خبرگزاری شبستان- گرگان: تا پیش از پیروزی انقلاب نامش خیابان پهلوی بود، اما سی و هشت سال است که دیگر مردم آن را به نام خیابان امام خمینی (رحمه الله علیه) می شناسند، خیابانی که قلب تجاری شهر گرگان محسوب می شود.
دیروز خیابان امام خمینی (رحمه الله علیه) متفاوت تر از هر روز و همیشه بود، بوی شاخه های گل نرگسی که در دستان خبرنگاران و عکاسان گروه خبری فجر قرار داشت، فضای خیابان را عطرآگین کرده بود. ساعت 16 روز دوشنبه (11 بهمن) دیگر مانند روزهای دیگر نبود، انگار جشنی برپا شده بود و عده ای از سر خوشحالی شیرینی و گل بین مردم پخش می کردند. شهر هم کم کم خودش را آماده ورود یک مهمان می کرد، موسیقی های انقلابی و حماسی در سطح شهر پخش می شد؛ می شد شور و شوق را در چهره های افراد دید.
آری، انقلاب اسلامی ایران، سی و هشت بهار استقلال و آزادی را پشت سر گذاشته و امروز در آستانه قدم گذاشتن در بهاری دیگر است. انقلابی که در این سال ها با فراز و نشیب های زیادی مواجه بود اما این انقلاب معمار بزرگی داشت که خشت های آن را محکم بنا گذاشته بود و پس از آن سکان کشتی انقلاب در دستان باکفایت رهبری بزرگ قرار گرفت که تا به امروز انقلاب اسلامی را چهار دهه از هرگونه تهدید و خطری حفظ کرده تا جاییکه حتی خناسان داخلی و خارجی هم نتوانستند، گزندی به آن برسانند.
گروه خبری «فجر گلستان» دومین سالیست که با ایده و ابتکار شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان تشکیل شده است، دیروز در آستانه فرارسیدن یوم الله 12 بهمن و سالروز ورود تاریخی امام خمینی (رحمه الله علیه) به خیابان امام خمینی (رحمه الله علیه) شهرگرگان آمدند و به بازاریان و رهگذران با اهداء گل نرگس و شیرینی، آغاز بهاری دیگر و جشن های دهه مبارک فجر را تبریک گفتند.
یخ گروه کم کم آب شد
در این بین وصف شور و حال مردم و کسبه خیابان امام (رحمه الله علیه) نیز از همه چیز جالب تر و قابل تأمل تر بود. خیلی ها از دیدن تعدادی خانم و آقا با دسته گل و شیرینی تعجب می کردند، وقتی به آنان شیرینی تعارف می کردیم با تعجب می پرسیدند، به چه مناسبتی؟! و چه مناسبتی بهتر از این که عید انقلاب را باهم جشن بگیریم.
ساعت 16 بود که تقریباً همه کسانی که قول داده بودند، در میدان وحدت (شهرداری) جمع شدند، همه ابتدا کمی خجالت می کشیدند به ویژه خانم های خبرنگاری که حضور داشتند اما کم کم به رغم سردی هوا، یخ همه باز شد و با آمدن دوربین سیمای استان به جمع خبرنگاران و عکاسان کار شروع شد. از همان لحظه اول عده از رهگذران می ایستادند و با تعجب به دوربین هایی برشانه ها و دست برخی از اعضای گروه بود، نگاه می کردند. پرچم بزرگ جمهوری اسلامی در مقابل یکی از لباس فروشی های این خیابان نگاه همه را به خود جلب کرد، تعدادی از گروه با شیرینی و گل وارد مغازه شدند و فرارسیدن دهه فجر را تبریک گفتند.
جانمان را برای پرچم و کشور می دهیم
این جوان 33 ساله هم که ذوق زده شده بود و البته از دوربین هایی که به سویش زوم شده بود، کمی هم خجالت می کشید، می گفت: ایران، عشق ماست و این پرچم نه فقط برای این ایام بلکه همیشه جلوی مغازه خواهد بود تا همه بدانند که جان مان را برای این پرچم و این کشور می دهیم.
هنوز از این مغازه بیرون نیامده ایم که پیرمرد دست فروشی توجه ما را به خود جلب می کند، عید انقلاب را به او هم تبریک می گوییم، می شد برق خوشحالی را در چشمانش دید. وقتی می گوییم برای آغاز دهه فجر و سالروز ورود امام (رحمه الله علیه) به جمع مردم آمده ایم، خیلی خوشحال می شود و فقط یک جمله گفت: از اینکه انقلاب شد خیلی خوشحال شدیم و آن زمان مردم هم مانند کاری که شما می کنید، به خیابان ها آمدند و شیرینی و گل به همدیگر هدیه دادند.
آتش زدن مغازها از سوی عمال رژیم پهلوی
پرویز رفیعی هم یکی دیگر از کسبه این خیابان است، او خوب یادش هست که رژیم منحوس پهلوی برای اینکه جلوی نهضت مردم را بگیرد، همه کار می کرد. رفیعی به خوبی آتش زدن مغازه های این خیابان از سوی عمال رژیم را به یاد دارد. او آنقدر زیبا سخن می گفت که موجب توقف بیشتر اعضای گروه در این مغازه شد. رفیعی پیروزی انقلاب اسلامی را برای مردم و دوستداران انقلاب فجر آفرین و برای کفار زجرآفرین دانست. او همچنین گفت که این انقلاب اسلامی بود که حتی به دورترین نقاط استان هم خدمات داد. آن زمان بسیاری از مناطق نه گاز داشت و نه برق و نه آب، اما به برکت انقلاب اسلامی امروز همه امکانات و خدمات در اختیار مردم قرار گرفته است.
مردم تلویزیون ها را شکستند و به خیابان ها آمدند
کم کم وارد بازار نعلبندان می شویم، آنجا هم نبض زندگی تندتر می زند، بازار مثل همیشه شلوغ است و با ورود ما شلوغ تر هم می شود، عده ای گل می دادند و عده ای هم شیرینی پخش می کردند. مادربزرگی به جمع ما رسید و گفت از آن نرگس های زیبا به من هم بدهید، با افتخار تقدیمش کردیم. این مادربزرگ می گفت روزی که امام (رحمه الله علیه) آمد، مردم از تلویزیون های خود ورود امام را نگاه می کردند، او می گفت خوب یادم هست که برق قطع شد و خیلی از مردم از شدت ناراحتی تلویزیون های خود را شکستند.
خانم دیگری کمی آن طرف تر نشسته بود و اسپند می فروخت، لیلا از دیدن عکاس ها و فیلمبردارها کمی معذب بود اما با وجود اینکه دستفروشی می کرد، هنوز هم از پیروزی انقلاب راضی و خوشحال بود.
با خودم فکر می کردم کجا می شود مردمی به اینگونه دید که در سختی ها نیز قدردان انقلاب اسلامی خود باشند. کاش مسئولان و کسانی که دست شان می رسد کاری کنند تا این مردم قدرشناس زندگی راحت تری داشته باشند.
شکلات های رنگی بانکی ها هم واقعا چسبید
تقریبا 50 دقیقه از شروع حرکت مان گذشته است، خیابان شلوغ تر شده و بانک ها هم مشتری دارند و مشغول کار هستند. وارد شعبه یکی از بانک ها شدیم و به کارکنان و شهروندان جشن انقلاب را تبریک گفتیم. هنگامی که قصد خروج داشتیم رئیس شعبه با ظرفی پر از شکلات های رنگی به ما نزدیک شد و گفت: این هم تبریک من به شما برای آغاز دهه فجر. راستش مزه این شکلات ها خیلی به ما چسبید.
چقدر ساعت ها و لحظات خوبی را پشت سرگذاشتیم و حداقل به ما که جزو نسل سوم انقلاب هستیم ثابت شد که نور انقلاب اسلامی هیچگاه خاموش شدنی نیست و مردم با گذشت 38 بهار از پیروزی، همچنان با شور و شعف ایام انقلاب را جشن می گیرند. کاش تلاش کنیم تا شور ما با شعور انقلابی همراه شود تا نگذاریم در گردنه های پرپیچ و خم، گزندی به یادگار امام (رحمه الله علیه) و شهیدان برسد.
نظر شما