به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از روابط عمومی شبکه افق، برنامه جهانآرا در شب گذشته موضوع خود را به حواشی مراسم تشییع آیتالله هاشمی در رسانههای داخلی و خارجی اختصاص داد.
حمیدرضا مقدمفر استاد دانشگاه و معاون فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و داریوش سجادی فعال و کارشناس رسانه میهمانان این قسمت از جهانآرا بودند که به همراه وحید یامینپور بهعنوان مجری- کارشناس به ارائه نظرات خود پرداختند.
مقدمفر در بخشی از این گفتوگو با اشاره به تکنیکهای جدید بیبیسی و کانالهایی که در صدد القای شبهات در سطج جامعه هستند گفت: تکنیک جدید آنها این است که با راست، دروغ میگویند، یعنی یک راستی را مطرح میکنند و قطعهای را حذف میکنند. برآیند برداشت مخاطب یک پیامی است که دنباله اوست.
وی همچنین با انتقاد از بعضی افراد که خود دوست داشتند خود را صاحبعزا معرفی کنند افزود: واقعاً انسان برای حضور بعضی از این افراد در مراسم تشییع تعجب میکند. کسانی سعی کردند خود را صاحبعزا معرفی کنند که قلمهای تیز و تندی نه بهعنوان نقد، بلکه بدترین حرفها را علیه آقای هاشمی داشتند و از توهین و استهزاء چیزی کم نگذاشتند.
همچنین سجادی با تأکید بر این مطلب که اگر بیبیسی در رویدادهایی مثل تشییع آقای هاشمی شیطنت کند، امر عجیبی نیست گفت: بیبیسی بازی حرفهای خود را برای شرارتهای خبری بلد است و بهخاطر همین موضوع در جریان مراسم فوت مرحوم هاشمی بهنحو احسن تلاش کرد تا شیطنتهای لازم را انجام دهد.
در ادامه متن این گفتوگو را از نظر میگذرانید.
یامینپور: همانطور که همه افراد چه در ایران و چه در خارج در جریان خبر درگذشت آقای هاشمی رفسنجانی هستند، درگذشت ایشان یک اتفاق خاص سیاسی، خبری و رسانهای بود. البته دو ساعت بعد از انتشار خبر درگذشت ایشان، یک برنامه زنده از طریق همین برنامه از شبکه افق پخش شد. از این فضا عبور کردیم. ایشان تشییع و به خاک سپرده شدند، مراسم ترحیم هم گرفته شد. در حرم حضرت امام هم مجلس هفتم برای ایشان برگزار شد. به نظر رسید در این قسمت از جهانآرا با وجود یک هفته از درگذشت ایشان به حواشی مراسم تشییع و خاکسپاری در رسانهها بپردازیم. هم رسانههای رسمی در داخل کشور و هم رسانههای خارجی و هم اتفاقاتی که در متن مراسم تشییع رخ داد. اینکه چه کسانی در تشییع ایشان حاضر بودند. آیا آقای هاشمی رفسنجانی بنا بر آنچه رسانهها میگویند شخصیت مظلومی بود یا نه، رسانهها چگونه به این موضوع پرداختند، منتقدان دیروز و امروز مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی کجا هستند و چه اظهارنظرهایی داشتند. در اینستاگرام و توئیتر و فضای مجازی چه خبر بوده و چه گذشته است.
مراسم تشییع آقای هاشمی در نوع خود یک مراسم تاریخی و رکورد بود
آقای مقدمفر! مراسم تشییع مراسم جالبی بود و در نوع خود میتوانیم بگوییم یک رکورد بود، هم در نوع برگزاری و هم در جمعیتی که شرکت کرده بودند. از اول انقلاب تا بهحال غیر از مراسم تشییع امام خمینی که با حضور میلیونی مردم یک واقعه جهانی و تاریخی بهحساب میآید و بعضی از تشییع جنازههای خاص مثل تشییع باشکوه شهدای غواص که سال گذشته در تهران اتفاق افتاد یا مراسم مربوط به تشییع آیتالله بهجت در قم، مراسم تشییع مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی هم در نوع خود یک مراسم تاریخی بود. جمعیت فوقالعادهای در تهران آمده بودند. تخمین زده میشود که نزدیک به 300 تا 350 هزار نفر در این مراسم شرکت کرده بودند. رقم بسیار بالایی است. اگر با جمعیتی که در مرقد امام حضور داشتند شاید به 350 تا 400 هزار نفر هم برسد. در مقایسه با مراسمهای مشابه و ترکیب شرکتکنندگان مراسم کمنظیری بود. قبل از اینکه سراغ سئوالها برویم اجمالاً نظر شما را در باره این مراسم میشنویم.
