به گزارش خبرنگار شبستان، در سن نه سال و نه ماهگی فهمیدهام که همه چیز تغییر میکند، چه بخواهم و چه نخواهم. نمی خواهم زندگی ام زیر و رو شود اما مامان و بابا از هم جدا شده اند، نمی خواهم دوست صمیمی ام از من جدا شود اما جاستین از شهر ما رفته است. تغییرهای بزرگ گاهی خوب اند اما گاهی هم دردهای بزرگی با خودشان به همراه می آورند.
کتاب «آمبر براون اسبابکشی میکند» نوشته بروس کاویل و الیزابت لوی ترجمه فرمهر منجزی، نود و نهمین رمان کودک افق به تازگی در شمارگان 2000 نسخه از سوی انتشارات افق چاپ و روانه بازار کتاب شده است.بروس کاویل و الیزابت لوی با خلق داستانی طنز از زبان آمبر براون احساسات تلخ و شیرین او را پس از جدایی پدر و مادرش به شکلی واقعی به تصویر می کشند. کتاب «آمبر براون اسبابکشی میکند» یازدهمین عنوان از مجموعه آمبر براون است که در 19 فصل و 184 صفحه از زبان دختری به نام آمبر براون روایت می شود.
در قسمتی از کتاب «آمبر براون اسبابکشی میکند» می خوانیم: من آمبر براون توی یک خانه زندگی می کردم. فقط یک شبانه روز از خانه دور شده بودم و وقتی برگشتم دیدم مامان و مکس آنجا را به یک منطقه بلازده تبدیل کرده اند. خانه مان پر شده از کارتن. همه جا پر از کارتن و جعبه های بسته بندی شده است. کارتن های کتاب، کارتن های ظرف، کارتن های شیشه، کارتن های حوله و ملافه. مکس روی هر کارتنی برچسب زده و با ماژیک رویش نوشته. واسه همین می دانم توی هر کارتنی چه چیزی هست. او حتی روی کارتن ها شماره هم زده است. وقتی بین کارتن ها راه می روم، حس می کنم موشی هستم که در جای پرپیچ و خمی گیر افتاده ام. مکس با افتخار می گوید:« ببین چقدر کار انجام داده ایم، آشپزخانه را تمام کردیم و حالا هم رسیده ایم به اتاق نشیمن». به جایی که قبلا اتاق نشیمن بود، نگاه می کنم. هیچ تابلویی روی دیوارها نیست، هیچ کتابی توی قفسه ها نیست، هیچ خرت و پرتی روی میز نیست.
در بخشی از این کتاب آمده است: دوشیزه ایزابل وسط سالن چندمنظوره ایستاده است یا آن طور که من دوست دارم بگویم، سالن همه کاره. بعد از ناهار است، برای همین نظافتچی سالن را تمیز کرده که یعنی سالن پر شده از مخلوطی از بوی مواد ضد عفونی کنند، ملکه بروکلی. برای ناهار نسبت به قبل سبزیجات بیشتری می خوریم، بعضی وقت ها مخلوط سبزیجات داریم که راستش من هم احساس مخلوطی نسبت به آنها دارم اما تیفانی شرودر کاملا خوش به حالش شده چون او گیاه خوار است. دلم می خواهد پیتزاخوار باشم. دوشیزه ایزابل لبخند می زند و تعظیم کوچکی به ما می کند:« خانم ها و آقایان، لطفا در دو ردیف بایستید. خانم ها در طرف راستم و آقایان در طرف چپم. خانم هاست لطفا کمک کنید از روی قد صف بایستند از کوتاه به بلند». این لحظه ای است که همه ما ازش می ترسیم. لحظه ای که می فهمیم هم گروهی مان چه کسی است. چشم به آن یکی صف است تا ببینیم با کی هم گروه می شوم اما خانم هاست دست از جابجا کردن ما برنمی دارد.
گفتنی است، کتاب «آمبر براون اسبابکشی میکند» نوشته بروس کاویل و الیزابت لوی ترجمه فرمهر منجزی، نود و نهمین رمان کودک افق به تازگی در شمارگان 2000 نسخه با قیمت 10000 تومان از سوی انتشارات افق چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
نظر شما