حرکت تمدنی به اصلاح یا سرنگونی حکومت ها در جهان اسلام نیاز دارد

خبرگزاری شبستان: برای پیشبرد تمدن نوین اسلامی باید حکومت ها در جهان اسلام سرنگون یا اصلاح شوند زیرا بی دین، دیکتاتور و نالایق هستند. انقلاب و ارزش های اسلامی ما باید در همه کشورهای مسلمان، حکومتها را سرنگون کند مانند اتفاقی که در یمن و عراق افتاد.

به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از ستاد خبری دومین هفته علمی تمدن نوین اسلامی، نشست «تبیین مرحله تشکیل دولت اسلامی در افق تحقق تمدن نوین اسلامی» با حضور حسن رحیم پورازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز گذشته ۲۵ بهمن ماه در دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد.

 

بنابر این گزارش، حسن رحیم پورازغدی در این نشست گفت: بحث های پنج گانه انقلاب، نظام، جامعه، دولت و تمدن بسیار مهم هستند و چشم انداز منطقی را به طور علمی و عملی پیش چشم ما برای طی مراحل تکمیلی انقلاب قرار می دهند. تقدم و تأخر پنج گانه منطقی و تاریخی است و اگر از آخر به اول آن را درنظر بگیریم منطقی تر است یعنی اگر بگوئیم تمدن دینی بدون داشتن جامعه دینی و مردم قابل تحقق است؟ و بپرسیم آیا داشتن جامعه دینی بدون دولت دینی امکان پذیر است؟ آیا بدون نظام دینی می توان دولت دینی داشت؟ آیا بدون انقلاب می توان نظام دینی داشت؟ همچنین به لحاظ تحقق عینی لزوما این طور نیست که در این پنج مرحله، یک مرحله شروع و پایان یابد و سپس مرحله بعدی آغاز شود. یعنی اینکه اول نظام صد در صد دینی بسازیم و سپس دولت را دینی کنیم. نظام سازی با دولت سازی تداخل دارند و از یکدیگر جدا نیستند.

 

ازغدی در ادامه سخنانش افزود: اسلامی سازی دولت و جامعه به لحاظ منطقی در بخشی از ابعاد اسلامی تاخر و تقدم دارند و بخشی از تلاش برای دینی سازی برای اصلاح مناسبات اجتماعی که منوط به داشتن قدرت حکومتی است و الا بخشی از جامعه سازی دینی لزوما منوط به داشتن حکومت یا دولت دینی نیست. اگر به دنبال مراحل ایده آل دینی سازی جامعه باشیم نمی توانیم بگوییم در دل نظام غیر دینی جامعه دینی را می سازیم که این امکان پذیر نیست.اگر نظام دینی در دل تمدن غیر دینی تشکیل داده شود، بسیار مشکل است و بعضی مراحل آن محال و ممکن است. داشتن دولت دینی در درون نظام دینی در بعضی سطوح محال، بعضی سطوح ممکن و بعضی ابعاد آسان است.

 

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با طرح این پرسش که جامعه دینی، نظام دینی، حکومت دینی و تمدن دینی به چه معنایی، دینی است و با انواع غیردینی چه نسبت منطقی دارد؟، گفت: این نسبت تناقض و تباین نیست بلکه دارای اشتراکاتی مانند نظم، برنامه ریزی، حقوق بشر،  صداقت و … در هم مشترک هستند.  اما این دو حکومت دینی و غیر دینی برای بشر حقوق غیر قابل سلب مانند حق حیات، بخشی از آزادی های اجتماعی و … قائل است.

 

مفاهیم اسلامی با سنت و مدرنیته غرب هم پوشانی ندارد

 

ازغدی اضافه کرد: مفاهیم اسلامی با سنت و مدرنیته غرب هم پوشانی ندارد و برخی از سنت های آنها دینی و بعضی غیردینی است و مواردی از آنچه که مدرنیته می دانند دینی و بخشهایی غیردینی و سکولار است. اسلام ناسخ مسیحیت، یهود، بودیزم و هندوئیزم است. زمانی این ادیان الهی بودند و الان با شرک درآمیخته اند. این ادیان به درد بشر امروز نمی خورد به جز اسلام با تفسیر اهل بیت(ع) و این ادعای شیعه است.