ویژگی تشییع پیکر آیتالله هاشمی این بود که همه افراد از هر طیفی حضور داشتند
مقدمفر: حجم جمعیت، حضور و قدرشناسی مردم قابل توجه بود. شخصیت شاخصی مثل آیتالله هاشمی رفسنجانی مورد توجه بود، ولی ویژگی این تشییع که آن را نسبت به سایر تشییعها ممتاز میکرد غیر از حجم جمعیت، این بود که همه بودند، یعنی کسانیکه از گذشته طرفدار آقای هاشمی بودند، کسانیکه منتقد ایشان بودند حضور داشتند، عده قلیلی هم بودند که میخواستند از این مراسم سوءاستفادهای هم بکنند. ترکیبی از همه بود، ولی بافت اصلی جمعیت، چه منتقدین آیتالله هاشمی و چه کسانی که از سابق طرفدار ایشان بودند و چه کسانی که در هیچ جناح و دستهبندی هم قرار نمیگرفتند، ولی ایشان را بهعنوان یک خدوم انقلاب مورد توجه قرار میدادند و احساس میکردند که الان باید ایشان را با خیر و نیکی و تکریم مشایعت کنند، حضور داشتند. البته باید این را هم توجه کرد که عدهای برای این تشییع برنامههایی داشتند و از قبل هم اعلام کرده بودند.
در مراسم تشییع آقای هاشمی عدهای دوست داشتند خودشان را صاحبعزا نشان دهند
یامینپور: ظاهراً وضعیتی وجود داشت که بعضی علاقمند بودند که خودشان را در این عرصه صاحبعزا نشان دهند، آنهم چهرههایی که سابقاً سابقه تلخی با مرحوم هاشمی داشتند، یعنی آنچه که ما از دهه 70 از مرحوم هاشمی بهخاطر میآوریم، نزاعها و تلاشهای عجیبی برای تخریب آقای هاشمی داشتند، ولی در تشییع هم شرکت کرده بودند.
بعضی از کسانی که خود را صاحبعزا نشان میدهند، بدترین توهینها و تخریبها را علیه آقای هاشمی انجام دادند
مقدمفر: واقعاً انسان برای حضور بعضی از این افراد تعجب میکرد. کسانی بودند که قلمهای تیز و تندی نه بهعنوان نقد، بدترین حرفها را علیه آقای هاشمی داشتند. در مجلس ششم آقای هاشمی کاندیدا شده بود. اینها چه کردند؟ کسانی هستند که الان خود را سینهچاک و صاحبعزای آقای هاشمی قرار دادند. اینها در مجلس ششم در تخریب ایشان چیزی کم نگذاشتند و استهزاء و بدگویی میکردند. این بدگویی بهشکلی بود که وقتی ایشان بهعنوان نفر سیام رأی آورد، ایشان از حضور در مجلس انصراف دادند. خوف این میرفت که حضور ایشان در مجلس با تخریب بیشتر شود. ایشان تدبیر کردند و به مجلس نرفتند.
یامینپور: به جوانانی که مجلس ششم را در خاطر ندارند میگویم که وقتی سال 78 انتخابات مجلس برگزار شد، سر لیست جامعتین، مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی بود که در مقابل لیست ائتلاف اصلاحطلبان قرار داشت. در لیستی که آقای هاشمی سرلیست آن بود، آقای حسن روحانی و آقای احمدینژاد هم بود. آقایان محسن رضایی، احمد توکلی، الهام و خیلیهای دیگر در آن لیست بودند. از آن لیست فقط یک نفر رأی آورد. از آن لیست جامعتین فقط آقای حدادعادل به مجلس راه پیدا کرد. در آن دوره، آقای هاشمی را بهعنوان نفر سیام معرفی کردند که بعد گفتند رأی نیاورده، اگر هم بخواهیم داستان را کاملتر بگوییم، آنموقع معاون سیاسی وزارت کشور بهخاطر دست بردن در آرا محکوم شد و انفصال از خدمت گرفت.
همانکسی که بهخاطر دست بردن در آرای انتخابات مجلس ششم محکوم شده بود سینهچاک آقای هاشمی در مراسم تشییع شده بود
مقدمفر: بله، این کار را انجام دادند. این هم مطرح بود برای اینکه این لیست رأی نیاورد اقداماتی انجام دهند. جالب است همان فردی که شما اشاره کردید، بهعنوان سینهچاک آقای هاشمی پیام میدهد و سخنرانی میکند، ولی این رفتارها از حافظه تاریخی مردم نخواهد رفت.
یامینپور: پس آقای هاشمی مظلوم بوده است.
