خبرگزاری شبستان: چندی پیش کتاب «دعا از منظر مقام معظم رهبری» از سوی انتشارات انقلاب اسلامی منتشر و با حضور مسئولان فرهنگی رونمایی شد.
«دعا از منظر مقام معظم رهبری» که شامل مجموعه نظرات رهبری انقلاب در حوزه دعا و مناجات با خداست، توسط علیرضا برازش، پژوهشگر حوزه دین گردآوری شده است.
به مناسبت انتشار این کتاب و اهمیت مقوله دعا در ماه مبارک رمضان، با برازش که سابقه تألیف کتاب های متعددی در زمینه احادیث و معجم نگاری و همچنین مدیریت شبکه اول و دوم سیما را در کارنامه دارد، به گفت و گو نشستیم:
ذهنیت عمومی ای که امروز نسبت به مسئله دعا در جامعه وجود دارد این است که زمانی یک حاجتی داریم و دست به دعا می شویم، مفاتیح هم دم دست ترین کتاب است و مشخص می کند برای چه حاجتی چه دعایی بکنیم؛ با توجه به گستره مطالعاتی شما روی منابع اسلامی به خصوص احادیث و همچنین کتاب اخیر – دعا از منظر مقام معظم رهبری-، چه وجوهی از کارکردهای دعا هست که امروز به آن بی توجه و یا کم توجه ایم؟
اتفاقا به این موضوع در کتاب «دعا از منظر مقام معظم رهبری» که اخیراً منتشر شده و من آن را گردآوری کرده ام هم اشاره شده. رهبر معظم انقلاب، سه زاویه را که ثمره اصلی دعاست، خیلی روشن تبیین می کنند. ابتدا این که مردم حاجت دارند؛ چه حاجت های دنیوی یا اخروی، مادی یا معنوی و دست به دعا برمی دارند. اما ایشان یک زوایه دیگری را مطرح می کنند و همان وجه مغفول است. آنچه واقعاً مغفول بوده وجود معارف در دعاست.
حال آنکه در روایات در تعریف حدیث آمده که حدیث، قول یا فعل یا تقریر معصوم است؛ حال می تواند با مخاطب باشد یا معصوم مستقیماً با خدا سخن بگوید. دعاهای ماثور، دعاهایی است که به امام معصوم می رسد.
کارکرد دیگری که رهبر انقلاب برای دعا مطرح می کنند، چیست؟
بنابرآن چه گفته شد، معرفت زایی دعا که مغفول واقع شده مطمئنا از حاجت خواستن و حاجت گرفتن مهمتر است. شک نکنیم که حاجت خواستن و حاجت گرفتن از دعا، نسبت به کشف معارف از آن، سطح نازل تری دارد؛ چراکه "اول دین معرفتة"، دین آمده است که ما معرفة الله و معرفتهای بعدی را بشناسیم. اما نکته سومی وجود دارد که باز از هر دو نکته پیشین مهمتر است. رهبر انقلاب در تعابیرشان اینطور به کار میبرند که دعا روح تضرع، انکسار و ذلت را در انسان رشد میدهد.
بنابراین تعریف حدیث دعای امام را نیز شامل می شود؟
بله! تعریف حدیث برای دعای امام همه صادق است، چون قول معصوم است. ما اعتقاد داریم مطالبی در ادعیه هست که اگر با حدیث مقایسه کنیم، به طور میانگین از عمق بیشتری برخوردار است. در اصول کافی حدیثی هست که «انّا مَعاشِرَ الاَنْبیاءِ اُمِرْنا اَنْ نُـکَلِّمَ النّاسَ عَلى قَدْرِ عُقولِهِمْ»، یعنی ما طایفه پیامبران یا ما همنشینان پیامبران امر شده ایم که با مخاطبمان به اندازه عقلشان سخن بگوییم. به عبارت دیگر، «چون سر و کار تو با کودک فتاد/ هان زبان کودکی باید گشاد». امام معصوم یا پیامبر اگر با فردی عامی روبه رو می شده، در حد فهم او جوابی می داده، اگر سلمان سوال می کرده کمی پخته تر و عمیق تر جواب می داده است.
حال پرسش این است که اگر پیامبر بخواهد با خدا صحبت کند چطور سخن می گوید؟ حتما عمیق تر. وقتی سوال کننده امام علی (ع) است و پرسش شونده پیامبر حدیث ها حدیث برجسته ای است.
این اتفاق در دعا هم می افتد؟
بله! وقتی امام علی (ع) با خدا نجوا می کند، قطعاً نه تنها سطح سخن را پایین نمی آورد بلکه تلاش می کند در نهایت بلندا سخن بگوید، مثل وقتی که انسان روی انگشت پای خود بلند می شود.
به این منظور اگر کسی وارد صحیفه سجادیه بشود کلی مطلب پیدا خواهد کرد. در حالی که حتی در طول این 1400 سال آنها که دست به تالیف کتب حدیث زدند و یا از حدیث، مطالب دینی استخراج کردند کسانی که این نگاه را داشتند کم بودند. بودند ولی بسیار کم بوده.
یعنی کاری که روی نهج البلاغه انجام شده و موضوع های گوناگون اجتماعی، اخلاقی، عقیدتی از نهج البلاغه استخراج شده و در کتابی مانند بحار جمع آوری شده روی صحیفه و دیگر کتب انجام نشده. ما نزدیک به 80 برابر صحیفه سجادیه دعا داریم. این همان نکته ای است که رهبر معظم انقلاب هم به آن اشاره کرده اند.
این طور که پیداست، در طول تاریخ رویکرد به دعا همان رویکرد ابتدایی حاجت خواهی بوده؟
بله! همین طور است. یعنی حتی شخص بزرگواری مانند علامه مجلسی دعاها را در قسمت کتاب دعا جمع آوری کرده اند؛ نیامده اند متن دعا را پاراگراف به پاراگراف و سطر به سطر بخوانند و مثلا مضامین اخلاقی آن را مورد توجه قرار دهند.
به طور مثال امام سجاد در دعای بیستم صحیفه(دعای مکارم اخلاق) می فرماید: «اعزنی و لا تبتلینی بالکبر»؛ عزت بده ولی اگر قرار است این عزت مرا متکبر کند نمی خواهم، سریعاً آفت آن را هم ذکر می کند. می گوید «اجر للناس علی یدی الخیر»، خدایا دست من خیر باشد اما پشت سرآن می گوید: «و لا تمحقه بالمن»، با منت گذاشتن خرابش نکنم، یعنی عزت خوب است به شرطی که به دام کبر نیفتی، دست به خیر بودن خوب است، ولی به شرطی که در دام منت نیفتی.
نکات بسیاری در این دعاها نهفته است. بنده اعتقاد دارم کسی که به دنبال مطالعه توحید است مطمئنا از متون دعایی می تواند بهره بیشتری ببرد تا متون حدیثی.
در دعاهایی از این دست که امام معصوم مستقیماً با خدا سخن می گوید، دیگر محدودیت مخاطب نیز وجود ندارد. به عبارت دیگر در دعاهایی مانند جوشن کبیر و نمونه های آن نکات اخلاقی و توحیدی بسیاری می توان یافت.
آن چه گفتید را امروز در حوزه اخلاق جمع بندی می کنیم؟
نه، آنچه در حوزه اخلاق عرض کردم نمونه بود، ولی این مساله در حوزه توحید خیلی جدی تر است. مثال های متعددی هم در موضوع امامت یا ولایت دارد. مطمئنا متن ده صفحه ای زیارت جامعه کبیره، از نظر بازخوانی عقائد شیعه نسبت به امامت و جایگاه آن، از ده صفحه حدیث با اهمیت تر است؛ یعنی بهترین متن امامشناسی است.
درباره توحید هم همین طور، نه اینکه در احادیث بحث از توحید نشده باشد؛ مثلا خطبههای نهجالبلاغه مخصوصاً خطبههای اول فریاد توحید میزند، ولی رهبر انقلاب میفرمایند شما دعای اول صحیفه را با خطبه اول نهجالبلاغه مقایسه کنید؛ مثل این است که این نوه بر خطبه پدربزرگ حاشیه نوشته باشد. امام سجاد(ع) با زبان دعا سخن گفته و امام علی(ع) با زبان خطبه.
