده و به مسائلی پرداخته که در کشور در آن زمینهها خلاء داشتهایم.
وی تصریح کرد: تاسیس موزه چاپ نیز ایدهای منحصر به ایشان است که متاسفانه هنوز تحقق پیدا نکرده است؛ اگرچه چند سال قبل به همت رئیس وقت کتابخانه مجلس راه اندازی شد، اما در دوره بعدی مدیریت کتابخانه مجلس، این موزه به فراموشی سپرده شد و دستگاههای قدیمی که آقای دمیرچی جمع کرده بودند، در معرض آسیب قرار گرفت. در هر حال این موزه چاپ برای جامعه ما ضرورت دارد.
مدیرعامل خانه کتاب فعالیتهای دمیرچی را حاصل عشق مادرانه او به صنعت چاپ دانست و گفت: خیلی متاسفم که علیرغم فعالیتهای ارزنده ایشان، مسئولان دولتی هنوز نتوانستهاند برای تحقق آرزوی استاد دمیرچی یعنی راه اندازی موزه صنعت چاپ کاری کنند.
«محسن جعفری مذهب» عضو هیات علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران سخنران بعدی این مراسم بود که گفت: در تاریخ تحولات فرهنگی کشور، صنعت چاپ مغفول مانده در صورتی که اگر به تاریخ جهان توجه شود، متوجه میشویم چاپ موتور تحول تمدنها بوده است. در ایران مولف، تصویرگر، انتشارات و ... را در شناسنامه کتاب درج میکنند اما کسی خانواده بزرگ چاپ را که نقش مهمی در انتشار یک کتاب دارند را نمیبیند.
وی درباره دمیرچی بیان کرد: اسماعیل دمیرچی کسی است که تاریخ قبیله خود را نوشته است و امیدوارم در هر صنفی کسی باشد که تاریخ فرودستان آن صنف را بنویسد.
در پایان مراسم، اسماعیل دمیرچی در سخنانی به خاطره ای از فعالیت خود در یکی از چاپخانه های تهران در اواسط دهه ۳۰ اشاره کرد و گفت: سال 34 در چاپخانه خواندنیها مشغول حروفچینی بودیم، نویسندگان و مترجمان گوناگونی برای خواندنیها که دو مرتبه در هفته منتشر میشد، حروف میچیدیم که یکی از آنها پاورقیهای مرحوم ذبیحالله منصوری بود. منصوری واقعاً فرد شگفتانگیزی بود. او بداهه ترجمه میکرد و همزمان برای چیدن به ما میداد، از آنجا که در پایان سال بودیم، باید تمام شمارههای اسفند در کنار 4 شماره بعد از عید را نیز آماده میکردیم تا بتوانیم به خانه برویم. در آن شب عیدی، ناگهان حرف فاصله تمام شد و کارخانه ها هم بسته بودند و ما همه چاپخانه ها را زیر و رو کردیم اما چیزی نیافتیم. در همین زمان سرپرست حروفچینها یکی از بچهها را فرستاد از چهارراه ولیعصر امروز دو کیلو تخمه ژاپنی بخرد و تا او بازگردد به ما گفت که با نوعی کاغذ کاهی جای فاصلهها را پر کنید، تا مشغول شویم تخمه هم رسید. سرپرست ما گفت؛ تخمه بشکنید و پوست تخمهها را جای فاصله بگذارید و با همین تدبیر توانستیم چهار شماره باقیمانده را بچینیم.
وی تصریح کرد: این خاطره را به خحاطر این گفتم تا نسل امروز که با کامپیوتر کار میکنند، بدانند میراث مکتوب چگونه به دست آنها رسیده است.
دمیرچی همچنین، به یادداشتهای مستند و تجربی خود که در طول سالها فعالیت آنها را نوشته، اشاره کرد و گفت: امروز شاهد رونمایی از این یادداشتها هستم که هرکدام از آنها در نوع خود مانند خودم زیرخاکی است.
در پایان مراسم نیز استاد دمیرچی شمع های کیک ۷۹ سالگی خود را فوت کرد.
نظر شما