 

وی در ادامه گفت: دینی بودن جامعه، دولت، تمدن و نظام مقوله نسبی است اما می توانند دینی تر باشند. همان طور که نمی توانیم یک شخص را صد در صد دینی و یا بدون دین دانست و در یک سری ارزش های دینی مانند صداقت دارای نمره بالاتر و در حوزه های دیگری تجدید می شود. قرآن می فرماید: «اغلب شما عمل فاسد و خوب را با یکدیگر در می آمیزید.» افراد صد در صد خوب یا بد، اقلیت مطلق هستند. نمی توان جامعه ای را کاملا دینی دانست. جامعه و دولت ما در جهاتی دینی و در جهاتی غیر دینی است و نمی توان صفر و صد به آن نگریست.

 

به گفته وی دولت دینی بدون جامعه دینی و جامعه دینی بدون دولت دینی به طور کامل قابل ساختن نیست. با دولت سازی، جامعه سازی و ملت سازی، تمدن سازی آغاز می شود. تا زمانی که دولت دینی نشود نمی توان تمدنی دینی ساخت. اگر دولتی ضد دین عمل می کند چطور می توان توقع داشت جامعه، دینی عمل کند و اگر نظام، ضد دینی عمل کند چطور دولت دینی دارد؟ و اگر انقلاب دینی صورت نگیرد چطور نظام غیر دینی به نظام دینی تبدیل شود؟

 

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: انقلاب اسلامی موانع نظام سازی و جامعه سازی و تمدن سازی دینی را از سر راه برداشت. در تمام مراحل تمدن سازی انقلاب باید در جریان باشد. با نظام جدید مانع حکومتی بر سر راه نهضت سازی و جامعه سازی برداشت و ۲۲ بهمن آغاز حرکت بود نه پایان حرکت. جشن های پیروزی انقلاب باید جهت ادامه حرکت را نشان دهد نه اینکه نازل به گذشته سخن بگوید.

 

وی افزود: نسبت انقلاب و نظام، نسبت تمدن و نظام، نسبت دولت دینی و جامعه دینی و نسبت دولت و نظام قابل تحلیل و بررسی است. در درون این تقسیم بندی و در زمان وقوع انقلاب تا بخشی ازجامعه دینی نشده باشد انقلاب دینی اتفاق نمی افتد. پس یک مرحله از دینی شدن جامعه قبل از انقلاب دینی رخ می دهد. در نسبت دولت و نظام، دولت دینی در ساختن نظام دینی نقش دارد زیرا بخش اصلی نظام دولت است. دولت دینی، جامعه دینی نیست و مردم غیر عادل و خودخواه هستند. آیا با چنین جامعه ای می توان دولت دینی ساخت؟

 

رحیم پورازغدی اضافه کرد: حضرت علی (ع) می فرماید: «در تمام تاریخ ملتها از دست دولتها شاکی هستند اما در دولت من برعکس است.» امام علی (ع) دولت را دینی کرده بود اما جامعه دینی نبود. مواردی هم هست که جامعه به استانداردی از دین داری رسیده است اما دولت بی دین است. دینی نبودن نهادهای حاکمیتی می تواند مانع بخشی از دینی شدن ضوابط در جامعه است. دینی بودن دولت مفهومی جامع است که دارای ابعاد عقلانیت، معنویت و عدالت است و با وجود این سه بعد می توان نمره دینی بودن به دولت و جامعه داد.

 

مقصد تمدن اسلامی سهولت در ساخت نظام و دولت دینی است

 

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه مقصد تمدن اسلامی این است که بتوان راحت تر نظام و دولت دینی ساخت و موانع دین تر شدن فرد و جامعه کمتر شود، گفت: هر جا که پسوند دینی داشته باشد  یعنی امکان رشد بیشتر و موانع رشد کمتر باشد، لذا باید تعلیم و تربیت و عدالت باشد تا افراد بیشتری در سطوح بیشتری رشد کنند. در جامعه یا دولت غیر دینی موانع رشد زیاد و عوامل رشد کم است. در سیستمی که همه به فساد و گناه دعوت می کند، دینی و دینی تر شدن محال است و فقط برای افراد خاص که دینی باشند امکان دارد.

 

این استاد دانشگاه اضافه کرد: دولت دینی مناسک و عبادات را تقویت می کند و دربخش دیگر مسئولیت هایش هم نباید در جامعه خانواده فقیر، شهر ناامن و مردم بی پناه نباشد. در جامعه، نظام و تمدن غیر دینی، مقولاتی مانند حق جویی سعادت و تکامل بشر جزو آرمانها نیست و تعریف از خوشبختی و سعادت کاملا دنیوی است.

 

ازغدی با بیان اینکه انسانیت انسان در ابعاد عملی، اخلاقی و اعتقادی مشمول تاریخ و زمان نمی شود،  اضافه کرد: اخلاق و ضد اخلاق از هزاران سال قبل و هزاران سال بعد تغییر نمی کند و فقط ابزار گناه و ثواب است که متغیر می شود. افکار و اخلاق و اعمال که ماهیت انسانی دارند، مدرن و سنتی ندارد اما هرچه که به عقل تجربی مربوط می شود، تغییر پذیر است. متغیرات در مفاهیم تجربی اتفاق می افتد.

 

وی بیان کرد: نظام و تمدن دینی و غیر دینی به صورت صفر و صد وجود ندارد. درنظام و تمدن غیر دینی از فلسفه تا علم و نظام های سیاسی و ارزشی همه دارای چارچوب فکری هستند که هدف اصلی آن بهره گیری از لذات دنیوی است. مفهوم رشد و سقوط، انحطاط و تکامل، فرمان خداوند و قیامت و آخرت معیار نیست در حالیکه در نظام و دولت دینی اصالت با آخرت است و دنیا مزرعه آخرت است.

 

تمدن غیر دینی به اصالت مادی توجه می کند

وی در ادامه سخنانش گفت: قطار جامعه و تفکر نظام دینی به سمتی می رود که تمام مشکلات مادی افراد باید تامین شود اما یادشان نرود که مسافر هستند و باید از آن پیاده شوند. در واقع این دنیا هدف نیست بلکه راه است و باید از آن پیاده شوند. ایستگاه آخر ملاقات با خداوند است. تمدن دینی باید به صورت عادلانه اقتصاد، رفاه، تفریح و امکانات را با هدف اخلاقی و معنوی فراهم کند. تمدن غیر دینی به اصالت مادی توجه می کند اما ما دارای اصالت مادی نیستیم اما هر دو تمدن توجه دقیق به مادیات باید داشته باشیم.

رحیم پورازغدی تصریح کرد: تعریف نظام غیردینی از مدرنیته و دینی، تعریف مغشوشی است. این نوع نظام از دین هم تعریف غیر دینی ارائه می دهد اما قرآن خود را معرفی کرده که برای تزکیه نفس و رساندن پیام خدا به بشر آمده ام. دیدگاه های غیردینی چنین تعریفی از دین را قبول ندارند و معتقد نیستند که دین صدای خداوند است.

 

وی اظهار کرد: در تعریف دین مدرن و عقلانی اگر منظور آن است که ابعاد عقلانیت و رحمانیت و طراوت در قرآن و دین  را معرفی کند، بلا مانع است اما اگر با به کار بردن رحمانی و انسانی بودن دین بخواهد دین را تغییر دهید و بخش هایی از دین را رحمانی بداند و بخش های دیگر را این گونه نبیند، مورد قبول نیست زیرا بخش هایی از قرآن و سنت حذف  و بدعت گذاری می شود. دین برای تربیت و اصلاح انسان آمده است.

 

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه دنیوی کردن دین غلط و دینی کردن دنیا درست است، گفت: تمدن دینی، دنیا و آخرت را در هر مدیریتی باید با هم ببیند. تقلیل مفاهیم و آرمان های دینی و بی ارتباط کردن دنیا و آخرت و صرفا اخروی دیدن دین یعنی حذف دین از عرصه دنیا. عده ای منافقانه این موضوع را می گویند تا ترجیحات غیردینی و عمدتا لیبرالیستی را حاکم کنند اما عده ای به صورت صریح نظریات خود را بیان می کنند.

 

ازغدی اضافه کرد: در مدرنیته و مدرن منظور بیشتر نظام لیبرالیسم است که قدرتمند شده اما در جهان اسلام بعد از انقلاب اسلامی ضعیف گردید زیرا تمدن سازی اسلامی آغاز شد. برای جلو رفتن تمدن نوین اسلامی باید همه حکومت ها در همه جهان اسلام سرنگون یا اصلاح شوند زیرا هم بی دین، دیکتاتور و نالایق هستند. انقلاب و ارزشهای اسلامی ما باید در همه کشورهای مسلمان، حکومتها را سرنگون کند مانند اتفاقی که در یمن و عراق و لبنان اتفاق می افتد.