چرا؟ ضرورت این تغییر بیان چه بوده؟
چون حضرت علی (ع) حاکم بوده و شرایط طوری بوده که ایشان بالای منبر بروند و برای عده ای سخنرانی کنند، اما امام سجاد این شرایط را نداشته. به هرصورت امام سجاد(ع) به همان اندازه امام است که امام علی (ع). ایشان هم باید این ارث و علم را به نسل بعد منتقل کند، بنابراین یک قالب برایش باقی میماند، این که برود پرده کعبه را بگیرد و با خدا صحبت کند، یک عدهای بشنوند و یادداشت کنند.
دعا میان عبادات از چه جایگاهی برخوردار است؟
در احادیث آمده آن عبادتی که «لا الله الا الله» را در تو بیشتر پرورش دهد بهتر است؛ اگر گفتند نماز ستون دین است پس این نماز این نقش را بازی میکند. نماز، نه به خودی خود، بلکه به خاطر آن نقشی که بازی میکند.
دهها حدیث داریم که «افضل العباده الدعا» یا «الدعا مخ العباده» یعنی مغز عبادت، قسمت پوست کنده و بدون زوائد عبادت میشود دعا.
البته پذیرش این مسئله برای عموم مردم کمی دشوار است. می گویند جهاد سختتر از دعاست، چرا این بهتر از آن باشد؟ همین الآن در تابستان پانزده، شانزده ساعت روزه طول می کشد یا چطور ممکن است که یک «یا الله» و «یا رب» از آن برتر باشد؟ یا چرا باید خالص آن باشد؟
اصلا همین موضوع انگیزه ای شد که «قرآن صاعد» را در بیست و هفت-هشت سال پیش بنویسم.
چه طور این انگیزه شکل گرفت؟
بالاخره انسان که وارد مطالعات دینی میشود دنبال این است که عبادتها کدام اند و کدامیک بهتر است. حدیث «الدعا مخ العباده» و «الدعا افضل العباده» و «افضل ما یتقرب به العباده الدعاء» خیلی توجهم را جلب کرد. این حدیث خیلی هم جدی مطرح شده بود؛ اینقدر که از امام معصوم سوال میکنند با این مضمون که کسی نیمه شبی میخواهد نمازی بخواند، سوره ای طولانی بخواند یا دعایی طولانی؟ امام (ع) پاسخ می دهند: «الدعا افضل» .
من این حدیث را سال شصت و دو در دستنوشتهها آورده بودم و کتاب (قرآن صاعد) رابرای انتشار فرستادیم. همان موقع شورای بررسی آثار به این حدیث شک کرد. من همان موقع برای این حدیث چهار سند آوردم؛ از مجمع البیان، وسائل الشیعه و.... به هرصورت حدیث در کتاب چاپ نشد. اما بعدها دیگران، از جمله آقای ریشهری در کتاب «نهج الدعا» -که کتاب بسیار مهمی در مبحث دعاست- یک باب را به آن اختصاص دادند.
البته در این جا بحث برسر مقایسه قرآن و دعا نیست. حضرت امیر( ع) میفرماید: "لقد تجل الله سبحان هو فی کتاب". خدا در قرآن تجلی کرده است. آن ها که اهل مکاشفه اند، قرآن را به صورت نور میبینند، یعنی کلمات قرآن در مقابل کلمات پیامبر نور مطلق است.
چرا عنوان قرآن صاعد را برای دعا انتخاب کردید؟
کلمه قرآن به لحاظ لغوی یعنی ماده قرائت شدنی. یعنی آنچه که خوانده میشود، حال کسی میتواند از بالا بخواند و سرازیر شود یا میتواند از پایین بخواند و بالا برود. برای همین عبارت حضرت امام (ره) است که قرآن ما، قرآن نازل است. این قرآن در بالا خوانده شده و نزول پیدا کرده است. اما در کنار آن، دعا قرآن صاعد است یعنی از همین پایین خوانده میشود و میرود بالا و انشاء الله که بالا برود.
ادامه دارد....
نظر شما