معادن جزء انفال است نباید عیناً استفاده شود/باید برای محیط زیست دست به اجتهاد بدیع زد

خبرگزاری شبستان: جنگل ها، دریاها، منابع نفت انفال هستند، انفال یعنی مال خدا و مثل وقف که اصل آن نباید از میان برود. مالکیت انسان از اول به دلیل قاعده لاضرر، محدودیت داشته است، پس مالکیت محدود و احاطه انفال غصب است.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: نشست «فقه محیط زیست(اخلاق کاربردی محیط زیست بر طبق دیدگاه های اسلامی)»، عصر چهارشنبه، 20 بهمن ماه با سخنرانی آیت الله سیدمصطفی محقق داماد در سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

 

آیت الله محقق داماد در ابتدای این نشست علمی با بیان اینکه موضوع محیط زیست در تعریف امروز چیز جدیدی است، اظهار کرد: علت این مساله آن است که تا به امروز بشر هرگز برای مساله لایه ازن حرفی نمی زد و اصلا این مساله را نمی دانست. پاره شدن لایه ازن مساله ای است که بشر تا قرن معاصر آن را درک نکرده بود. زیان ناشی از گازهای گلخانه ای مساله تازه ای است.

 

استاد دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: پیشرفت علم و تکنولوژی از یک سو و توسعه تمدن ها بشری از سوی دیگر سبب شد تا امروز مساله بحران محیط زیست مطرح شود. این مساله جدیدی است و حتی نمی توانیم بگوییم مساله محیط زیستی از این سنخ صد سال پیش وجود داشته بلکه حداکثر برایش بتوانیم عمر شصت ساله در نظر بگیریم. یعنی شصت سال قبل این مسایل مطرح شد.

 

وی در ادامه به ارایه چند مقدمه برای ورود به بحث اصلی پرداخت و اظهار کرد: مقدمه اول این که فقه و شریعت اسلامی یک نظام منسجم است. مقدمه دوم اینکه هر نظام منسجمی باید توانایی پاسخگویی به سوالات را داشته باشد. اکنون در این بحث مسایل زیست محیطی را به فقه اسلامی عرضه می کنیم و نظر آن را نسبت به این مباحث بررسی خواهیم کرد.

 

محقق داماد تصریح کرد: در رساله های عملیه، مباحث نخست از اجتهاد و تقلید شروع می شود، مبحث بعد در مورد طهارت، نجاست، وضو، غسل، نماز، روزه، حج، بیع و ... پس مساله محیط زیست و مباحث مرتبط با آن کجاست؟ من فکر می کنم برای یافتن مسایل محیط زیست در این مبحث باید دست به اجتهاد بدیع بزنیم تا به پاسخ ها دست یابیم چراکه این مسایل جدید هستند.

 

مفهوم و معنای اصول برون فقهی

وی ادامه داد: در فقه یک قواعدی وجود دارد که کاملا کلی است. این قواعد درون فقهی است. در کنار این قواعد درون فقهی اصولی وجود دارند که در طول این قواعد قرار می گیرند نه در عرض آن. یعنی آن اصول بالای قواعد فقهی قرار دارند. این مساله برای نخستین بار است که از سوی من مطرح می شود و نام آن را اصول برون فقهی گذاشته ام.

 

آیت الله محقق داماد ابراز کرد:‌ تفاوت اصول برون فقهی و قواعد درون فقهی در این است که قواعد درون فقهی در عرض هم هستند و گاهی با هم تعارض می کنند؛ در حالی که آن اصول برون فقهی همیشه حاکم بر این قواعدند؛ برای مثال من به عنوان یک مجتهد اگر استنباط کرده و به حکمی رسیدم و وارد مراحل شدم بر اساس حکمی که فقه به اصول برون فقهی می زند باید از استنباطی که به آن رسیدم، دست بردارم.