 

برای تحقق تمدن اسلامی باید سیستم حاکم در جهان زیر و رو شود

 

وی با اشاره به اینکه برای تمدن اسلامی باید سیستم حاکم در جهان زیر و رو شود، گفت: تمدن اسلامی در جهان باید گسترش پیدا کند و این یعنی صدور انقلاب اسلامی. انقلاب اسلامی باید از طریق فرهنگی در جهان با دانشگاهیان و روحانیون ارتباط برقرار کند. ضمن اینکه باید جامعه خود را بیشتر دینی کرده و دولت دینی تر و سالم تر بر سر کار بیاید. تمدن نوین اسلامی یعنی باید همه نهادها و ابزار مختلف را مال خود کرده و از همه آنها تعریفی طبق قرآن و سنت ارائه داد.

 

این استاد دانشگاه افزود: ما در بعضی مفاهیم و مصادیق با نظام غیر دینی  شباهت ها و تضادهایی هم داریم. ما با سایر تمدن ها تقاطع و تناقض کامل نداریم.  اما در جهان بینی آنها نباید متمرکز شویم. نباید در قالب آنچه مدرنیته نامیده شده است با نگاه غیر دینی، ارزش های اسلامی را در قالب نظام غیردینی تعریف کنیم.

 

وی ادامه داد: عده ای به صورت التقاطی بسیاری از تعاریف مادی غرب و شرق را پذیرفته و در عین حال مسلمانند و آیات و روایات را در آن تعاریف می گنجانند. بعضی آیات و روایات هستند که اگر منقطع با بستر توحیدی دیده شوند و در جغرافیای فکری غربی گذاشته شوند، کاملا فاشیستی و مارکسیستی تعبیر می شود. چنین کاری تفسیر به رای و خیانت به دین است. نباید تعریف مادی از علم، تعریف سکولار از غرب را معیار قرار داده و در بستر مدرنیته لیبرال، نواندیشی دینی کرد این نواندیشی نیست بلکه نواندیشی لیبرال با ادبیات دینی و کلاهبرداری است.

 

وی اظهار کرد: اشتراک ما با تمدن و نظام غیر دینی در این است که آنها هم دنیا را اصلاح می کنند و ما هم قائل به اصلاح آن هستیم اما آنها دنیا را فقط می بینند ولی ما دنیا را هم می بینیم. کسانی که می خواهند دین را مدرنیته کنند و فواید دنیوی احکام الهی را می دانند به ابدیت هم فکر کنند زیرا احکام و اخلاق ابدیت را هم تضمین می کند. نباید فقط به دنیا قانع شد.

 

رحیم پور ازغدی افزود: تیپ های مدرن به ما می گویند که مرتجعان شما که تکلیف شان مشخص است، روشنفکران دینی شما هم دارای مشکل هستند زیرا فقط به ظواهر و معلول های مدرنیته مانند صنعت و ابزار توجه کردند و به بنیادهای آن توجه نکردند، اینها مدرنیته نیست بلکه مدرنیزم است و مدرنیته بسیار بالاتر است. مدرنیته یعنی جهان بینی و انسان شناسی را باید غیردینی کنید اما شما هم می خواهید مذهبی باشید و هم از ابزار مدرن استفاده کنید اما این تناقض درونی است. زیرا مدرنیزاسیون معلول نظام فکری به نام فرهنگ مدرنیته است و باید در آن فهم ها و ارزشها و تعاریف از دین عوض شود و در آن صورت است که مدرن می شوید.

 

وی در پایان سخنانش گفت: ابتدا باید تعریف درستی از مدرن و سنتی ارائه شود. همه ارزشها و خوبی هایی که در سنت و مدرنیته اروپایی وجود دارد در اسلام وجود دارد. جمله با دین نمی توان مدرن شد، را دو گروه بیان می کنند: عده ای به اسم دفاع از مدرن علیه دین و عده ای دیگر که منتقد رادیکال غرب هستند. گروه دوم معتقدند با دین نمی توان  مدرن شد که این تفکر هم غلط است. اما ما نگاه صفر و صد نداریم که مثلا تمدن غرب از پایه سکولار است در حالی که فلسفه های متعددی در غرب وجود دارند که بخشی از آنها الهی هستند. معیار ما وحی و عقل است و مبانی و ارزش ها هر چه در جهان وجود دارد را می سنجیم و سپس می گوییم که درست یا صحیح است.

کد خبر 609950

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha