خبرگزاری شبستان-کرمان
تعلق خاطر به آسمان که داشته باشی، زمین دیگر جای ماندن نیست، 8 سال هم زمان اندکی نیست برای ساخته شدن و پایه ریزی مسیری که انتهای آن، استمرار حیات است؛ خوشا آنان که زیبازیستن را پس از مرگ این جهانی هم ادامه می دهند.
زهی سعادت برای آنان که روحی تازه کردند در شلمچه و اروند؛ جانی شستند در کربلای ایران که همان شستشو، گویا غسل دائمی آنان شد که با چنین طهارتی، سر سازگاری با کجی ها و ناراستی ها نداشته باشند.
اخبار شهادت و تشییع و دیدارهایی با خانواده او قبلاً گزارش شده بود اما این بار توفیق حضور در بیت او را داشتم؛ دهه فجر و جلسه قرآن هفتگی مدیرمسئول و اعضای کانون فرهنگی هنری باقرالعلوم(علیه السلام) و مکتب الحسین(علیه السلام) شهرک افضلی پور کرمان این دیدار بود.
سرپرست دبیرخانه کانون های فرهنگی هنری مساجد استان کرمان که خود نیز این هفته کانون باقرالعلوم را در این دیدار همراهی کرد؛ در سخنانی با اشاره به اینکه صحبت کردن درباره شهدا باید از زبان همرزمان آنان باشد؛ ویژگی های شهدای مدافع حرم از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی را مورد توجه قرار داد و گفت: اینها مستقیم در دفاع از حریم اهل بیت و در غربت به شهادت رسیدند و اگر نمی رفتند قطعا''این جنگ به داخل کشور ما کشیده می شد.
وی افزود: علاوه بر این، ویژگی های دیگری هم در شهدای حرم می بینیم و آن «جبهه شناسی» این شهدا است که موقعیت جنگ و وظیفه را خیلی خوب فهمیدند؛ حال آنکه بسیاری از ما نمی دانیم دفاع حقیقی چیست.
ابدالی تکلو جریان شناسی قوی که منبعث از اندیشه به بلوغ رسیده و منتج به جبهه شناسی است را از دیگر ویژگی های شهدای مدافع حرم برشمرد و افزود: بصیرت و زمان شناسی و به موقع کاری را انجام دادن نیز در این شهدا دیده می شود.
وی با اشاره به اینکه منافقین و ضد انقلاب و بی بصیرتان به شدت به شهدای حرم حمله می کنند و شبهاتی در میان نسل جوان می اندازند؛ اظهار داشت: حرف زدن از مردان بزرگ، توان قوی می خواهد و ما ایمدواریم که اگر نجنگیدیم، حداقل در جبهه کسانی که ضربه (به آرمان ها) می زنند؛ نباشیم.
ابدالی تکلو گفت: بعضی از شهدای حرم امثال شهید جمالی و بادپا هستند که در جنگ هم فرماندهی کردند اما خیلی ها جوان هستند و تجربه دفاع مقدس را هم ندارند اما به این بصیرت رسیدند.
حسین جمالی، فرزند شهید نیز به بیان مطالبی درباره پدر پرداخت و گفت: سال 42 در روستایی در شهربابک به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی را در همان جا گذراند؛ راهنمایی و دبیرستان را در رفسنجان بود و در سوم دبیرستان، جنگ که آغاز شد از اولین نفراتی بود که از کرمان در قالب تیپ ثارالله به مناطق اعزام شدند و 8 سال جنگیدند.
بعد از جنگ، مبارزه با اشرار در مناطق مختلف را دنبال کرد و با وجود اصرار خانواده(والدین) اما او از خانه نشینی بیزار بود و به مبارزه رفت و بعدها تا سال 86 در سپاه ثارالله کرمان خدمت کرد.
آنچه شهید جمالی را رنج می داد
سپس حدود چند سال در ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز خدمت کرد اما شنیدم که می گفت«من تحمل ندارم بعضی چیزها مانند رشوه را ببینم، برایم سخت است، تک نفری نمی توانم کار شایسته ای انجام دهد و هر بار که می خواهم کاری کنم مرا بر زمین می زنند» و همین شد که از آنجا بیرون آمد.
ماه رمضان سال 91 سردار حاج قاسم سلیمانی، جلسه ای با بازنشستگان سپاه ثارالله داشت؛ در واقع یک دورهمی دوستانه بود؛ آنجا به پدرم پیشنهاد اعزام به سوریه را داده و پدر هم پذیرفته بود؛ دو نوبت ازاعزام شد؛ ابتدا سال 92 رفت که 55 روز در سوریه بود؛ دو هفته آمد ایران و یک هفته کرمان بود سپس مجدد اعزام شد.
نوبت دوم که رفت، سه چهار روز بعد، صبح یک عملیات خیلی مهم ساعت 7 صبح روز 13 آبان 92 در منطقه زینبیه هدف گلوله تک تیرانداز گروه النصره قرار گرفت.
صحبت های حسین با این جمله که «شهادت مقام خیلی بالایی است» خاتمه می یابد؛ یکی از حضار از او می خواهد جمع را نصیحتی کند اما حسین به نکته ظریفی اشاره می کند و می گوید:خدمت مقام معظم رهبری که رسیدیم و همین درخواست را از ایشان کردیم، گفتند در حد نصیحت کردن نیستیم؛ وقتی ایشان اینگونه می گویند من دیگر...
جزءهای قرآن میان همه افراد حاضر در جلسه توزیع شده تا هر کس یک جزء قرآن هدیه به روح شهید جمالی قرائت کند؛ یادبودی از طرف دبیرخانه کانون های فرهنگی هنری مساجد استان کرمان توسط ابدالی تکلو به رسم ادب و احترام، تقدیم خانواده شهید می شود و بعد هم یک عکس یادگاری دسته جمعی می اندازند.
غلامرضا نژاد شاهرخ آبادی، مدیرمسئول کانون هم در بیان خاطره ای از شهید جمالی گفت: در عملیات والفجر، بچه های اطلاعات عملیات برای شناسایی منطقه رفتند، شهید جمالی فرمانده گروهان بود، منطقه را از بچه های شناسایی گرفت.
آن شب وقتی کنار شهید حاج یونس زنگی آبادی ایستاده بود، هم قد و حالت شده بودند؛ با حاج یونس گفت خط تحویل شما و باید حواستان باشد. شهید جمالی دست بر روی چشمانش گذاشت و گفت: چشم؛ اگر مثل بچه های عملیات نیستیم اما قول می دهیم خط را نگه می داریم و نگه داشت.
در همان حال که فنجان چای خانه شهید را می نوشم، تابلوهای نصب شده بر دیوار را نیز نگاهی می اندازم؛ بیشتر آن را عکس های شهید تشکیل داده، سمت راست، درست روبروی درب ورودی منزل تابلوی زیبایی نگاهم را جلب می کند؛ به راستی که کاش همه ی ما مصداق جمله زیبای این تابلو می بودیم.
پایان بخش مراسم قرائت زیارت پرفیض عاشورا است؛ همان زیارتی که رزمندگان حال و هوایی با آن داشتند؛ همان زیارتی که از سجده های پر از باران آن بر سجاده دلدادگی و با زمزمه «...وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ...»چه شهادت نامه ها که امضاء شد؛ خوشا آنانکه نگردیدند هرگز گرد باطل... حقیقت را پسندیدند و رفتند.
طاهره بادامچی
نظر شما