 

وی در ادامه به بیان چند اصل در باب مبحث محیط زیست پرداخت و گفت: بر اساس این اصول است که می توانیم فتوای محیط زیستی صادر کنیم. پس در اینجا می خواهیم فقاهت کنیم و از منبع قرآن، سنت و عقل این اصول را استخراج کنیم.

 

محقق داماد در تشریح اصول یادشده گفت: اصل اول «منبع افساد در ارض» است. که یک دستور قرآنی است و خود قرآن تفسیر کرده است که افساد در ارض دو معنا دارد و هم افساد اخلاقی را در بر می گیرد هم افساد مادی، چنانچه در آیه 85 سوره مبارکه هود می فرماید: « وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ؛ و اى قوم من پيمانه و ترازو را به داد تمام دهيد و حقوق مردم را كم مدهيد و در زمين به فساد سر برمداريد.

 

۳۰ آیه قرآن درباره فساد در زمین سخن دارد

وی ادامه داد:  همچنین خداوند در آیه 13 سوره مبارکه مائده می فرماید: « فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ؛ پس به سزاى پيمان شكستنشان لعنتشان كرديم و دل هايشان را سخت گردانيديم به طورى كه كلمات را از مواضع خود تحريف مى كنند و بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشى سپردند و تو همواره بر خيانتى از آنان آگاه مى ‏شوى مگر شمارى اندك از ايشان كه خيانتكار نيستند پس از آنان درگذر و چشمپوشى كن كه خدا نيكوكاران را دوست مى دارد.

 

استاد دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد: در قرآن نزدیک به 30 آیه در مورد فساد در ارض آمدهاست. حتی وقتی خداوند می خواست انسان را بیافریند ملائکه اعتراض کردند که او فساد می کند و خون می ریزد. همچنین در آیه دیگر که می فرماید: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ». سوال این است که  چه طور در دریا فساد است؟ آیا در دریا دروغ می گویند؟ خیانت می کنند؟ منظور از فساد آلوده کردن خود دریا است و اینجا فساد به معنای فیزیکی و مادی است و این همان فسادی است که امروز به آن آلوده کردن محیط زیست می گویند.

 

وی ادامه داد: اما اصل دوم اصل استعمار در ارض است. استعمار در باب استفعال است یعنی کسی که چیزی را بخواهد. استعمار یعنی طلب آبادی کردن. خداوند از روز اول زمین را به بشر داد و گفت: باید آن را آباد کنی. در سوره مبارکه هود آیه 61 می فرماید: « وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ؛ و به سوى قوم ثمود برادرشان صالح را فرستاديم گفت اى قوم من خدا را بپرستيد براى شما هيچ معبودى جز او نيست او شما را از زمين پديد آورد و در آن شما را استقرار داد پس از او آمرزش بخواهيد آنگاه به درگاه او توبه كنيد كه پروردگارم نزديك و اجابت‏ كننده است.»

 

 محقق داماد گفت: اصل سوم اصل مالکیت خداوند است که از نگاه های الهیاتی قرآن به حساب می آید، چنانچه در آیه شریفه آمده است «ولِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ». این مُلک، مُلکِ مالکیت است نه سلطنت. از این اصل می توان برداشت های مهم فقهی کرد.

 

حق تصرف ما در جهان محدود است

این پژوهشگر افزود: اصل چهارم اصل محدودیت مالکیت خصوصی است. مالک همه چیز خداست، ما چه کاره ایم؟! خداوند به اندازه محدودی به ما اجازه تصرف در برخی اشیا جهان را داده است. اصلا از ابتدا آن چیزی که به ما داده شده است تا در آن تصرف کنیم محدود است و دست ما در تصرف باز نیست. برای مثال خداوند در قرآن کریم می فرماید: «كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ».

 

وی ادامه داد: نسبت به آیه فوق دو نگاه وجود دارد، نگاه اول اینکه همه آب برای ماست ولی استثنا در مصرف لحاظ شده و نگاه دوم این است که از اول اجازه تصرف در آب و غذا بیش از آنچه که نیاز داریم، داده نشده است.

 

عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه اصل پنجم (ضرار) است، افزود: قاعده لاضرر و لا ضرار فی الاسلام که پیامبر(ص) فرمودند، در واقع مفاهیم مهمی دارد. سوال این است که از پسوند فی الاسلام چه می فهمیم؟ این پسوند یعنی چیزی است که فقط در اسلام وجود دارد؟ پیامبر(ص) فخر می فروشد که فقط برای اسلام است.

 

مفهوم قاعده لاضرر

وی در تشریح قاعده لاضرر در سایر متون اظهار کرد: اعراب قوانین ژوستینین را ترجمه کردند. وقتی متون عربی را بررسی می کنیم، می بینیم بسیاری از قواعد فقهی در آن وجود دارد از جمله همین قاعده لاضرر اما همین یک کلمه از آن در قوانین ژوستینین آمده و اشاره به «ضرار» نشده است و اصلا ضرار در آن وجود ندارد.

 

محقق داماد ابراز کرد: تفسیر من این است که پسوند (فی الاسلام) که پیامبر(ص) فرمودند برای بخش دوم قاعده است چراکه بخش اول در همه سیستم ها وجود دارد و حتی اگر پیامبر(ص) هم نگفته بود عقل می گوید به کسی ضرر نزنید.

 

وی در ادامه در توضیح این قاعده و جریانی که سبب شکل گیری آن شد، گفت: مردی به نام «سمرة بن جندب» یک اصله درخت خرما در منزل و باغچه مردی انصاری(اهل مدینه) داشت. صاحب این درخت پدر صاحب خانه را در آورده بود. هر روز بدون یا الله یا سرفه در حالی که زن و بچه آن مرد در خانه بودند وارد می شد و به باغ می آمد و می گفت: آمده ام به درختم سر بزنم، از آن خرما بچینم یا به آن رسیدگی کنم و هرچه صاحب خانه او را از این رفتار نهی می کرد آن شخص به کار خود ادمه می داد تا اینکه مرد انصاری نزد پیامبر(ص) رفت و جریان را تعریف کرد که فلانی بدون اینکه خبر کند وارد منزل می شود. پیامبر(ص) نیز به دنبال آن شخص فرستاد و هر دو نفر یعنی صاحب خانه و صاحب درخت خرما را به حضور طلبید و خطاب به سمرة بن جندب فرمود: درخت را به این مرد بفروش، او پاسخ گفت: نمی فروشم. حضرت(ص) فرمود: به من بفروش. پاسخ گفت: نمی فروشم. باز فرمود: من دو برابر به تو پول می دهم، پاسخ گفت: نمی کنم. پیامبر(ص) فرمود: بیا و با درخت بهشتی معاوضه اش کن، پاسخ گفت: نقد را به نسیه نمی دهم. هرچه حضرت(ص) فرمود پاسخ آن مرد منفی بود تا اینکه پیامبر(ص) در آنجا بود که فرمود: « انک رجل مضار و لا ضرر و لا ضرار علی مؤمن» و بعد رو به صاحب خانه کرد و فرمود: آن درخت را سالم از زمین بیرون بیاور و جلو او بینداز.

 

وی در ادامه با بیان اینکه میان ضرر و ضرار تفاوت وجود دارد، افزود: من در آثارم به بخش دوم جمله پیامبر(ص) که فرمودند: (فی الاسلام) توجه کردم. ضرار جایی است که شخص ضرر ننده حقی دارد ولی به گونه ای این حق را اعمال می کند که به دیگری هم ضرر می زند. فرنگی ها تازه در زمان معاصر به این قاعده رسیدند.

 

نحوه سوءاستفاده از حق!

محقق داماد تصریح کرد: این قاعده در اصطلاح فرنگی، امروز  abusing of rights نام گرفته است یعنی سو ء استفاده نابجا از حق، یعنی جایی که کسی حقی دارد و می خواهد حق خودش را اعمال کند و برای اعمال حق خود به دیگری ضرر می زند. آن شخص شاید حق داشت(مثلا حق داشت که به درخت خود سر بزند اما به صاحب خانه ضرر می زند). با اینکه گزینه های دیگری هم برای انتخاب داشت ولی اعمال نمی کرد و همچنان به دیگری ضرر می زد. به این رفتار سوء استفاده از حق می گویند که در متون اسلامی با حدیثی که اشاره شد آمده است.