آقای هاشمی در برابر کسانی که علیه او کتاب نوشتند و به او تهمت زدند مظلوم بود
مقدمفر: آقای هاشمی حتماً مظلوم بوده است، برخلاف بعضی از دوستان که میگویند چرا به آقای هاشمی میگویید مظلوم بود، اعتقادم این است که واقعاً آقای هاشمی مظلوم بود، اما ظالم چه کسی است؟ چه کسانی به آقای هاشمی ظلم کردند؟ منتقدین از مؤمنین که گاهی به عملکرد و ایدهها و نظرهای آقای هاشمی انتقاد داشتند؟ نه، ظالم در برابر آقای هاشمی کسانی بودند که مثل ماجرای مجلس ششم عمل کردند. مثل آقایی که الان در آمریکاست و در آن ایام کتابی با عنوان «عالیجناب سرخپوش» نوشته بود. همین آقای اکبر گنجی میگفت هر 40 روز، یک قتل در دولت ایشان صورت گرفته است.
یامینپور: اصلاً آقای هاشمی را بهعنوان قاتل روشنفکران مطرح کرده بودند.
مقدمفر: بله. یا آقای سعید حجاریان که در روزنامه صبح امروز مینوشت که 80 قتل مشکوک در دولت ایشان انجام شد و بهنوعی آقای هاشمی را مباشر این قتلها میدانست.
یامینپور: روزنامه دولتی ایران خود ترور آقای حجاریان را به آقای هاشمی منتسب کرد.
مقدمفر: دقیقاً، اینها به آقای هاشمی ظلم کردند، نه منتقدی که از سر دلسوزی انتقاد میکند، حالا در بین کسانی هم بودند که تند هم حرف زدند، ولی کسانی که کتاب نوشتند و ایشان را چهرهای در حد قاتل نشان دادند آقای هاشمی را مظلوم کردند. مظلومیتی که بیبیسی برای ایشان درست کرد. در همین انتخابات مجلس خبرگان اخیر که بحث انتخاب رئیس مجلس بود، بیبیسی خیلی تلاش کرد که آقای هاشمی رئیس شود، ولی موقع انتخاب، شخص دیگری رئیس شد. بیبیسی همانموقع تیتر کرد «چرا نباید آقای هاشمی رفسنجانی را جدی بگیریم!»؛ این تیتر آن روز بیبیسی است. بلافاصله تغییر جهت دادند و هجمه به آقای هاشمی را شروع کردند. آقای هاشمی واقعاً مظلوم بود، ولی منشأ مظلومیت آقای هاشمی چرا باید از بین مؤمنین پیدا شود؟
یامینپور: مؤمنین هم مظلوم هستند.
مقدمفر: بعضیها آدرس غلط میدهند و جای ظالم را عوض میکردند.
یامینپور: در مقابل طیف حزباللهی و نمازجمعهرو حضور چشمگیری داشتند. جریانی که ما اسم آن را جریان همیشه در صحنه میگذاریم. البته حضور رهبر معظم انقلاب برای ادای نماز میت انگیزه فوقالعادهای برای مؤمنین است که معمولاً در این مراسمهای اینچنینی شرکت کنند، ولی پوشیده نیست ماجراهای بعد از انتخابات 88، یک تکدر خاطری ایجاد کرده بود. ما امشب نمیخواهیم به این موضوع بپردازیم. برای بازخوانی مرحوم هاشمی در آینده فرصت داریم، فعلاً گرم ماجرایی هستیم که اتفاق افتاده است. بهنظر میرسد این جریان معتقد حزباللهی، خیلی کریمانه و مؤدبانه و محترمانه این مجلس ترحیم را برگزار کردند و نظم را بههم نزدند و بیادبی نکردند.
مقدمفر: در آموزههای دینی خود این توصیه را داریم که «اذکروا موتاکم بالخیر»؛ آداب دینی ما این است که درگذشتگان خود را باید با کرامت و خوبی یاد کنیم و اجازه نداریم اگر انتقادی هم داریم وقتی کسی از دنیا میرود آنها را بیان کنیم. هرکسی در دایره اسلام وانقلاب است باید این رفتار را داشته باشد. خیلیها بودند در تمام این سالها به آقای هاشمی انتقاد داشتند، ولی دیدیم در تشییع جنازه حضور داشتند و سکوت کردند، حتی در برابر کسانی که آمدند و اهانت کردند و شعارهای پرتوپلا دادند تا مراسم تشییع را به یک موج سیاسی که خودشان دوست دارند بکشانند، واقعاً کریمانه و با سعه صدر سکوت کردند و به آنها هم اجازه ندادند. من در تشییع پیکر بودم. همان جمعیت قلیل هروقت شعار میدادند و سعی داشتند مراسم را بههم بزنند اینها اجازه ندادند.
