شهیدی که هنگام رفتن گلوی فرزندش را بوسید

خبرگزاری شبستان - یزد:

شهادت، اوج تعالی انسان است و در فرهنگ اسلام و بخصوص تشیع، ارزشمندترین و گرانبهاترین حرکت، شهادت است و شهید کسی است که با نثار جان خود، درخت اسلام را آبیاری کرده و فساد را ریشه کن می کند.

شهیدان، مقاومت و پویایی جامعه را تضمین می کنند و به جامعه ظرفیت روحی بخشیده و ضعف و سستی را از بین می برند و در این راستا نیز اگر خون شهیدان نبود که شجره طیبه رسالت را سیراب کند نه از اسلام خبری بود و نه از مکتب توحید بخش الهی اثری.

ما در کشورمان در تاریخ جمهوری اسلامی مشکلات متعددی را در راه خود دیده ایم که یکی از آنها هشت سال دفاع مقدس بود که بسیاری از کشورهای جهان علیه جمهوری اسلامی با صدام و رژیم بعث همکاری کردند و برای نابودی جمهوری اسلامی به هر سلاحی دست بردند.

 در این راستا مردم و ملت جمهوری اسلامی نیز با تمام توان و قوای خود در مقابل آنها ایستاد و در ابتدای جنگ که حتی سیم خاردار نیز نداشت اما با ایستادگی خود دشمنان انقلاب و اسلام را ناکام کردند.

در آن روزها مردم و به خصوص جوانان و نوجوانان هر کدام به منظور ایستادگی در مقابل سپاه کفر از هر طریق سعی بر کمک به رزمندگان داشتند و به هر طریقی سعی داشتند تا خود را به جبهه ها برسانند.

در این راه بسیاری از جوانان و نوجوانان ما که می توانستند به عنوان آینده سازان کشور  باشند جان خود را در کف دستشان قرار دادند و جانفشانی های بسیار زیادی از آنها دیدیم.

امروز برخی از این جوانان و نوجوانان گام های فراتری از این جنگ هشت سال دفاع مقدس گذاشتند و جاهایی که اسلام را در خطر دیدند با حضور خود سعی کردند تا به قیمت جان خود نیز اسلام را از گزند خطرات نگه دارند.

امروز با فریاد ظلم ستیزی که انقلاب اسلامی با آرمان ها و ارزش های خود در جهان سرداده است بسیاری از مسلمانان بیدار شده اند و حاصل آن نیز بیداری های اسلامی در کشورهایی همچون یمن، بحرین و مصر و لیبی بود.

اما در این راستا سوریه و عراق نیز گرفتار و درگیر جنگی شده اند که باعث و بانی آن کشورهای استکباری شده اند تا با ایجاد گروه های تروریستی مانند داعش بتوانند بر مقاومت ضربه زده و انقلاب اسلامی را به نابودی همراه کنند.

مسلمانان از سراسر جهان  نیز به منظور کمک به این فریاد مستضعفین سعی دارند تا بتوانند از هر طریقی به این هم کیشان خود کمک کند که از کشورهای غربی تا شرقی تمامی مسلمانان این راه را دنبال می کنند.

در کشور ما نیز تعدادی از این مسلمانان و شیعیان به منظور حمایت از مردم مسلمان سوریه و عراق در این راه گام برداشته اند و با حضور در جبهه های حق علیه باطل در سوریه و عراق نمادی از ایستادگی را نشان داده اند.

در استان یزد نیز این شور حضور را به خوبی در بین جوانان دیده ایم و این ایستادگی در مقابل ظلم و استبداد برای اسلام به خوبی در جوانان حضور دارد.

اما نکته ای قابل تامل، حضور مهاجرین افغانستان در یزد در صف حضور در جبهه های حق علیه باطل است که به منظور دفاع از حرم اهل بیت (علیهم السلام) خانواده های خود را رها کرده و برای دفاع از اسلام جان خود را در کف قرار داده اند.

در این راستا استان یزد از بین مهاجرین افغانی نیز شهدای فراوانی را در سطح کشور تقدیم اسلام کرده است که استان یزد نیز در این شهدا سهمی را به خود اختصاص داده است.

