به گزارش خبرنگار تئاتر شبستان از بندرعباس، دوازدهمین جشنواره ی سراسری تئاتر بسیج که صبح روز گذشته با مراسمی در گلزار شهدا آغاز به کار کرد، با اجرای سه نمایش صحنه ای و دو نمایش خیابانی نخستین روز را پشت سر گذاشت. نمایش های «چادری برای نجیمه» ، «روزهای التهاب» و «دوست ممد» نمایش های صحنه ای روز نخست جشنواره بودند و همچنین، نمایش های «آمیر علی» و «آخرین مجلس» در بخش خیابانی جشنواره و به ترتیب در محوطه ی باز پلاتوی آفتاب و محوطه ی فرهنگسرای طوبی اجرا شدند.
آنچه که درباره ی اجراهای روز نخست جشنواره قابل اشاره است، نگاه دبیرخانه ی جشنواره به تولید و آموزش گروه های حاضر است. اینکه جشنواره در روندی شش ماهه از طرح و ایده ی نمایشنامه تا رسیدن به شکل نهایی اجرا گروه ها را در حد توان همراهی کرده تا نتیجه اگر ایده ال نباشد، دست کم فرصت بروز پتانسیل های نهفته ی فعالان تئاتر شهرستان ها را نمایان کند. فراهم سازی زمان مناسب و اینکه گروه های نمایشی در فرایند اجراهای عمومی به جشنواره آمده اند، موجب شده تا فارغ از ضعف و یا قوت اجراها، تماشاگر با شکل نهایی اثر مواجه شود و قضاوت را با اینکه اگر گروه بیشتر تمرین می کرد و یا وقت داشت چه می شد، به بیراه نکشاند.
چادری برای نجیمه به کارگردانی حسن سبحانی مینابی، آغازگر بخش صحنه ای جشنواره بود که در دو نوبت ۱۶ و ۱۸ روی صحنه رفت و با استقبال تماشاگران مواجه شد. استقبال از نوبت نخست این نمایش که در پلاتوی آفتاب اجرا می شد، به گونه ای بود که علیرغم اینکه نزدیک به بیست تماشاگر روی زمین نشسته بودند، جایی برای حضور همه ی علاقه مندان نداشت و تعدادی از تماشاگران پشت در ماندند. مسئله ای که موجب تاخیر در آغاز اجرا شد.
در این نمایش که از شهرستان میناب در جشنواره حاضر شده است، حسن ذاکری، جعفر قاسمی، فرشاد اسلامی، طاهره آزادی، شیوا قاسمی، رومینا احمدی، احمد رنجبرنیا، طهرا رودابه، مریم رنجبر، افسانه بهادری، عبدالکریم حمزوی، آرش ناصری، مینا شهرستانی ایفای نقش می کردند.
حسن سبحانی درباره ی اجرای این نمایش گفت: بازگویی ایثار نهفته در لایه های پنهان جنگ با تلفیقی از آیین و رسوم جنوب هدف ما از اجرای این نمایش است که امیدوارم در نگاه تماشاگر موفق بوده باشد.
وی درباره ی شکل گیری نمایشنامه ی این اثر توضیح داد: ایده ی نمایش از مرتضی شاه کرم بود که من این طرح را با حسن ذاکری در میان گذاشتم و ایشان با حضور در دوره ی آموزشی محمدرضا آزاد و مشاوره ی او، نمایشنامه را نوشت. متن و شکل گیری اجرا تقریبا به طور موازی انجام شد و ما در طی دو ماه و نیم تمرین توانستیم کار را به عنوان یکی از آخرین نمایش های پذیرفته شده به جشنواره برسانیم.
این کارگردان با بیان اینکه ۵ اجرای عمومی را در شهرستان میناب پشت سر گذاشته اند، گفت: محدودیت های سالن در شهرستان میناب مانع از اجرای بیشتر ما بود اما طبق هماهنگی های انجام شده در اسفندماه مجددا روی صحنه می رویم و ده شب اجرای عمومی خواهیم داشت.
سبحانی با بیان اینکه چیدمان نمایش و نوع تلفیق صحنه ها ایده ی کارگردانی و متفاوت از چیزی است که در نمایشنامه وجود دارد، درباره ی جشنواره ی بسیج گفت: تولید محوری بر مبنای آموزش مهم ترین ویژگی این جشنواره است که فضای مناسبی را برای نویسندگان و کارگردانان حاضر در جشنواره فراهم کرده تا همزمان با تولید نمایش چیزهای تازه ای را بیاموزند.
وی یادآور شد: تئاتر هرمزگان، ظرفیت های بالایی برای میزبانی جشنواره دارد و خود می تواند بخشی از تولیدات این رویداد را فراهم کند. گشایشِ دانشگاه تئاتر موجب شکوفایی و جوانه زدن تئاتر هرمزگان می شود که با برگزاری جشنواره هایی نظیر تئاتر بسیج می تواند به بالندگی منجر شود.
روزهای التهاب نوشته ی ندا ثابتی و به کارگردانی احسان رضوانی دیگر نمایش روز نخست بود که در دو نوبت ۱۸:۱۵ و ۲۰ روی صحنه رفت. محل اجرای این نمایش که از شهرستان کرمان به جشنواره آمده، سالن نمایشی مجموعه ی غدیر بود.
این نمایش با بازی رضا درویشی، مینا اخوان و نفیسه نصیرخوانی درباره ی اختلاف خانوادگی بر سر ارثیه بود. دختری جوان پس از سال ها به کمک عمه ی خود شکایتی را به دادگاه می برد تا حق پدر شهیدش را از عموی خود بگیرد. عمویی که در همه ی این سالها حق دیگران از ارثیه ی پدری را نادیده گرفته است.
روزهای التهاب، علیرغم نامش نمایشی سردرگم و خنثی بود که در شعار و کلیشه خلاصه می شد. چنانکه تمهیدات اجرایی و کارگردانی هم نتوانسته بود مانع از دلزدگی تماشاگران شود. ضعف نمایشنامه در شخصیت پردازی، نگاه سیاه و سفید به کاراکترها و پایان خوش شعارزده از دلایل شکست این گروه نمایشی در اثرگذاری بر مخاطبان بود. اگرچه ایده ی درگیری اعضای خانواده بر سر ارثیه سوژه ی تازه ای نیست اما همچنان پتانسیل بالایی برای پیش برد یک نمایشنامه می تواند داشته باشد به شرطی که سایر اجزا درست باشند. در واقع پرداخت قوی و کارآمد نیاز تئاتر امروز است و دیگر ایده ی نمایش آنچنان که در گذشته مهم بود، اهمیتی ندارد.
نویسنده و کارگردان نمایش باید توجه خود را بر شکل گیری بحران در قصه می گذاشتند و شخصیت ها را خاکستری می گرفتند تا تماشاگر اگر همذات پنداری نکرد دست کم رفتارها را درک کند. اینکه حرص مال دنیا مرد داستان را از دیدن حق دور کرده و پس از یک ساعت نمایش بی هیجان با اتفاقی به یکباره حقیقت را ببیند و توبه کند و به راه راست برگردد، چیزی نیست که تماشاگر را به کمترین حد راضی کند.
سومین اجرای صحنه ای هم نمایش دوست ممد از استان یزد بود که به کارگردانی ناصر امامی میبدی روی صحنه رفت. اجرای این نمایش که با موضوع شهدای مدافع حرف آماده ی اجرا شده در تالار فرهنگسرای طوبی برنامه ریزی شده بود.
نظر شما