پیامی که رهبر معظم انقلاب پس از فوت مرحوم هاشمی دادند، خط اصلی را برای ما معلوم کرد
یامینپور: دو نوع نقد به عملکرد رسانههای رسمی از جمله به ما وجود داشت. برنامهای که بهمناسبت فوت ایشان در همان شب در شبکه افق برگزار کردیم، یک نقد از سمت جریانهای مؤمن انقلابی بود که معتقد بودند رسانههای رسمی در بازنمایی آقای هاشمی رفسنجانی زیادهروی کردند و بعضی چیزها را نادیده گرفتند. شهر از تابلوها و بنرها پر شده و صبح تا شب در رثای ایشان صحبت میشود. معتقد بودند این اتفاق یک نوع زیادهروی است و تعابیر دیگری هم بهکار میبردند. یک نقد هم از طرف جریان مقابل صورت میگرفت و معتقد بودند آقای هاشمی در صداوسیما و یا رسانههای رسمی سانسور شده است. واقع این است پیامی که رهبر معظم انقلاب در همان دقایق ابتدایی پس از فوت مرحوم هاشمی دادند، خط اصلی را برای ما معلوم میکند. خط اصلی این است که ایشان احساس غم و اندوه خود را بهعنوان یک رفیق 59 ساله و همسنگر قدیمی ابزار میکنند و ادب حکم میکند بهعنوان جریان ولایتمدار و مدعی ولایتپذیری نه جلو بزنیم و نه عقب بیفتیم. ضمن اینکه انتقاد اصلی ما به بعضی جریانها این است که اینها حرمت مجلس ترحیم را رعایت نمیکنند. شما تصور کنید در مجلس ترحیم عزیزی، یکنفر بگوید متوفی بدهی ما را نداده است. این خیلی ناشایست است و شأن مجلس نیست و یا شعارهای آبیته و قرمزته بدهند. این کار را طبعاً رسانههای مدعی ولایتمداری نباید انجام دهند. خاطرم هست یک انتقاد دیگر هم به ما میشد و آن اینکه چرا شما میگویید «آیتالله» هاشمی رفسنجانی، در حالیکه در متن پیام رهبر معظم انقلاب از لفظ «حجتالاسلام» استفاده شده است. این تعابیر الان نه منفعتی برای ما دارد و نه برای آن مرحوم، ولی اجمالاً عرض کنم بهعنوان رسانه و جریانهای رسمی، کسی که بهعنوان مجتهد در مجلس خبرگان حضور داشتند، ایشان را بهعنوان آیتالله میشناسیم، البته عرف مراجع هم این است که دیگران را که در شأن مرجعیت نیستند بهعنوان حجتالاسلام خطاب میکنند، با این وجود این مسئله خیلی مهم نیست، ما سعی کردیم در شیوه و رویکردمان نسبت به این ماجرا نه عقب بزنیم و نه جلو بیفتیم.
در باره انتقادی که جریانهای مقابل نسبت به این موضوع داشتند مبنی بر اینکه آقای هاشمی سانسور و کمتر دیده میشد توضیح دهید.
مقدمفر: تصورم این است که صداوسیما در این جریان خوب عمل کرد و شاید جلوی خیلی از توطئهها و سناریوهایی که اینها در سر داشتند گرفته شد و صداوسیما نقش بازدارندگی را خوب ایفا کرد. البته انتقاداتی هم هست. از همه طیفی دیده میشد که افرادی برای آقای هاشمی صحبت میکردند و این خیلی خوب بود. فضای خیلی خوبی بود. خیلی از سوءاستفادهها و سودجوییهایی که رسانههای بیگانه میخواستند انجام دهند با این سیاست صداوسیما خنثی شد، اما متأسفانه بعضی افراد هم روی آنتن زنده سیما و حتی صدا، حرفهایی زدند که نباید میزدند. کأنه فرصتی برای عقدهگشایی پیدا کردند. جریان مشایعت پیکر آیتالله هاشمی یک جریان ملی بود. نباید شخصی بیاید و شروع کند حرفهایی بزند که یک عدهای هم پاسخ او را بدهند. کسانی را که ظلم آشکار و فاحش در این دههها به ایشان کردند نبینند و دنبال ظالم در جناح مؤمن انقلابی بگردند. به نظر میرسد حرفهای خوبی نبود و به آن موج ملی لطمه زد. این انتقاد به سیما وارد است.
یامینپور: البته در فضای اینچنینی که بزرگی فوت میکند، معمولاً بعضی افراد هیجانی میشوند و احساسات غلبه میکند و ممکن است تعابیری بهکار ببرند.
مقدمفر: از تعبیر عبور کرده بود. گاهی تحلیلهایی ارائه میدادند و مطالبی میگفتند که خوب نبود. حتی بعضاً غلوهایی در باره آقای هاشمی هم مطرح میشد. این هم ظلم به آقای هاشمی است. یا گفته شود ما دنبال آیهای از قرآن بودیم که آیتالله هاشمی را با آن آیه معرفی کنیم، دیدیم همه قرآن یعنی آقای هاشمی! اینها غلو است و خود ایشان هم راضی به این حرفها نیست. یا اشخاص و افراد را متهم میکنند. همه دنبال مراسم تشییع و ختم باشند یک آقایی در تلویزیون هرچه خواست بگوید. اینها غلط است و مردم این را نمیپسندند.