یکی از این شهدا سید رضا حسینی است که خردادماه سالجاری با حضور در سوریه در نبرد با داعش، جان خود را تقدیم اسلام کرد و پیکر او نیز پس از انتقال به یزد در گلزار شهدای خلدبرین یزد به خاک سپرده شد.

حضور پرشور مردم درالعباده یزد به خوبی نشان داد که این مردم نگاهشان به اسلام و مسلمانان جهان است و  از نظرشان نیز ایرانی یا افغانی فرقی ندارد و زمانی که پای اسلام در میان باشد از هر کشور و گروه و ... باید در مقابل کفر ایستادگی کنند.

در روزهایی که پیکر این شهید در یزد بر روی دستان مردم ولایتمدار یزد تشییع می شد بسیاری از مادران غبطه به حال این مادر و همسر و فرزند این شهید می خوردند زیرا با حضور پرشور مردم این راه اسلام و انقلاب را به خوبی نشان دادند.

در این زمینه دیداری با خانواده شهید حسینی و مادر این شهید داشتیم که  حال و هوایی معنوی را از هر سویی بر ما وارد می کرد.

در ابتدای ورود چشممان به خانه ای ساده از این خانواده در محلی از یزد خورد که طبقه پایین جامعه در آن بخش زندگی می کردند.

از اول تعارف های این مادر دلمان را به سمت و سویی برد که همانا از دامن این مادران چنین فرزندان شهیدی پرورش پیدا می کند که حتی برای اسلام نیز جان خود را فدا می کنند.

این مادر در خصوص فرزند شهید خود می گفت که سید رضا آنقدر خوش خلق و خو بود که هر بار از دیدن من و همسر و فرزندش روی خود را گشاده می کرد و با آغوشی باز ما را پذیرا بود.

مادرشهید سید رضا حسینی  در خصوص رفتن فرزندش به سوریه گفت: سید رضا هر بار به ما در خصوص دفاع از حرم مطالبی را ارائه می کرد و بارها با من صحبت کرد تا برای بار اول به سرویه اعزام شد.

بار دوم نیز به همین روال با رضایت من و همسرش به سمت سوریه رفت و مدتی را به دفاع از حرم اهل بیت (علیهم اسلام) پرداخت.

اما بار سوم که میخواست به سوریه برود من در ابتدا رضایت نداشتم و می گفتم که تو دو بار رفته ای اما نمی خواهد این بار به سوریه بروی ولی او چند بار با من صحبت کرد و در خصوص در خطر بودن اسلام و مسلمانان مطالبی را به من گفت تا رضایت من را کسب کرد.

وقتی که او را می خواستیم بدرقه کنیم اول با همسرش گفتگویی کرد و پس از آن نیز فرزند کوچکش سارا را نیز بغل کرد و زیر گلوی او را چند بار بوسید و من او را از دخترش جدا کردم.

وقتی سوار موتور شد یادش آمد که با من خداحافظی نکرده که از موتور پایین آمد و گفت« مادر ببین با من چه کردی» و پس از ان درگوشم چند بار گفت « حلالم کنید، حلالم کنید».

بعد از این که رفت به محض رسیدن به سوریه زنگ زد و با دخترش سارا صحبت کرد و با ما نیز صحبتی کوتاه داشت و گفت که من رسیده ام و نگران نباشید.

اما چند بار دیگر نیز به ما زنگ زد که در آخرین بار که حدود 15 روز از رفتن او گذشته بود به ما زنگ زد و مثل آنکه میدانست که شهید می شود اخرین وصیت هایش را کرد و همسر و دخترش را به من سپرد.

همان روزها بود که خبر شهادتش را به من رساندند ولی آنچه که برای ما مهم بود این بود که تشییع پیکر او برای ما قوت قلب بود به نحوی که مردم یزد بیشترین حضور را داشتند و با ما همدردی می کردند.

این مادر با همان لهجه شیرینش گفت: که امیدوارم شرمنده امام حسین و خاندان مطهرش نشوم و فرزندانم را در را اسلام فدا کنم.

اما آنچه که می توان از این مادر و خانواده شهید فهمین این بود که اسلام تنها در اطراف ما نیست بلکه در هر کجا میتوان فریاد کمک خواهی را شنید و به آن پاسخ داد اما ایمان ما نیز می تواند بسیار مهم باشد.

گزارش: سید ضیا میررحیمی