 

استاد دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه در حقوق روم حق مطلق است، گفت: این مطلق به این مفهوم است که شخص یا حق دارد که اگر داشته باشد می تواند هر کاری بکند و اگر نداشته باشد که هیچ. مثلا اگر این چهاردیواری برای من است پس طبق این نگاه می توانم هر مدل سر و صدایی داشته باشم و همسایه ها را آزار دهم چون از نظر رومی ها حق مطلق است، با این حال چنین رویکردی مربوط به زمانی تا حدود شصت سال قبل است و آنها تازه به آنچه که در اسلام وجود داشتن رسیده اند که آن هم جریان داشت.

 

اصل منع ضرار از اول مالکیت های بشری را محدود می کند

وی در ادامه مطلب فوق تصریح کرد: در انگلیس در سال 1927 اتفاقی افتاد که جریان رسیدگی به پرونده آن تا 10 سال طول کشید و نهایتا مجلس لُردان انگلیس به پیروی از حقوق اسلامی بر این مبنا رای داد که سوء استفاده از حق ممنوع است. در واقع اصل منع ضرار از اول مالکیت های بشری را محدود می کند.

 

محقق داماد در بخش دیگری از مباحث خود با بیان اینکه محیط زیست جایی است که انسان می خواهد از حق خودش استفاده کند،  افزود: این استفاده نباید به حقایق پیرامون بشر ضربه بزند.  ضرر نه به درخت از آن جهت که درخت است، نه به آب از آن جهت که آب است و نه به هوا از آن جهت که هوا است. اگر آلوده کنیم و ضرر بزنیم در واقع به محیط زیست ضرر رسانده ایم که به آن ضرار می گویند. مالکیت از آن خداست یعنی نمی توانیم مثلا به هوا ضرر برسانیم و آلوده اش کنیم . حق استنشاق الی یوم القیامه برای انسان وجود دارد اما نمی توان به آن تجاوز کرد.

 

وی ادامه داد: جنگل ها و دریاها انفال هستند، انفال یعنی مال خدا هستند و مال خدا مثل وقف است یعنی اصل آن نباید از میان برود. مالکیت انسان از اول به دلیل قاعده لاضرر، محدودیت داشته است. پس مالکیت محدود است . احاطه انفال غصب است.

 

استاد دانشگاه شهید بهشتی در تشریح مباحث یادشده به ارایه مثال دیگری پرداخت و گفت: آیا می توانیم حیوانات را بکشیم؟ بله، این اجازه را داریم ولی فقط برای خوردن آن هم در حد رفع نیاز نه اینکه فردی حیوانی را بکشد برای اینکه حیوان دست و پا بزند و آن شخص حیوان را نظاره کند چون خوشش می آید.  اینکه فردی به حیوان چاقو بزند، از حیوان خون برود و دست و پا بزند و آن فرد لذت ببرد، حرام است. اگر حیوان موذی باشد باید دفع اذیت کنیم و نه حتی حیوان را بکشیم. ماهی دریا، کفتر آسمان، آهوی بیابان همه این حکم را دارند.

 

وی در پایان خاطرنشان کرد: معادن، دریاها، از انفال هستند. از اشتباهاتی که در کشورهای اسلامی از جمله ایران و عربستان وجود دارد آن است که عین نفت را می فروشند در حالی که نباید چنین باشد بلکه باید عین نفت را استخراج و نفع آن را به مردم بدهند نه اینکه پول اش را بدهند. معادن، دریاها، از انفال هستند. نمی شود عین آن را مصرف کرد.

 

گفتنی است، در پایان این نشست حضار به طرح سوالات خود پرداختند.

 

 

 

 

کد خبر 608510

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha