چرا پیامبران، عقل را مخاطب خود قرار می دادند؟

خبرگزاری شبستان:عقل دروازه خودش را بسته است و جز با ابزار و مرکب برهان و استدلال به تعبیر قرآن حکمت، پیامبر را در خودش نمی پذیرد. پیغمبران می خواهند سخن خودشان را در درجه اول به عقلها ابلاغ بکنند.

خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: "تبلیغ عقلی، بالاتر از ابلاغ به حس و ابلاغ به چشم یا گوش، مثلاً ابلاغ به عقل و فکر است؛ یعنی مطلب را آن چنان بیان کردن که تا عقل نفوذ بکند. آنچه که به چشم انسان می آید کافی نیست که عقل هم بپذیرد. آنچه که به گوش انسان می رسد کافی نیست که عقل هم بپذیرد. آن ابزاری که یک پیام را به عقل می رساند، صوت یا شکل یا کتابت نیست، چیز دیگر است. عقل دروازه خودش را بسته است و جز با ابزار و مرکب برهان و استدلال به تعبیر قرآن حکمت، پیامبر را در خودش نمی پذیرد. پیغمبران می خواهند سخن خودشان را در درجه اول به عقلها ابلاغ بکنند. اگر می بینید مسیحیت بر ضد این سخن قیام کرده است و می گوید: کار ایمان با عقل ارتباط ندارد، این در اثر تحریف مسیحیت است. مسیح اصلی هرگز چنین سخن نمی گوید، مسیح اصلی نه تثلیت گفت و نه بعد از این که دید تثلیت با هیچ عقلی جور در نمی آید و عقل دروازه خودش را بر روی تثلیت بسته است و به هیچ وجه راه نمی دهد گفت: ایمان حسابش از عقل جداست، منطقه ایمان برای عقل منطقه ممنوعه است، عقل حق مداخله ندارد؛ این مربوط به تحریف مسیحیت است. هیچ پیغمبری چنین سخن نمی گوید، ولی قرآن - که آنچه حقیقت است از همه پیغمبران در آن آمده است با اضافاتی - می گوید:  ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه. اول چیزی که بیان می کند حکمت است: مردم را به راه پروردگارت بخوان، ای داعی الی الله! "
"تبلیغ و مبلغ در آثار شهید مطهری"  نام اثری از عبدالرحیم موگهی است که به بررسی موضوع مهم تبلیغ دینی و نقش مبلغان پرداخته است. در سلسله یادداشت هایی به این موضوع مهم از منظر این اندیشمند و مصلح برجسته دینی خواهیم پرداخت. در بخش چهارم از این سلسله مطالب به اقسام تبلیغ از منظر این متفکر اسلامی خواهیم پرداخت.  

تبلیغ حسی چه تبلیغی است؟

اولین تبلیغی که به آن می پردازیم تبلیغ حسی است. تبلیغ حسی یک ابلاغ است که فقط ابلاغ به (حس) است. بدیهی است، کار آسانی است. ابلاغی که مأمور دادگستری می کند و مثلاً اخطاری را به شخصی به عنوان مطلع یا متهم ابلاغ می کند، ابلاغ به حس است که به رؤیت می رساند. شما اگر بخواهید پیامی را ابلاغ بکنید، اگر وظیفه تان فقط این باشد که به حس طرف برسانید، به رؤیت یا سمع او برسانید. کار مشکلی نیست، می شود به گوش یا چشم مردم حرفی را رساند، ولی آیا پیغمبران که بلاغ مبین دارند، وظیفه شان فقط این است که مطلب را به گوش مردم برسانند و همین کافی است؟ به چشم مردم ابلاغ شده باشد کافی است؟

تبلیغ عقلی فراتر از حس

تبلیغ عقلی، بالاتر از ابلاغ به حس و ابلاغ به چشم یا گوش، مثلاً ابلاغ به عقل و فکر است؛ یعنی مطلب را آن چنان بیان کردن که تا عقل نفوذ بکند. آنچه که به چشم انسان می آید کافی نیست که عقل هم بپذیرد. آنچه که به گوش انسان می رسد کافی نیست که عقل هم بپذیرد. آن ابزاری که یک پیام را به عقل می رساند، صوت یا شکل یا کتابت نیست، چیز دیگر است. عقل دروازه خودش را بسته است و جز با ابزار و مرکب برهان و استدلال به تعبیر قرآن حکمت، پیامبر را در خودش نمی پذیرد. پیغمبران می خواهند سخن خودشان را در درجه اول به عقلها ابلاغ بکنند. اگر می بینید مسیحیت بر ضد این سخن قیام کرده است و می گوید: کار ایمان با عقل ارتباط ندارد، این در اثر تحریف مسیحیت است. مسیح اصلی هرگز چنین سخن نمی گوید، مسیح اصلی نه تثلیت گفت و نه بعد از این که دید تثلیت با هیچ عقلی جور در نمی آید و عقل دروازه خودش را بر روی تثلیت بسته است و به هیچ وجه راه نمی دهد گفت: ایمان حسابش از عقل جداست، منطقه ایمان برای عقل منطقه ممنوعه است، عقل حق مداخله ندارد؛ این مربوط به تحریف مسیحیت است. هیچ پیغمبری چنین سخن نمی گوید، ولی قرآن - که آنچه حقیقت است از همه پیغمبران در آن آمده است با اضافاتی - می گوید:
ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه. اول چیزی که بیان می کند حکمت است: مردم را به راه پروردگارت بخوان، ای داعی الی الله!
یا ایها النبی انا ارسلناک شاهداً و نذیراً / تو را فرستاده ایم که گواه این امت باشی (حالا گواه به هر معنا باشد که فعلا بحث ما نیست)، تو را نوید بخش و نوید دهنده برای این امت فرستاده ایم، بشارت بده، نوید بده، تشویق بکن، یعنی نتایج بسیار عالیی را که در این سیر و مسیر دارند به آگاهی شان برساند و نذیراً و تو را نیز فرستاده ایم. مکرر گفته ایم که معنای - نذیر - ترساننده نیست.

انذار نوعی ترساندن را می گویند که اعلام خطر باشد
ترساننده ترجمه (مخفوف) است. نذیر یک معنای اخص از ترساننده دارد؛ یعنی، اعلام خطر کننده. اگر انسان مثلاً از در می خواهد برود بیرون، یک کسی صدای ناهنجاری ایجاد کند، انسان را ترسانده است، ولی این انذار نیست. انذار نوعی ترساندن را می گویند که اعلام خطر باشد. شخصی تصمیمی گرفته است و از یک راهی می رود؛ یکی کسی می آید اعلام خطر می کند، یعنی می گوید: به دنبال این کار تو و این راه تو فلان خطر هست. (قرآن می گوید:) ای پیغمبر! ما تو را فرستاده ایم که نذیر باشی، بیم دهنده به این معنا باشی، اعلام خطر کننده باشی، که در سالهای اول بعثتش آمد در دامنه صفا ایستاد، فریاد کشید - آن طوری که در آن وقت مرسوم بود که شعار می دادند - یا صباحا! صباحا! (و از این جمله ها)؛ یعنی خطر! خطر! مردم در دامنه صفا جمع شدند. چه خبر است؟ آیا قصه ای نظیر قصه عام الفیل پیش آمده؟ اول از مدم تصدیق خواست: ایها الناس! تاکنون مرا در میان خود چگونه شناخته اید؟ همه گفتند: امین و راستگو. فرمود: اگر الان من شما را انذار بکنم و به شما اعلام خطر بکنم که در پشت این کوهها  دشمن با لشکر جرار آمده است و می خواهد بریزد بر سر شما ، سخن مرا باور می کنید یا نه؟ گفتند: البته. تا این گواهی را گرفت فرمود:  انی نذیر لکم بین یدی عذاب شدید. پس به شما اعلام خطر بکنم که این راهی که شما می روید دنبالش عذاب شدید الهی است، در دنیا و آخرت.
انا ارسلناک شاهداً و نذیراً و داعیاً الی الله باذنه / آمده ای مردم را می خوانی به اذن پرودرگار به سوی پروردگار، مردم را حرکت می دهی به سوی پروردگار. تو داعی الی الله هستی. این دعوت الی الله کار کوچکی نیست. حالا که تو داعی الی الله هستی، به چه وسیله می شود مردم را دعوت کرد؟ می شود مثلاً انسان خواب ببیند و با خواب، مردم را دعوت الی الله بکند؟ هر روز صبح بیاید بگوید: امروز خوابی دیدم برای این کار، مردم بیایید چنین کنید؟ نه، قرآن راهش را معین کرده، دعوت به خداست، دعوت به بزرگترین حقایق عالم است، دعوت به چیزی است که عقلهای بشر را می شود هدایت کرد و حرکت داد به آن سو، دعوت به چیزی است که باید عقلها آن را بپذیرند، با چه؟ با دلیل، برهان، حکمت و سخن منطقی.

کد خبر 609603

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha