ارتباط پرچم های سیاه با  ظهور

خبرگزاری شبستان: برخی پژوهشگران معاصر، روايات پرچم های سياه را از پايه ساختگی دانسته اند و تصريح می کنند که اين پرچم‌ها ارتباطي به ظهور قائم آل محمد صلی الله عليه و آله ندارد.

به گزارش گروه مهدویت خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام والمسلمین خدامراد سلیمیان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در کتاب «نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی علیه السلام» می‌نویسد:

 

علامه مجلسی به نقل علی بن عيسی اربلی در کشف الغمه به نقل از گنجی شافعی روايتی را با يادآوری سند از پيامبر اکرم صلي ‌الله عليه و آله نقل کرده که فرمودند :«يَخْرُجُ أُنَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوطِئُونَ لِلْمَهْدِيِّ يَعْنِي سُلْطَانَهُ؛ مردمانی از مشرق قيام می‌کنند، پس برای مهدی آماده می‌کنند. مقصود سلطنت او را«.

آنگاه گنجی شافعی در اعتبار حديث و اينکه آن را روايت صحيحی می‌داند که افرادی معتبری نقل کرده‌اند، می نويسد: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ رَوَتْهُ الثِّقَاتُ وَ الْأَثْبَاتُ أَخْرَجَهُ الْحَافِظُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ بْنُ مَاجَةَ الْقَزْوِينِيُّ فِي سُنَنِه.

و روايت را معتبر دانسته است.

 

دو بررسی کوتاه

يک. پرچم‌های سياه

ناگفته نگذرم، در زمينه روايات مربوط به قيام های زمينه ساز، از پرچم های سياه نام برده شده که روايات فراوانی به ويژه در برخی منابع اهل سنت، نقل شده است که البته گمان ساختگی‌بودن بسياری از آنها بسيار قوی می‌نمايد.  اما مهم آن است که زمينه اين گونه جعل ها با روايات دردست بين مسلمانان کم و بيش هم خوانی دارد.

 

از اين روايات می توان به موارد زير اشاره کرد:

شيخ طوسی با يادآوری سند از امام باقر عليه السلام نقل کرده که:

«تَنْزِلُ الرَّايَاتُ السُّودُ الَّتِي تَخْرُجُ مِنْ خُرَاسَانَ إِلَي الْكُوفَةِ فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِيُّ بُعِثَ إِلَيْهِ بِالْبَيْعَةِ؛ پرچم‌هاي سياه از خراسان آمده در كوفه فرود مي‏آيند، آنگاه که مهدي آشكار شد آنها را خواسته با وي بيعت مي كنند.»

 

علامه مجلسی از کتاب «کشف الغمه فی معرفه الائمه(ع)» از بخش چهل حديث ابونعيم اصفهانی نقل کرده که در آنها به پرچم های سياه اشاره شده است. در روايت نخست از پيامبر اکرم صلي ‌الله عليه و آله و سلم نقل کرده که:

 

«إِذَا رَأَيْتُمُ الرَّايَاتِ السُّودَ قَدْ أَقْبَلَتْ مِنْ خُرَاسَانَ فَائْتُوهَا وَ لَوْ حَبْواً عَلَي الثَّلْجِ فَإِنَّ فِيهَا خَلِيفَةَ اللَّهِ الْمَهْدِيَّ؛ هنگامی که ديديد پرچم های سياه از خراسان به سوی شما آمد آن را همراهی کنيد؛ اگر چه با عبور از روی برف ها باشد که همانا در آن خليفه الهی مهدی(عج) است«.

و سه روايت پس از آن نيز با همين مضمون نقل شده است.

اين روايت كه از شهرت فراواني برخوردار است هم از نظر سند و هم از نظر متن، گوناگون نقل شده است.

احمد بن حنبل آن را از ابوقلابه از ثوبان از رسول خدا صلي ‌الله عليه و آله نقل كرده، اما ابن حماد بدون استناد به رسول خدا صلي ‌الله عليه و آله و سلم آن را از ابوقلابه از ثوبان غلام رسول خدا(ص) آورده است.

در هر دو صورت ابوقلابه در سند روايت است و گفته شده او مدلس بوده است. بنابراين، روايت ضعيف و غيرقابل اعتماد است. افزون بر آن در روايات ديگر همين مضمون نقل شده در حالي كه لقب مهدي نيامده است.

 

همان گونه که ديده می شود، اين مضمون بيش از آنکه در روايات شيعه نقل شده باشد، در کتاب های اهل سنت يادآوری شده است. که صرف نظر از ميزان اعتبار اين روايات نزد اهل سنت، بررسی ها از شمار فراوان اين روايات در منابع يادشده حکايت می کند. از بزرگان اهل سنت می توان به احمد بن حنبل در مسند، ابن ماجه در سنن،  حاکم نيشابوری در مستدرک و متقی هندی در کنز العمال اشاره کرد که اين روايات را نقل کرده اند.

