به گزارش خبرنگار مهدویت خبرگزاری شبستان، از میان مدعیان دروغین در عصر حاضر، احمدالحسن بصری نیز ادعای ارتباط و نیابت خاصه از طرف امام زمان علیه السلام را دارد و خود را صاحب معجزه نیز می داند.
گرچه احمدالحسن و انصار او مدعی معجزات زیادی هستند؛ ولی احمدالحسن در بیانیه ای، علم به «محل دفن حضرت زهرا سلام الله علیها» را اولین معجزه خود معرفی می کند و می گوید: «اولین معجزه ای که برای مسلمانان و تمامی مردم جهان آورده ام، این است که؛ همانا من می دانم که محل دفن حضرت زهرا سلام الله علیها کجاست. درحالی که تمام مسلمانان اعتقاد دارند که قبر ایشان مخفی می باشد و حضرت مهدی(علیه السلام) موضع آن را می داند. ایشان نیز به من خبر داد که محل دفن حضرت فاطمه(علیها السلام) کنار قبر امام حسن مجتبی (علیه السلام)می باشد.» (ره افسانه، ص93)
بنابر تعریفی که از «معجزه» ارائه داده شد. معجزه، عملی خارق العاده است که حقانیت ادعای صاحب دعوت را آشکار می کند. در حالی که احمدالحسن برای اثبات ادعایش بدون انجام عملی خارق العاده، ادعای جدیدی را مطرح می کند که درستی یا نادرستی آن نیز قابل اثبات نیست.
علاوه براینکه این ادعای احمدالحسن مطابق با نظر اهل سنت بوده و با روایات متعدد و معتبر شیعی که قبر حضرت زهرا علیها السلام را در خانه آن حضرت(س) و میان قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و منبر ایشان؛ معرفی می کند؛ مخالف است. (ر.ک. كافي، ج2، ص: 49، من لا يحضره الفقيه، ج2، ص: 572، الوافي، ج14، ص: 1370).
البته کرامات دیگری نیز توسط پیروان و انصار احمدالحسن بصری به او نسبت داده شده که علاوه بر موضوعات و محتواهای سخیف، ناقلان آن افرادی ناشناس هستند؛ بنابراین، به هیچ وجه قابل اعتنا و پذیرش نیست.
مدعیان دروغین، چگونه با تفسیر به رأی، از آیات قرآن کریم سوء استفاده می کنند؟
آیات نورانی قرآن، معجزه جاوید پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله است که عموم مسلمین بر صحت و عدم تحریف آن اتفاق نظر دارند؛ به همین جهت، مدعیان دروغین مهدویت، برای جلب نظر عموم مردم و مستند جلوه دادن ادعاهای خود، درپی آنند که نظرات خود را بر آیات تحمیل کرده و به عنوان دلیلی بر صحت ادعاهای خود، از آن سوء استفاده کنند.
برای نمونه زعماى بهائيت، پس از ادعاهای مختلف، به ختم رسالت و نبوت حضرت محمد بن عبدالله صلیالله علیه وآله و ظهور دین جدید، تصریح کردهاند و برای اینکه عموم مسلمین را فریب دهند، بسیاری از آیات قرآن را به سود خود تفسیر به رأی کردند.
برای مثال آنها با استناد و تمسك به آيه 143 سوره مبارکه بقره «وَكَذٰلِكَ جَعَلناكُم أُمَّةً وَسَطًا» مى گويند كلمه «وسط» در آيه مذكور مؤيد اين است كه امت اسلام، آخرين امت نيست و پس از آنان دينى جديد و امتى جديد، ظهور خواهد كرد.
در این استدلال آنها لغت «وسط» را به معنای فارسی آن گرفته و اینگونه منکر آن شدند که "اسلام" آخرین دین الهی است. در حالی که در مراجع اصلى لغت عرب، «وسط» به معناى "شريف"، "ميانه"، "معتدل" و "نيكو" آمده است.
همچنین، در متون حديثی شيعه و منابع اهل سنت مانند صحيح ترمذى، صحيح نسائى، مستدرك حاكم نيشابورى و ... در معنى لغت «وسط»، رواياتى از پيامبر صلیاللهعلیهوآله نقل شده است كه در این آیه منظور از اینکه مسلمانان «امت وسط» هستند، این است که ایشان، امتی عادل و معتدلاند.
همچنین، حسينعلى ميرزا، پیشوای بهائیان، برای این که کتاب «بيان» او فاقد مدرك و استناد به نصوص مسلم نباشد؛ حتی در مواردى، ظاهر آيات قرآن مجيد را تحريف كرده و مرتكب جعل آيات نیز گشته است. (ر.ک. بهائیان، ص442 و443)
مدعی دروغین عصر حاضر، احمدالحسن که خود را یمانی موعود میداند، نیز مدعی است که، حجت و برهان صدق دعوت جهانیاش بر مسلمانان را با احتجاج به قرآن و سنت، مطرح میکند.
او آیاتی را که در آنها از رسول و انبیای الهی بحث شده و هیچ تصریحی به اثبات ادعای این فرد ندارد، به آمدن خود تفسیر میکند؛ از جمله آیات 2و3 سوره مبارکه جمعه: «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبين، وَ آخَرينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيم؛ او كسى است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها مىخواند و آنها را تزكيه مىكند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مىآموزد هر چند پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند! و (همچنين) رسول است بر گروه ديگرى كه هنوز به آنها ملحق نشدهاند؛ و او عزيز و حكيم است!» را به گونهای تفسیر میکند که خود را به عنوان مصداق «رسول بشارت دهنده» برای « آخَرينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ» مطرح کند.(ره افسانه، ص27 به نقل از وصی و رسول الامام مهدی،ص23)
همچنین برای اینکه اثبات کند، حجت الهی است و حقانیت او با خواب و رؤیا قابل اثبات است؛ آیات سوره مبارکه یوسف را "تفسیر به رأی" کرده و میگوید: «آیا قرآن نخوانده و در داستان یوسف نیندیشیدید که چگونه یعقوب علیهالسلام در حالی که پیامبر خداست و در قرآن ـ که کتاب خداست ـ رؤیای یوسف را دلیل تشخیص و مصداق خلیفه خدا ـ که آن یوسف بود ـ معتبر دانست و یوسف را بر حذر داشت که این خواب را به برادران خود بگوید؛...آیا این اقرار قرآن به حجیت خواب در تشخیص مصداق خلیفه خدا نیست؟»
او با استناد به آیات4 و 5 سوره مبارکه یوسف استدلال می کند که: «در اینجا میبینیم که رؤیای یوسف علیهالسلام نه تنها برای خود او؛ بلکه برای پدرش یعقوب علیهالسلام که -از پیامبران و حجتهای معصوم خداوند است- راهی برای شناخت حجت است... رؤیای صادقه از راه های شناخت حجت برای مردم نیز بوده است؛ زیرا با این خوابی که وی دیده بود، برادرانش نیز پی به حجت بودن او می بردند.».(خواب پریشان، ص45)
در حالی که طبق آیات4 و 5 سوره مبارکه یوسف: «إِذْ قالَ يُوسُفُ لِأَبيهِ يا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لي ساجِدينَ (4) قالَ يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلى إِخْوَتِكَ فَيَكيدُوا لَكَ كَيْداً إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبينٌ (5)» معصوم خداوند است ـ راهی برای شناخت حجت است ـ رؤیای صادقه از راههای شناخت حجت برای مردم نیز بوده است؛ زیرا با این خوابی که وی دیده بود، برادرانش نیز پی به حجت بودن او میبردند.».(خواب پریشان، ص45)
در حالی که طبق آیات4 و 5 سوره مبارکه یوسف: «آنگاه كه يوسف به پدرش گفت: پدرم! من در خواب ديدم 11 ستاره و خورشيد و ماه برايم سجده كردند! [پدر] گفت: اى پسرك من! خواب خود را براى برادرانت مگو كه نقشه اى خطرناك بر ضد تو به كار مىبندند، بدون شك شيطان براى انسان دشمنى آشكار است.
باید بیان داشت که:
یک: دلیلی نداریم که مراد از رویای یوسف علیهالسلام، بشارت بر نبوت او باشد. بلکه به تصریح قرآن کریم این رؤیا پیشگویی واقعهای خارجی بوده که همان پاسداشت برادران، پدر و خاله یوسف در شهر مصر و برای اوست. همانطور که در ادامه داستان، در آیه 100 آمده است: «و پدر و مادرش را بر تخت بالا برد و همه براى او به سجده افتادند و گفت: اى پدر! اين تعبير خواب پيشين من است كه پروردگارم آن را تحقق داد.»
دو: دلیلی نداریم که حضرت یعقوب از نبوت یوسف علیهالسلام به وسیله خواب آگاه شده باشد، بلکه دلیل داریم که حضرت یعقوب بنابر علم نبوت از آینده یوسف باخبر بوده و آن را به یوسف بشارت میدهد و پیراهنی بهشتی را که از میراث پیامبران بوده پس از تولد یوسف به او آویخته است.(ر.ک. کافی ،ج1،ص232)
سه: این ادعا که برادران یوسف از خواب او پی به نبوتش برده و تصمیم به قتل او گرفتند نیز بیدلیل است چراکه این خواب صراحت در عظمت یوسف نسبت به برادرانش داشته و موجب برانگیخته شدن حسادت ایشان میشده و برای همین یعقوب علیهالسلام، یوسف را از افشای خواب برحذر داشت. در روایات نیز علتهایی بیان شده که هیچ یک اشاره به فهم نبوت از طریق رؤیا ندارد.( ر.ک. تفسیر قمی،ج1،ص340)
*برگرفته از مقاله «مدعیان دروغین» نوشته مهدیه سعیدی نشاط، مندرج در دومین شماره نشریه الکترونیکی امان
نظر شما