به گزارش خبرنگار مهدویت خبرگزاری شبستان، سوالی مطرح است مبنی بر آنکه: آيا امام زمان(عج) شاهد و ناظر اعمال ما است و به كارهاى خوب و بد ما آگاهى دارد؟ در اين صورت آيا اين منافى با ستّار بودن خداوند نيست؛ زيرا خود او به پيامبرش فرموده است: «گناهان امت تو را هم به تو نمى گويم...؟!»
در پاسخ اين سؤال، بيان چند نكته ضرورى است:
يكم. گواه و شاهد بودن پيامبر (صلی الله علیه وآله) [و امامان معصوم] بر رفتارهاى مردم، در آياتى از قرآن كريم بيان شده است؛ از جمله: «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤلاءِ شَهِيداً»[1] ؛ «حال آنان چگونه است، در روزى كه از هر امتى شاهد و گواهى [بر اعمالشان] مى آوريم و تو را نيز بر آنان گواه خواهيم آورد».
افزون بر فرشتگان (نويسندگان رفتارها)، اعضاء و جوارح انسان، زمان و مكان، پيامبران و معصومين(ع) نيز از جمله گواهان يادشده در آيه شريفه مى باشند[2].
مراد از «شهادت و گواهى» يادشده در آيه، آگاهى از حقايق و ژرفاى رفتارهاى مردم در دنيا، از جهت نيل به نيكبختى يا تيره روزى، پذيرفته شدن يا رد شدن در پيشگاه الهى، امتحان فرمانبرى يا سرپيچى از احكام الهى و سپس گواهى دادن بر آن در روز قيامت است. آن گاه كه خداوند از بسيارى - از جمله پيامبر(ص) و معصومين (علیهم السلام) - گواهى مى طلبد [3].
دوم. با توجه به مطالب يادشده، مراد از گواه بودن امام زمان(عج) بر رفتارهاى ما، آگاهى از اعمال ماست و منظور از ديدن اعمال، ديدن با «چشم دل» است، نه چشم سر؛ همچنان كه خداوند ناظر و آگاه بر اعمال است، بدون اينكه چشم مادى داشته باشد.
امام زمان(عج) چشم خدا در ميان انسان هاست «السلام عليك يا عين الله فى خلقه»[4] و بر كل هستى و همه جوامع انسانى، اشراف و نظارت كامل دارد «و عينك الناظرة باذنك»[5].
سوم. بر اساس روايات مختلف و تفاسير، اعمال و تقديرات انسان ها هر سال - در شب قدر و توسط ملائكه و روح - بر امام زمان(عج) عرضه مى شود و او از همه آنها مطلع است. امام (علیه السلام) ، همچون پدرى مهربان، از شيعيان خود مراقبت مى كند و در لحظات سرنوشت ساز، با شيوه هاى مختلف به يارى آنها مى شتابد و چنان كه در توقيع شريف آن حضرت(عج) به شيخ مفيد آمده است :
«فانّا نُحيط علما باَنبائكم و لا يعزب عنّا شى ءٌ من أخباركم»[6] ؛ «ما بر اخبار و احوال شما، آگاهيم و هيچ چيز از اوضاع و احوال شما، بر ما پوشيده و مخفى نيست».
امیرالمومینن امام على (علیه السلام) در حديثى در اين باره مى فرمايند :«ليس يغيب عنّا مؤمن فى شرق الارض و لا فى غربها» ؛[7] «هيچ مؤمنى در شرق و غرب زمين، از نظر ما غايب نيست».
امام صادق (علیه السلام) نيز فرموده است:«انّ الدنيا لتمثّل للامام مثل خلقة الجوز فلا يعزب عنه شى ءٌ»[8] ؛ «آسمان و زمين در نزد امام، چون پاره گردويى حاضر و نمايان است».
در واقع بر اساس احاديثى كه تفسير سوره «قدر» و آيات آغازين سوره «دخان»... وجود دارد فهميده مى شود كه فرشتگان در شب قدر، مقدّرات يكساله را به نزد «ولىّ مطلق زمان» مى آورند و بر او عرضه مى دارند و به او تسليم مى كنند. اين واقعيت همواره بوده و خواهد بود. در روزگار پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) محل نزول فرشتگان شب قدر، حضرت محمد مصطفى (صلی الله علیه وآله وسلم) بوده است.
بر اساس دلايل معتبر و احاديث وارده از سوى اهل بيت (علیهم السلام) و اهل سنت، پس از رحلت پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) ، شب قدر هم چنان وجود دارد[9] و اين مقام شايسته جانشينان واقعى پيامبر(ص) است.
امیرالمومنین امام على (علیه السلام) درباره اين دو واقعيت بزرگ مى فرمايند: «شب قدر هر سال هست. در اين شب امور همه سال (تقديرها و سرنوشت ها)، فرو فرستاده مى شود. پس از درگذشت پيامبران، نيز اين شب، صاحبانى دارد...»[10].
چهارم. روايات عرض اعمال بر امام عصر(عج)، معتبر بوده و منافى با ستّاريت خداوند و معارض با ديگر روايات نيست؛ زيرا امام زمان(عج)، واسطه فيض الهى و رابط خلق و خالق است و تمام عنايات و الطاف الهى به جهان، به وساطت و به بركت وجود آن حضرت(عج) جارى مى شود و لازمه اينكه به بهترين وجهى، اين وساطت تحقق پذيرد و در مواقع لازم، فيوضات به بندگان برسد، اين است كه آن حضرت(عج) از قابليت ها و افعال همگان باخبر باشد.
پنجم. ميزان ستّار بودن پروردگار نسبت به هر كس، به تناسب لياقت، شايستگى و درجات قرب او در پيشگاه الهى است. از اين رو، خداوند براى كافران و فسادگران، پرده پوشى ندارد و ستاريت او نسبت به مؤمنان نيز، به تناسب درجات ايمان آنها، متفاوت است. بنابراين چه بسا بعضى از اعمال مؤمنان مقرّب را از نظر امام زمان(عج) نيز مخفى بدارد و شايد در همين مرتبه است كه در قيامت، برخى اعمال را از پيامبراكرم(ص) نيز پوشيده مى دارد.
ششم. امامان معصوم (علیهم السلام) از همه صفات الهى برخوردارند و همه كمالات حق در وجود پاك آنها تجلى يافته است. از جمله اين صفات، صفت ستار بودن است. همان گونه كه حق تعالى ستار است و بندگان مؤمنش را رسوا نمى كند، ولىّ حق و حجت الهى نيز كه مظهر ستاريت حق است، رازدار اسرار و اعمال مردم است و اعمال مؤمنان را براى ديگران فاش نمى سازد. در واقع ستار بودن ولىّ حق پرتوى از ستار بودن خداوند است و از آن جدا نيست، همانطورى كه خود حجت الهى تجلى كمال (و جمال و جلال حق است) و ظهور كامل و تمام عيار صفات حسناى ربوبى است. پس در اينجا دوگانگى وجود ندارد تا منافاتى لازم بيايد.
پی نوشت:
[1]. نساء 4، آيه 41.
[2]. طبرسى، مجمع البيان، ج 3، ص 89.
[3]. علامه طباطبائى، الميزان، ج 1، ص 321.
[4]. مفاتيح الجنان، ص 106 و 992.
[5]. مفاتيح الجنان، ص 106 و 992.
[6]. احتجاج طبرسى، ج 2، ص 596.
[7]. يوم الخلاص، ج 2، ص 648.
[8]. اختصاص، ص 217.
[9]. ر.ك: اصول كافى، كتاب الحجه، باب فى شأن انا انزلناه...، ح 5 و 7.
[10]. كافى، تناسب الحجة، ح 2.
برگرفته از کتاب مهدویت پیش از ظهور - حجت الاسلام رحیم کارگر
نظر شما