 

يکی از نويسندگان بزرگ معاصر به اين نکته که حديث يادشده، ممکن است، از روايات ساختگی به دست بني عباس يا از طرفداران ابومسلم خراساني باشد، اشاره کرده، اشکال جدی تر را در محتوای آن دانسته و تأکيد بر بطلان آن کرده اند با اين بيان که مهدی از خراسان نمي آيد و پرچم هاي سياه شعار بني عباس بوده است.

 

برخی پژوهشگران معاصر، روايات پرچم های سياه را از پايه ساختگی دانسته، بر اين باورند که اخبار مربوط به پرچم هاي سياه بسيار آشفته و مطالب در آن بسيار گنگ است؛ آنگاه تصريح می کند که اين پرچم‌ها ارتباطي به ظهور قائم آل محمد صلی الله عليه و آله و سلم ندارد، بلکه همان پرچم هايي است که حدود سال 130 ق از شرق امپراتوري اسلامي برافراشته شد و تا کوفه و سپس تا شام و بيت المقدس پيش رفت و پي‌آمد آن برپايي خلافت عباسيان شد.

 

البته برخي ديگر نيز پس از نقل روايات در اين زمينه اصل روايات را پيش از عباسی ها ثابت دانسته، اما جعل و تحريف را بعيد ندانسته، نوشته‌اند:

أحاديث الرايات السود متعددة، ولعل أصلها حديث واحد تعددت رواياته. والذي نطمئن إليه بعد تتبعها أن أصل الحديث عن تمهيد قوم من خراسان للمهدي كان موجودا قبل حركة العباسيين، وأنهم استفادوا منه واتخذوا شعار الرايات السود لهذا الغرض. وقد سبب ذلك أن طرأ علي رواية الحديث تغييرات ما. ولذا فإن رواية الرواة الذين كانوا مخالفين لبني العباس تكون أوثق وأبعد عن التهمة والشك؛ روايات پرچم‌های سياه پرشمارند که ممکن است اصل آن يک روايت بوده و نقل‌های فراوانی پيدا کرده است.

 

اما آنچه می‌توان پس از بررسی‌ها به آن اطمينان يافت اينکه اصل روايتی که ثابت می‌کند قومی از خراسان برای ياری مهدی(عج) قيام می‌کنند پيش از حرکت عباسيين موجود بوده است. و عباسيون از آن بهره بردند و آن را شعار پرچم‌های سياه قرار دادند. و البته دگرگونی‌هايي در روايت پديد آمده است. از اين رو، رواياتی که راوی آن از مخالفان بنی عباس باشد معتبرتر و از ترديد به دور است.

 

در بين اهل سنت نيز برخی از پژوهشگران معاصر ـ ضمن اينکه شمار روايات صحيح مهدويت را کمتر از 50 روايت دانسته ـ برخی روايات مربوط به پرچم های سياه را در شمار روايات صحيح دانسته، در اين باره قلم‌فرسايی کرده، برخی روايات در اين زمينه را معتبر دانسته است.

 

افزون بر روايات يادشده، رواياتی ديگر نيز برخی از حرکت های در آستانه ظهور را به عنوان قيام های زمينه ساز و نشانه يادآوری کرده اند. يکی از نويسندگان معاصر شيعه پس از اشاره به برخی روايات يادشده در اين زمينه می نويسد:

 

بر همين اساس، برخي، تشكيل دولت شيعي مذهب صفويه را ـ كه پس از قرن‏ها استيلاي حاكمان مستبد و متعصب عامي مذهب، روي كار آمد ـ همان دولتي دانسته‏ اند كه در روايات از جمله زمينه سازان حكومت مهدي عجل ‌الله فرجه به شمار آمده است. در زمان ما نيز، برخي از نويسندگان با استناد به ويژگي ‏هايي كه در روايات آمده، انقلاب اسلامي ايران را ـ كه در سال 1357 خورشيدي به رهبري امام خمينی(ره) به پيروزي رسيد ـ همان دولتي دانسته ‏اند كه زمينه را براي ظهور و قيام حضرت مهدي عجل الله فرجه آماده مي‏ كند كه ان‌ شاء ‌اللّه تا ظهور آن حضرت(عج) ادامه مي‏ يابد. در هر صورت، گرچه قراين فراواني، اين گمان را قوّت مي‏ بخشد؛ ولي دليل قطعي در دست نيست كه ثابت كند منظور از حكومت زمينه ساز، همين انقلاب اسلامي ايران است.

 

اين نخستين باري نيست كه دانشمندان شيعه، چنين گمانی را مطرح ساخته‏ اند. پيش از اين نيز، هرگاه حركت و انقلابي از ناحيه شرق ـ به ويژه منطقة خراسان ـ صورت مي‏ گرفت، اين گمان تقويت مي‌شد. البته هيچ يك از آن حركت‏ ها به اندازه انقلاب اسلامي، زمينه‌ساز انقلاب مهدي عجل الله فرجه نبود ه‏ اند؛ بلكه اصلاً مقايسه آن ها با انقلاب اسلامي باطل است. از اين رو، احتمال اينكه مراد از «دولت زمينه‏ ساز» انقلاب اسلامي ايران باشد و تا ظهور حضرت مهدي عجل‌ الله فرجه تداوم يابد، بسيار است.

 

دو . موَطئون از مشرق

يکي از رواياتی که در بحث زمينه‌سازان ويژه، فراوان به آن اشاره می‌شود روايتی است از پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله که فرمود:«يخرج ناس من المشرق فيوطئون للمهدي؛ مردمانی از مشرق خروج می‌کنند، پس برای مهدی آمادگی فراهم می‌کنند. [يعنی سلطنت او را].

 

اين روايت نخسين بار به قلم محمد بن يزيد قزوينی (د/273ق) در سنن وی اين‌گونه نقل شده است:

حدثنا حرملة بن يحيى المصري، وإبراهيم بن سعيد الجوهري، قالا: ثنا أبو صالح عبد الغفار بن داود الحراني. ثنا ابن لهيعة عن أبي زرعة عمرو بن جابر الحضرمي، عن عبد الله بن الحرث بن جزء الزبيدي، قال : قال رسول الله صلى الله عليه وسلم" يخرج ناس من المشرق. فيوطئون للمهدى " يعنى سلطانه.

روشن است که دو کلمة پايانی يعنی (يعنی سلطانه) از راوی است.

 

در منابع در دست، پس از ابن ماجه دومين کسی که روايت را نقل کرده، طبرانی (د/ 360 ق) است. وی روايت را اين‌گونه نقل کرده است:

حدثنا أحمد بن رشدين قال : حدثنا محمد بن سفيان الحضرمي قال: حدثنا بن لهيعة عن أبي زرعة عمرو بن جابر عن عبد الله بن الحارث بن جزء الزبيدي قال: قال رسول الله: يخرج قوم من قبل المشرق فيوطئون للمهدي سلطانه؛ 

آنگاه در ادامه نوشته : لا يروى هذا الحديث عن عبد الله بن الحارث إلا بهذا الاسناد تفرد به بن لهيعة.

 

يوسف بن يحيي مقدسی (د/ قرن 7) از ديگر کسانی است که به نقل اين روايت پرداخته است.‌  پس از وی هيتمی (د/807 ق) در مجمع الزوايد، در کنار نقل روايت، سند آن را فاقد اعتبار دانسته، نوشته است:رواه الطبراني في الأوسط و فيه عمرو بن جابر و هو كذاب. و اين يکی از اظهار نظرها در بارة اعتبار روايت است. هم‌زمان با وی ابن خلدون (د/ 808 ق) نيز روايت را در تاريخ خود نقل و همان موضع هيتمی را گرفته، روايت را بی‌اعتبار دانسته است.

 

يکی از نويسندگان معاصر اهل سنت پس از نقل روايت و اشاره به همه منابعی که آن را نقل کرده‌اند پس از بررسی رجال حديث به صراحت آن را ضعيف دانسته می‌نويسد: النتيجه:إسناده ضعيف جدا. الحضرمي متروك

 

نکته‌ها

صرف نظر از اينکه روايت يادشده از نظر اهل سنت معتبر باشد يا خير، نکاتی قابل تأمل است:

1- اين روايت و حتی مضمون آن به صورت يادشده در سخن هيچ‌يک از معصومان عليهم السلام اشاره نشده است؛ نه فقط ترکيب "فيوطئون للمهدی" که واژگان "فيوطئون" در هيچ يک از روايات برای زمينه‌سازان نيامده است.

2- اين روايت برای نخستين بار از طريق کتاب کشف الغمه مرحوم اربلی از کتاب کفاية الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب، اثر محمد بن يوسف بن محمد کنجی شافعی(د/658)، به منابع روايي شيعه راه يافته و مرحوم علامه مجلسی  نيز از اين کتاب روايت را نقل کرده است. و پس از وی به طور عموم از اين دو منبع نقل شده است.

3- با توجه به دو نکته ياد شده لزومی بر اصرار استفاده از اين روايت در بحث‌های شيعی به نظر نمی‌رسد. بنابراين، برای بررسی محتوای موردنظر اگر چنانچه روايت معتبر در منابع شيعه باشد، نياز به بهره‌مندی از اين گونه روايات -که نزد بسياری از اهل سنت دارای اعتبار نيست - وجهی ندارد.

 

 

کد خبر 604487

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha