خبرگزاری شبستان: کسی خبر از وجود معبد و مسجدی در دوردستها از مکه مکرمه سراغ نداشت تا اینکه پیامبر اسلام برای نماز آن سمت را انتخاب کرد و مسلمانان متوجه آن مسجد شدند، البته اهل کتاب مهاجر از آن دیار مطلع بودند و برخود میبالیدند که پیروان دین جدید به آن سمت نماز میخوانند؛ مقدس شدن این حرم شریف بر مسلمانان برای معراج یعنی سیر شبانه پیامبر گرامی اسلام در شب بیست و هفتم رجب المرجب (یکسال قبل از هجرت) از مسجد الحرام به مسجد الاقصی در بیت المقدس و از آنجا با عنایت خداوند متعال از این نقطه شروع و عروج به عالم بالا دارد که با ذکر نخستین آیه سوره "اسراء" به جایگاه و موقعیت آن اشاره دارد این فرموده حق تعالی است: "سُبحانَ الّذی اَسری بعبدِه لیلاً مِن المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الّذی بارَکنا حَولَه لِنُریَه من آیاتِنا إنّه هو السّمیع البصیر"؛ پاک و منزه خدایی که شبانگاه بنده خود را از مسجد الحرام به مسجد الاقصی روان کرد به همان مسجدی که پیرامونش را با علایم و آیات خویش خجسته گردانیده ایم به راستی که او شنوا و بیناست.
از سوی دیگر از یار پیامبر(ص)، ابوذرغفاری نقل شده: "من از رسول خدا پرسیدم: ای رسول خدا اولین مسجدی که بر زمین احداث شده، کدام است؟ آن حضرت پاسخ دادند: مسجدالحرام سپس پرسیدم که پس از آن کدام مسجد؟ فرمودند: مسجدالاقصی". بنابراین مسجد مبارک الاقصی دومین مسجد بر روی زمین پس از مسجدالحرام در مکه مکرمه به شمار میرود.
اسلامیت مسجد الاقصی، معجزه ای پرآوازه برای پیامبر اسلام
آنچه بر اهمیت این مسجد و اهمیت نمازگزاردن در آن اشاره دارد، این فرموده نبی مکرم اسلام است: اگر فردی در منزل خود نماز گزارد، ثواب همان یک روز نماز خود را میبرد اگر در مسجد نماز بگذارد ثواب 25 نماز و اگر در مسجد جامع نماز گزارد، خداوند ثواب 500 نماز را به او اعطا میکند اما اگر در مسجد مبارک الاقصی نماز برپای دارد، ثواب 50 هزار نماز را دریافت میکند.
لذا قداست مسجد الاقصی در باورهای اسلامی ریشه دارد و اسلامیت مسجد الاقصی به واقعه معراج نبی اکرم سندیت یافت و معجزه ای پرآوازه ای برای رسول مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) شد.
مسلمانان که به اهمیت و جایگاه رفیع مسجد الاقصی و بیت المقدس و همچنین ارتباط متین آن با باورهای اسلامی واقف شدند، درصدد ایجاد تحول به سوی اسلامیت آن برآمدند. در سال 15 هجری (636 م) نیروهای مسلمان، پس از فتح شام به سوی شهر بیت المقدس روی آوردند، آنان مدت 4چهار ماه آن شهر را محاصره کردند و سختی های زیادی را متحمل شدند تا شهر را بدون خونریزی، جنگ و کشتار به دست آورند.
حاکمان شهر که از یاری رومی ها ناامید شدند و مردم شهر که از دستحکمرانان بی کفایت خسته شده بودند، پیشنهاد کردند که ما شهر را به خلیفه وقت تحویل میدهیم. مسلمانان نیز شرط آنان را پذیرفته و به خلیفه دوم اطلاع دادند که برای تحویل گرفتن بیت المقدس به آنجا بیاید. او نیز با صلاح دید امیر مؤمنان علی علیه السلام و برخی از بزرگان مدینه با سادگی تمام و مرکبی که گاهی او سوار می شد و گاهی غلام همراهش؛ وقتی نزدیک شهر ایلیا می رسیدند نوبت غلامش بود تا سوار بر مرکب باشد که مردم از بالای دیوار شهر، آن حالت و سادگی را مشاهده کردند و با اطمینان خاطر شهر را به او تحویل دادند. او و همراهانش به ایلیا آمدند و ضمن ملاقات با اسقف ها و رهبران مذهبی، امان نامهای را نوشته و رسماً بیت المقدس را تحویل گرفت.
فتح قدس به دست خلیفه دوم و امان نامه ای که به امان نامه ی عمری موسوم شد، امنیت را برای مردم این شهر به ارمغان آورد. این سند بیانگر ارتباط سیاسی و حقانیت قانونی اسلام نسبت به قدس و فلسطین بود. پس از آنکه خلیفه ی مسلمانان کلیدهای شهر قدس را از"صفر نیوس" اسقف اعظم روم دریافت داشت، به منطقه ی حرم شریف که در آن هنگام به ویرانه ای بدل شده بود، رفته و جایگاه صخره مبارکه را زیارت کرد و دستور پاکسازی کامل را داد. وی همچنین دستــور داد مسجدی در بخش جنوبی حرم شریف احداث شود که به قُبّةُالصخره یا مسجد عمر معروف است و بر روی اسکناس های یک هزار ریالی جمهوری اسلامی ایران تصویرش زده شده بود. خلیفه در گام بعدی به نظم و ساماندهی امور شهر پرداخته و محضرهایی را دایر کردند و به پست و ارتباطات سامان بخشیدند و یزید بن ابی سفیان را به ولایت این شهر گمارد وعباده بن الصامت را در مسند قضاوت نشاند.
همانگونه که عمر بن الخطاب و خلفای راشدین بعد از ایشان در فتح بیت المقدس و اسلامیت عملی مسجد الاقصی و ورود آنها در فرهنگ سیاسی اسلامی نقش مؤثری داشتند، خلفا و امرای اموی نیز در شکل دهی نماد تمدن اسلامی آن سهیم بودند، جایگاه دینی و سیاسی بیت المقدس، و مسجد الاقصی را در آن مقطع خاص در پرتو شکست دو ابر قدرت فارس و روم در برابر دولت نو پای اسلامی به خوبی درک کرده بودند. از این رو تثبیت و تحکیم نماد تمدن اسلامی در بیت المقدس متبلور در مسجد الاقصی ضروری مینمود و نتیجه ی آن، بازسازی منطقه ی مسجد الاقصی به شکلی متناسب با عظمت، ثبات و رفاه دولت نو پای اسلامی بود. این طرح (بازسازی) در عهد خلافت عبد الملک بن مروان و فرزندش ولید صورت گرفت که ساخت قبةالصخره و گنبد سلسله در عهد خلیفه عبد الملک و ساخت مسجد الاقصی و دارالاماره، دربها و آثار عدیده دیگری را شامل شد.
بسیاری از این آثار در عهد ولید و بر اثر زمین لرزههای شدیدی که در بیت المقدس و فلسطین روی داد، تخریب شده و از بین رفتند. گویی، دو خلیفه بر اجرای این طرح در قالب واحدی همگون، آن گونه که از پیش طرحها بر میآید، به طور کامل اتفاق نظر داشته اند تا مسجد الاقصی بتواند در برابر بناها و معماری بیزانسی درمنطقه که شامل کلیسای قیامت در قدس و کلیسای مهد در بیت لحم بود، رنگ و نماد معماری برجسته اسلامی به خود گیرد.
مسجد الاقصی، دانشگاه اسلامی و گویای اقتدار مسلمانان در تمدن و آبادانی
مسجد الاقصی به دلیل قدوم فزاینده علمای اعلام که به منظور تدریس به این منطقه سفر کرده بودند در قرن پنجم هجری حرکت شتابنده علمی به خود دید و از آن حوزه علمیه مترقی در علوم فقه و حدیث ساخت. حجت الاسلام ابو حامد غزالی از سرشناس ترین شخصیت هایی بود که به این منظور در سال 488 هجری به قدس سفر کرد و به تدریس پرداخت.
ایده احداث مدارس علوم دینی در عهد مملوکیان تبلور یافته وبه اوج خود رسید و همه مملوکیان از سلاطین و امرا گرفته تا قاضیان و دولتمردان و متمولان که به قدس عشق میورزیدند به ساخت و بازسازی مدارس دینی، ایوانها و گوشههای دالان های حرم شریف و دو ضلع شمالی و غربی آن همت گماشتند و ضمن تنظیم وظایف، تأسیساتی را وقف مسجد کردند تا درآمدهای به دست آمده از آن صرف مسجد شود.
مملوکیان در ابراز این عشق و علاقه اغراق میکردند بطوری که تعدادی از بنیانگذاران و وقف کنندگان این تأسیسات وصیت کردند پس از مرگ آنان را در جائی که ساخته و یا مرمت کرده اند به خاک بسپارند و لذا در بسیاری از این تأسیسات و بناها، اتاقی مخصوص بارگاه ومزار صاحب وقف دیده میشود که برای جاودانه ساختن یاد خویش، نام ساختمان و یا مدرسه ای را به خود منتسب کرده است.
بدین ترتیب مسجد الاقصی به دانشگاه اسلامی معتبری تبدیل گشت که گویای اقتدار مسلمانان در نو آوری و آبادانی و پایه ریزی تمدنی بی نظیر بود.
تاریخچه مسجد الاقصی
منظور از حرم شریف، منطقه موجود، روی تپه کوچک و یا سکوی مختلف الاضلاع واقع در ضلع جنوب شرقی بخش قدیمی قدس است. مساحت مسجدالاقصی 4400 متر مربع است و چیزی در حدود 15 درصد از مساحت یک کیلومتر مربعی بخش قدیمی شهر اشغالی قدس در جنوب شرقی آن را به خود اختصاص داده است.
مسجد مقدس الاقصی نامی است که بر محور داخل دیوار واقع در زاویه جنوب شرقی شهر قدیمی قدس دلالت دارد و شامل مصلای قبلی (دارای گنبدسربی مشکی) در دورترین نقطه جنوبی مسجدالاقصی از سمت قبله، گنبد الصخره (گنبدطلایی) که قبةالصخره نامیده میشود و در وسط مسجدالاقصی قرار دارد و 200 اثر و مکان متبرک دیگر میشود که شامل مسجد، ساختمانها، گنبدها، سکوها، آبانبارها،ایوان، مدرسه، درخت، محراب، منبر، گلدسته، دروازه، چاه و کتابخانه است.
مسجدالاقصی در کلّ 11 دروازه دارد که 7 باب از آنها هنوز هم مورد استفاده قرار میگیرد اما چهارتای دیگر بسته شده است. دیوارهای حرم شریف از سنگ ساخته شده است و 14 در دارد که در حال حاضر 10 باب از آنها باز بوده و چهار تای دیگر بسته هستند.
حریم مسجد دربرگیرنده صخره مبارکه ای است که پیامبر گرامی اسلام از فراز آن به معراج رفتند و گنبدی بر بالای آن بنا شده است.
حرم قدس شریف مهمترین محور منازعه اسلامی- صهیونیستی محسوب میشود و علت آن هم جایگاه رفیع این مکان مقدس در دین اسلام و به تبع آن در میان مسلمانان است. مسئله دیگر که این منازعات را شدت بخشیده است، ادعای اشغالگران صهیونیست در خصوص وجود معبد سلیمان در زیر مسجدالاقصی است.
مسجدالاقصی زیر چکمه صهیونیسم
تجاوزات صهیونیستها به حرم قدس شریف قدمتی به درازای جنبش صهیونیسم دارد تا جایی که تئودور هرتزل بنیانگذار جنبش صهیونیسم در نخستین نشست این جنبش که در شهر بازل سوئیس برگزار شد تأکید کرد: اگر یک لحظه موفق به تصرف شهر قدس شویم و بنده در آن لحظه زنده و توانایی انجام کاری را داشته باشم حتی برای لحظهای در نابودی هر آنچه که در طول سالیان در قدس شکل گرفته است و برای یهودیان مقدس نیست، تردید نمی کنیم.
دکتر اسرائیل الداد مورخ بزرگ یهودی نیز در گفتگویی با مجله آمریکایی تایم بر تصمیم صهیونیستها برای نابودی مسجدالاقصی تأکید کرد و گفت: اسرائیل باید معبد هیکل را در محل اصلی خود بسازد.
مقامات رژیم اشغالگر قدس از تمامی ابزارهای ممکن برای تخریب حرم قدس شریف و احداث معبد ساختگی خود استفاده میکنند و به منظور گسترش حاکمیت خود بر این حرم شریف و تخریب مسجدالاقصی تدابیری را نیز اندیشیدهاند که اجرای این تدابیر از همان اولین روز استیلای صهیونیستها بر بخش شرقی شهر قدس در هفتم ژوئن 1967 برابر با1346 شمسی آغاز شده است.
دسیسه صهیونست ها برای تخریب مسجد الاقصی
جنایت به آتش کشیدن مسجدالاقصی اولین تلاش آشکار صهیونیستها برای تخریب این مکان مقدس بود. در تاریخ 21 آگوست 1969 م برابر با 1348 خورشیدی یک یهودی استرالیایی تبار به نام مایکل روهان، با روشن کردن آتش در مسجدالاقصی باعث شد که منبر صلاح الدین به طور کامل طعمه حریق شود و صحنهای شرقی و جنوبی نیز در آتش بسوزد تا جایی که مساحت بخش آتش گرفته مسجد به 1500 متر مربع رسید، یعنی یک سوم از مساحت 4400 متری این مسجد مبارک را در برگرفت.
شایان ذکر است که در روز آتشسوزی، شهرداری صهیونیست قدس اشغالی آب مسجد الاقصی را قطع کرد تا آب لازم برای خاموش کردن آتش فراهم نباشد در ضمن خودروهای آتشنشانی رژیم صهیونیستی نیز بعد از آنکه آتش خاموش کردن آتش فراهم نباشد در ضمن خودروهای آتشنشانی رژیم صهیونیستی نیز بعد از آنکه آتش خاموش شد، واردعمل شدند.
آتشسوزی مسجدالاقصی توسط صهیونیستها
روز 30 مرداد 1348 بخشی از مسجدالاقصی در فلسطین اشغالی توسط افراد متعصب صهیونیست به آتش کشیده شد و خسارات قابل توجهی به آن وارد آمد. اسرائیل این حادثه را که خشم و انزجار مسلمانان سراسر جهان را برانگیخت به یک جهانگرد یهودی استرالیایی نسبت داد. «دنیس مایکل روهان» سیاح استرالیایی که صهیونیستها وی را عامل به آتش کشیدن مسجدالاقصی معرفی کردند، در یک حرکت نمایشی محاکمه شد و متعاقباً منابع خبری اسرائیل اعلام کردند که چون نامبرده دچار بیماری روانی بوده آزاد شده است.
حادثه آتشسوزی در مسجدالاقصی یک سال پس از تصرف بخش شرقی بیتالمقدس توسط نیروهای اسرائیلی در جریان جنگ 6 روزه ژوئن 1967 (خرداد 1346) صورت گرفت. در آن زمان گلدامایر عضو حزب کار اسرائیل که به تازگی در پی مرگ «لوی اشکول» تصدی دولت را بر عهده داشت، نخست وزیر اسرائیل بود. او از جمله سیاستمدارانی بود که بر کاوش در بخشهای زیرین مسجدالاقصی برای یافتن آنچه که «هیکل سلیمان و سایر ابنیه مقدس یهودیان» خوانده شده بود، اصرار میورزید.
رژیم صهیونیستی از نخستین روزهای اشغال بیتالمقدس اقدامات زیادی برای زدودن آثار و تعلقات اسلامی این شهر به عمل آورد. از جمله این اقدامات بستن بانکهای عربی، تخریب خانهها و یا اماکن اسلامی، افزایش آبادیهای یهودی نشین، جمعآوری پولهای عربی و رواج پول اسرائیلی، مجبور ساختن اعراب به تعویض شناسنامههای عربی و تبدیل آنها به شناسنامههای اسرائیلی، سایر اشکال هویت زدائی از مردم مسلمان بیتالمقدس بود. در جریان جنگ اول اعراب و اسرائیل و همچنین جنگ 6 روزه رژیم صهیونیستی علیه کشورهای اسلامی چندین بار بیتالمقدس توسط جنگندههای اسرائیلی بمباران شد . و در یکی از حملات هوائی دروازه مرکزی مسجدالاقصی و یکی از منارهای آن خسارت دید.
از ماه مارس 1968 (اسفند 1346) صهیونیستها به وسیله گروههای باستان شناسی و به بهانه کشف آثار معبد سلیمان در اطراف و زیر عمارت مسجدالاقصی دست به کار حفاری شدند و در محیط حرم شریف نیز حفاریهائی انجام داده و در بخش زیرین مسجد تونلهای متقاطعی حفر کردند. هدف از این گونه اقدامات، تخریب تدریجی مسجدالاقصی، نماد اتحاد ملت مسلمان فلسطین و سپس احداث دوباره معبد یهود به جای آن بود. حادثه به آتش کشیدن مسجدالاقصی نیز یکی دیگر از همین اقدامات است که ویران کردن این بنا را دنبال میکند.
در ماجرای آتش سوزی مسجدالاقصی دست کم 200 متر مربع از سقف مسجد کاملاً ویران شد، گنبد مجسد در 5 نقطه آن سوخت و یکی از آثار مسجد همراه با یک منبر قدیمیِ با ارزش که هشتصد سال سابقه داشت طعمه حریق شده و از بین رفت. 4 این جنایت که خشم مسلمانان جهان را برانگیخت، سبب شد تا بسیاری از نشریات کشورهای اسلامی از لزوم عکسالعمل در برابر صهیونیستها سخن به میان آوردند. این بزرگترین جنایت صهیونیستها علیه مسجدالاقصی طی 10 ماهی بود که از تصرف بیتالمقدس شرقی توسط آنان میگذشت.
شهر بیتالمقدس در سالهای اولیه بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص) با روشهای مسالمتآمیز از سلطه رومیها بیرون آمد و به مسلمین سپرده شد. در سال 74 هـ در همان مکانی که پیامبر اسلام به معراج رفتند، مسجدالاقصی احداث گردید. این مسجد با شکوه، مرحله تکمیل همان مسجد کوچک بود که پیش از آن در همان مکان وجود داشت. سابقه تاریخی و حرمتی که از دیر باز بر این مکان مقدس مترتب بوده، سبب شد اقدام شوم صهونیستها در به آتش کشیدن مسجدالاقصی به صورت یک فاجعه دینی جلوه کرده، واکنش خشمآلود بینالمللی را به ویژه در جهان اسلام به همراه آورد.
تأسیس سازمان کنفرانس اسلامی؛ نتیجه آتشسوزی در مسجدالاقصی
آتشسوزی در مسجدالاقصی یکی از دلایل شکلگیری سازمان کنفرانس اسلامی در مهر 1348 بود. سازمان یک ماه پس از این حادثه، طی اجلاسی با شرکت سران کشورهای اسلامی در رباط پایتخت مراکش اعلام موجودیت کرد.
شکست اعراب از رژیم صهیونیستی در جنگ 6 روزه که اثرات خرد کنندهای در روحیه مردم و بسیاری از دولتها گذارده بود، خلأ یک تشکل اسلامی را به روشنی نشان میداد. در این جنگ به فاصله 6 روز، نیروهای اسرائیلی توانستند صحرای سینا را از مصر، جولان را از سوریه وکرانه باختری از جمله بخش شرقی بیتالمقدس را از اردن به تصرف خود درآوردند. تأسیس سازمان کنفرانس اسلامی به عنوان جلوهای از اتحاد و تشکل دولتهای اسلامی، مرهمی بر این زخم رومی بود؛ هر چند که در تأسیس هدایت و سازماندهی این کنفرانس چهرههائی مانند شاه ایران و ملک فیصل عربستان، نقش اصلی و شاخص را داشتند.
موجودیت سازمان کنفرانس اسلامی در پایان اولین نشست سران دولتهای اسلامی در سوم مهر 1348 در رباط مراکش اعلام شد. ملک حسن دوم پادشاه پیشین مراکش میزبان اجلاس و محمد رضا پهلوی شاه وقت ایران افتتاح کننده آن بود. نکتهای که در این رابطه قابل تأمل است، حمایت دولتهای غربی از برگزاری این اجلاس و اصرار آنها به عدم برگزاری اجلاس اتحادیه عرب بود. مخالفت غرب با برگزاری نشست کشورهای عربی به این خاطر بود که در آن زمان بسیاری از دولتهای عربی تحت نفوذ جمال عبدالناصر قرار داشتند و تشکیل هر اجلاسی که محدود به کشورهای عرب میشد، ممکن بود با توجه به نفوذ ناصر، منجر به تندروی علیه اسرائیل گردد و آمریکا و اروپا مخالف چنین پیشامدی بودند.
از این رو دولت هائی مانند عربستان و شاه ایران در پی رایزنی غربیها پیشگام برگزاری اجلاس خنثی و بدون واکنش شدند. نشست رباط که با سخنان شاه ایران افتتاح شد حاصل همین نگرش و مبدأ تأسیس سازمان کنفرانس اسلامی بود. شاه در سخنان خود کلمهای از آتشسوزی در مسجدالاقصی به میان نیاورد و تنها دولتهای اسلامی را به تفاهم و همدلی با یکدیگر دعوت کرد.اجلاس رباط به گونهای اداره شد که در قطعنامه پایانی آن حتی از آوردن کلمه بیت المقدس نیز امتناع شده بود و به جای آن از واژه عبری «اورشلیم» استفاده شده بود.
در این کنفرانس حتی پیشنهاد سازمان آزادیبخش فلسطین در مورد متشکل شدن کشورهای اسلامی در برابر اسرائیل و تحریم علیه حکومت تل آویو مجال طرح نیافت و شدیدترین موضع اجلاس رباط علیه اسرائیل، درخواست از این کشور برای بازگشت به پشت مرزهای قبل از جنگ ژوئن 1967 بود.
واکنش امام خمینی(ره)
اقدام صهیونیستها در آتش زدن مسجدالاقصی با واکنش تند حضرت امام خمینی (ره) روبرو شد. امام خمینی که در نجف اقامت داشتند، اقدام جنایتکارانه صهیونیستها و تشکیل اجلاس رباط و سیاستهای رژیم شاه را مورد انتقاد شدید قرار دادند. روزنامه «الجمهوریه» چاپ بغداد در شماره 588 خود در1/8/1348 تحت عنوان «مرجع دینی حضرت آیتالله خمینی خواستند که مسجدالاقصی تجدید بنا نشود» چنین نوشت: «حضرت آیتالله خمینی،مرجع دینی، از کلیه مسلمانان خواستند که صفوف خود را در برابر دشمنان متحد سازند. حضرت آیتالله طی گفتگوئی با خبرگزاری عراق اظهار داشتند: کنفرانس اسلامی که در رباط منعقد گردید منشأ خدمتی به سود مسلمانان نشد،بلکه به دشمنان اسلام کمک کرد زیرا بعضی از شرکت کنندگان در این کنفرانس نیت صادقانه نداشتند و به علاوه تناقضاتی میان شرکتکنندگان در این کنفرانس وجود داشت.
حضرت آیتالله افزودند: تا زمانی که فلسطین اشغال شده آزاد نشده است مسلمانان مسجدالاقصی را نباید تجدید بنا کنند. بگذارند جنایت صهیونیسم هماره در برابر چشمان مسلمانان مجسم باشد و مایة حرکتی برای آزادی فلسطین گردد.»
امام خمینی ضمن بحث راجع به «حکومت اسلامی» در بهمن 1348 نیز نظر خود را راجع به آتشسوزی مسجدالاقصی و نقشه صهیونیستی و غارتگرانهای که رژیم شاه در زیر پوشش جمعآوری اعانه برای تجدید بنای مسجدالاقصی دنبال میکرد، چنین بیان کرد: «... مسجدالاقصی را آتش زدند، ما فریاد میکنیم که بگذارید مسجدالاقصی به همین حال نیم سوخته باقی باشد،این جرم را از بین نبرید ولی رژیم شاه حساب باز میکند و صندوق میگذارد و به اسم بنای مسجدالاقصی از مردم پول میگیرد تا شاه بتواند از این راه استفاده نماید و جیب خود را پر کند و ضمناً آثار جرم اسرائیل را از بین ببرد...»
منابع: سایت مزالعات و پژوهش های سیاسی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سایت حوزه و تبیان و کتاب های بیت المقدس شهر پیامبران، تاریخ بیت المقدس و مسئله فلسطین و وسایل الشیعه
پایان پیام/
نظر شما