یامینپور: خیلی از دیدن و شنیدن تصاویر تشییع ابا داشتند، ولی واقعیت بخشی از مراسم تشییع بود. البته از این بدتر هم بود و ما به حرمت آقای هاشمی حیا کردیم که بخشی از اینها را نشان دهیم. حتی هشتگی در فضای مجازی با عنوان کاسبان ترحیم ایجاد شد، یعنی کسانی که اصلاً از این ماجرا ناراحت نبودند و انگار که بعد از چند سال یک فضایی برای آنها فراهم شده و شعارهایی بدهند که در این چند سال نتوانستند بگویند. البته یک شعار مشهوری هم هست که میگویند «حرمت امامزاده را متولی نگه میدارد» که این موضوع را در پرانتز میگذارم و عبور میکنم و به آن نمیپردازم. چیزهایی در مراسم از بعضی افراد خاص دیده شد که نباید دیده میشد. علامت نشان میدادند یا عکسهای سلفی و فیلمهای آنچنانی که در فضای مجازی پر است. نمیخواهم به این موضوع بپردازم. آیا به نظر شما این محمل بهنفع آنها چرخید و فکر میکنید قرار است قدمهای دیگری بردارند؟
کسانی که قصد سوءاستفاده از مراسم تشییع داشتند، هیچ اعتقادی به آقای هاشمی ندارند/ درگذشت آقای هاشمی موقعیت خوبی را برای مردم فراهم کرد تا معاندین را بهتر بشناسند/ مشابهتهایی در جریان مراسم تشییع آقای هاشمی و اتفاقات بعد از انتخابات 88 وجود داشت
مقدمفر: بهنظر میرسد کسانیکه بنا داشتند در مراسم تشییع آقای هاشمی سوءاستفاده کنند واقعاً هیچ اعتقادی به آقای هاشمی نداشتند. نه حالا، در گذشته هم همین بود که ایشان را ابزاری قرار دهند برای رسیدن به آمال خودشان. میخواهند از آقای هاشمی سوءاستفاده کنند، چه در حیات ایشان و چه دورانی که حضور ندارند. اینها همانهایی هستند که وقتی آقای هاشمی با آنها همراه نیست، مخالف هستند و بدترین حرفها را میزنند و علیه ایشان کتاب مینویسند و سخنرانی میکنند و زمانیکه احساس میکنند میتوانند از ایشان استفاده کنند، او را بزرگنمایی میکنند. در زمان ارتحال ایشان هم از مراسم تشییع او سوءاستفاده میکنند. بهنظر میرسد موقعیت خیلی خوبی برای مردم بود که ماهیت این افراد را بهتر بشناسند. اینها در جریان فوت آقای هاشمی خوب خودشان را نشان دادند. در دوران فتنه 88 روز عاشورا بود که پردهها کنار رفت. خیلی از مردم تا آن روز چیزهای دیگری فکر میکردند، ولی روز عاشورا متوجه شدند. من معتقدم در داستان مراسم تشییع آقای هاشمی، آنهایی که این رفتار زشت را انجام دادند، نشان دادند هیچ اعتقادی به اینکه یک بدنی در حال تشییع است که باید تکریم هم بشود ندارند، ولی چون به آنها پیام دادند که باید تشییع جنازه را به یک میتینگ سیاسی تبدیل کنید، این اتفاقات هم افتاد. همان قضایایی که در فتنه 88 هم میافتاد و از بیرون افراد را برای آمدن در خیابان تشویق میکردند. بعد هم رسانههای بیگانه و مخصوصاً بیبیسی خوب خودشان را نشان دادند.
یامینپور: ارتباطی با آقای داریوش سجادی گرفتیم. آقای سجادی! راجع به عملکرد رسانههای خارجی و بیگانه علیالخصوص رسانه دولتی انگلستان در ماجرای فوت و تشییع مرحوم آیتالله رفسنجانی صحبت میکنیم. آیا فکر میکنید بیبیسی خط خود را تغییر داد؟ چه اهدافی را دنبال میکرد که در این نوع پردازش به آن برسد؟
اولین شیطنت در جریان فوت آقای هاشمی از سوی بیبیسی با پیام آیتالله سیستانی خنثی شد
سجادی: اولاً اینکه اگر بیبیسی بخواهد در این مراسم شیطنت خبری کند، امر عجیبی نیست و طبیعتاً بینندگانی که اخبار بیبیسی را دنبال میکنند متوجه این موضوع شدند. بحث رسانههایی مثل VOA و شبکه منوتو را نمیخواهم دنبال کنم، چون اساساً آنها را شبکه نمیدانم، بهخاطر اینکه در رعایت استانداردهای خبری کوچکترین رعایتی ندارند، اما بیبیسی حداقل بازی حرفهای خود را بهتر برای این شرارتهای خبری بلد است و بهخاطر همین موضوع در جریان مراسم فوت مرحوم هاشمی بهنحو احسن تلاش شیطنتهای لازم را انجام دهد که مصداقهایی هم داشت. داخل پرانتز میگویم که این شیطنتها بدون سابقه نبود. اگر یکمقدار جناحی که در داخل کشور مورد وثوق بیبیسی هستند قبلاً این بسته را باز نکرده بودند بیبیسی و امثال آن امکان این مانور را نداشتند که در ادامه بحث به آن خواهیم پرداخت، ولی بهعنوان مثال یکی از اصلیترین محورهایی که بیبیسی پس از فوت آیتالله هاشمی بهصورت غیرمستقیم و در چارچوب خبری خود دنبال میکرد تلاشی بود که در طی آن میکوشید القا کننده چند مسئله باشد. بهعنوان مثال در قضیه پیام آیتالله خامنهای ابتدائاً این بیبیسی بود که برای اطلاق کلمه حجتالاسلام یک گزارش خبری رفت و فحوای آن کلام این بود که آقای هاشمی از نظر مدارج حوزوی حتی از آیتالله خامنهای هم بالاتر هستند و بهگونهای میخواستند القا کنند که این یک کملطفی به آقای هاشمی بود. متعاقب همین بود که در داخل کشور و در فضاهای رسانهای که منسوب به جریانهای فتنه 88 بودند، موج گستردهای از همین داستان راه افتاد و این داستان 24 ساعت داغ شده بود و آنتن داشت، اما بهمجرد اینکه آیتالله سیستانی یکی از بزرگترین مراجع تقلید شیعیان از نجف هم در پیام تسلیت خودشان به این مناسبت ایشان را حجتالاسلام اطلاق کردند کل آن موجسازی خوابید و خوشبختانه آن شیطنتی که بیبیسی افتتاحکننده آن بود خاتمه پیدا کرد. یا بهعنوان مثال در 24 ساعت اول خبر فوت آقای هاشمی بسیار کوشید که از طریق گزارشهای مختلف اینطور القا کنند که شخص آیتالله خامنهای را رهبری خودشان بهصورت مطلق مدیون آقای هاشمی طی آن اجلاسیه معروف خبرگان بودند که آن نقلقول معروف امام را مطرح کردند. کمااینکه بعدها معلوم شد آیتالله معصومی بود که بحث نقلقول امام را به آقای هاشمی گوشزد کردند و بعد از تأکیدات ایشان آن موضوع مطرح شد. بیبیسی در این چارچوبها شیطنتهای غیرمستقیم و حرفهای کرد که طبیعت این شبکه است که همیشه این کار را کرده و بعد از این هم خواهد کرد.
یامینپور: نظر آقای مقدمفر را هم در اینباره بشنویم. بهعنوان یک فعال رسانهای حتماً خط بیبیسی را دنبال کردید. به نظر شما از ابتدا تا الان این شبکه چه خطی را دنبال کرده است؟
بیبیسی دنبال این بود که تشییع جنازه را به یک میتینگ سیاسی تبدیل کند
مقدمفر: برای من خیلی جالب بود، موضع بیبیسی از زمان اعلام خبر فوت آیتالله هاشمی و روز تشییع، با موضع آن بعد از تشییع متفاوت بود. ابتدا دنبال این بود که آیتالله هاشمی را بهعنوان پایگاه مخالف نظام معرفی کند و از مخالفین و جنبش سبزیها دعوت کند که در تشییع حضور داشته باشند و از این پایگاه استفاده و تشییع جنازه را به یک میتینگ تبدیل کنند.
یامینپور: خیلی شبیه ساعتهای اولیه پایان انتخابات سال 88 بود و آدم را یاد شب 22 خرداد سال 88 میاندازد.
چرخش 180 درجهای مواضع بیبیسی در جریان فوت آقای هاشمی باید بهعنوان درس تحلیل شود/ میخواستند بهوسیله پیکر آقای هاشمی هم توطئه کنند/ آش بیبیسی اینقدر شور بود که کرباسچی هم نسبت به مواضع آن انتقاد کرد/ آرزو داشتیم در قضایای بعد از سال 88 امثال آقای کرباسچی به رویه بیبیسی انتقادکنند
مقدمفر: بله، دقیقاً همان خط را دنبال میکردند. بهنظر میرسد ما باید این رفتار بیبیسی را دنبال کنیم. واقعاً این رفتار باید ساعتها در صداوسیما آنالیز شود. خیلی جالب بود، یعنی ما از این مقطع تاریخی نباید عبور کنیم. تحلیل کارکرد بیبیسی برای دانستن مردم خیلی مهم است. تا عصر روز تشییع یک موضع دارد، موضعی که آیتالله هاشمی شخص بزرگی است، پایگاه مخالف نظام را دارد و مخالف رهبری است و همه اینها را القا میکند و از همه مخالفین در طیفها دعوت میکند که در تشییع ایشان شرکت کنید و آن کارهایی را که در مخالفت با نظام باید انجام دهید را انجام دهید. خطی که از عصر تشییع شروع میشود 180 درجه متفاوت است. موج مخالفتها، بدخوانی، بازخوانیهای بد، توهین، اهانت، استهزاء در قالب بحثهای کارشناسی شروع میشود. چرا؟ بهدلیل اینکه امید بسته بودند. مشکلات ما در داستان فتنه همین بود. اینها امید بسته بودند که این اتفاق بیفتد، ولی دیدند تشییع جنازه آیتالله هاشمی تبدیل به یک وفاق ملی تبدیل شد و همه شخصیتها و طیفها و منتقدین و بدنه عمومی مردم کاملاً عاطفی آمدند و بههیچ وجه نمیتوانند با آن جمعیت قلیلی که گوش بهفرمان بیبیسی بودند موج درست کنند و نتوانستد. وقتی شکست خوردند و نشد با بدن آقای هاشمی هم توطئه کنند، از عصر شروع به درست کردن موج علیه آقای هاشمی کردند. تا همین امروز این کار را ادامه میدادند. همین امروز گزارشی زده تحت عنوان «از حجاب، تا اعدامها؛ موضوع آقای هاشمی چه بود»؛ و مطالب زیادی از تهمتها و مطالب ناروا به آقای هاشمی. یعنی خط را از بعدازظهر تشییع دنبال کردند و این آش اینقدر شور بود که وقتی با جناب کرباسچی هم گفتوگو کردند، او هم از این رویه بیبیسی انتقاد کرد. ما آروز میکردیم در هشت سال اخیر افرادی مثل آقای کرباسچی بگویند بیبیسی تو غلط کردی و تهمت میزنی. ولی در آن سالها اتفاقی نیفتاد، اما در دوران بعد از فوت آقای هاشمی وقتی دیدند خیلی آش شور شد، و واقعاً منش بیبیسی از بعدازظهر تشییع تا امروز بهگونه دیگری شد، امثال آقای کرباسچی و دیگران در بستر نظام به بیگانه بگویند «نه» و در دهان آنها و سمپاشیهای آنها بزنند اتفاق خوبی میافتد.
یامینپور: این هم از آرزوهای دیرین است. تلقی من این است که شبکههایی مثل بیبیسی انگار برای این حادثه آماده بودند، یعنی از پیش برنامههای خود را چیدند که با چه کسانی با چه گفتوگوهایی کرد، خیلی شستهرفته بود و یک واکنش سریع و دفعی و ناگهانی نبود. بهنظر میرسد یک سناریویی برای اتفاقاتی که در لحظه میافتد آماده کردهاند.
امثال بیبیسی به چنین اتفاقاتی بهچشم یک فرصت نگاه میکنند
مقدمفر: تعبیری که از پیش میدانستند شاید درست نباشد، ولی آمادهاند.
یامینپور: البته عرض من هم همین بود.
مقدمفر: اینها قالبهایی دارند و به این مسائل بهعنوان یک فرصت نگاه میکنند. سعی میکنند از وقایع مختلف فرصتهای خود را پیدا کنند.
یامینپور: آقای سجادی! واکنش آقای کرباسچی به شبکه دولتی انگلستان را دیدید. اگر نسبت به این موضوع مطلبی دارید بفرمایید.
عدم مرزبندی افرادی مثل آقای هاشمی با فتنهگران باعث سوءاستفاده بیگانگان شد
سجادی: آقای یامینپور! تاریخ را نمیشود به تکلف گفت یا نوشت؛ واقعیت امر این است که از سال 88 به این طرف یک دغدغهای از طرف بچههای انقلاب مطرح شد و بهحق هم بود و در رأس آنها رهبری نظام بود که بارها به مسئولین و رهبران آن شهرآشوبها تأکید میکردند که مرزبندی کنند، ولی متأسفانه آن مرزبندی اتفاق نیفتاد و وقتی اقشار و افراد مختلفی خود را ذیل آن جنبش سبز معرفی کردند، طبیعتاً از بین اینها آدمهای غیرقابل اعتماد هم وجود داشت، کمااینکه بعد از اتفاقات 88، آقای هاشمی یکسری مواضعی را گرفتند و کتمان هم نکردند. مخالفتهایی هم با رهبری داشتند و ایشان هم گفتند اختلافاتی داشتیم، ولی وقتی آن مرزبندی شکل نگرفت کسانی از آن فضا سوءاستفاده کردند و با زیست انگلی و چسباندن خودشان به کسانی مثل آقای هاشمی و نهادها و شخصیتهای انقلاب، زهرهای خود را هم بهموقع ریختند. قبل از اینکه روی آنتن بیایم متوجه شدم بارها روی شاخصه مظلومیت آقای هاشمی تأکید میکردید. کسی نمیتواند منکر خدمات و کارهای آقای هاشمی رفسنجانی چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب شود، اما کسی هم نمیتواند منکر یکسری اشتباهات ایشان شود، کمااینکه در جاهای دیگر هم مطرح شده است. بههرحال هرچیزی که به آقای هاشمی بچسبد یا نچسبد، قدر مسلم آقای هاشمی مظلوم نبودند، نمیخواهم بگویم ظالم بودند، بهاندازهای که آقای هاشمی نیش خوردند، بههمان اندازه هم نیش زدند.
یامینپور: آقای سجادی! اول برنامه گفتیم بازخوانی مواضع آقای هاشمی اتفاقی است که خواهد افتاد، مثل هر شخصیت دیگری؛ ولی در این برنامه برای اینکه وارد حساسیتهایی نشویم، نمیخواهیم راجع به مواضع خود ایشان صحبتی کنیم.
سجادی: اگر اجازه بدهید مطلب را میخواستم به موضوع آقای کرباسچی برسانم. وقتی آقای کرباسچی پشت تریبون بیبیسی میروند و بهحق، آن اعتراض را انجام میدهند و کاملاً هم مواضع درستی اتخاذ میکنند، اما سئوال من این است که آقای کرباسچی! این همان بیبیسی است که سال گذشته تبلیغات گستردهای را برای لیست معروف مجلس و خبرگان کرد و یک کلام شما و حزب شما و طرفدار آن تیم اعتراض نکردند که چرا تبلیغ ما را میکنید و اصلاً احتیاجی به تبلیغ شما نداریم. این صادقانه نیست وقتی همین رسانه تبلیغ شما را میکند، سکوت میکنید و از آن برد خبری استفاده میکنید، اما به محض اینکه مواضع تبلیغاتی خود را به توهین تبدیل میکند -که نباید هم این کار را کند- این مقدار قابل مناقشه است که از طرف افرادی مثل آقای کرباسچی قابل پذیرش نیست. بهقول آقای مقدمفر ما سالها منتظر بودیم آقای کرباسچی زودتر این حرفها را بزنند.
اذعان سردمداران رسانههای بیگانه به پیروزی جمهوری اسلامی در جریان تشییع آقای هاشمی
یامینپور: آقای بهنود هم توئیت کرده بود که جمهوری اسلامی این بازی را برد و دیگران هم اذعان کرده بودند که بیبیسی نتوانست نقشی را که در ماجرای سال 88 آفرید، در این ماجرا هم بیافریند، ولی من باور نمیکنم انگلیس خبیث از این ماجرا طرفی نبندد و دنبال کار خودش برود. حتماً بهدنبال رقم زدن اتفاقاتی است. این بار نشد، بار دیگر. فکر میکنید همچنان این ماجرا را ادامه خواهد داد و اگر پاسخ شما مثبت است، فکر میکنید میخواهند چه شبهاتی را تولید کنند؟
فحشدادن به صداوسیما تبدیل به یک پز روشنفکری شده است
سجادی: قدر مسلم این است، افرادی مثل آقای بهنود که اسم بردید، وقتی اصل مسئله را بازی تلقی میکنند، این اظهارات را هم باید از آنها انتظار داشته باشیم. اینها متوجه نیستند که 38 سال گذشته بازی نبود، یک واقعیت تاریخی بود که یک ملتی تصمیمی تاریخی گرفتند و 38 سال برای این تصمیم پایمردی کردند. منتهی چون این دوستان این مسئله را بازی میبینند، طبیعتاً برای برخورد با این بازی، به شیطنت خودشان ادامه میدهند، حالا اینکه در آینده میخواهند چکار کنند را نمیدانم، ولی قطعاً ادامه میدهند. کمااینکه الان بر سر موضوع جانشین آقای هاشمی در مجمع تشخیص، شیطنتهای خودشان را شروع کردند و این مسئولیت شما در داخل کشور را بالا میبرد. بارها صداوسیما را زیر سئوال بردند که چرا یکطرفه میرود، واقعیت این است که فحشدادن به صداوسیما الان تبدیل به یک پز روشنفکری شده است، ولی این بهمعنای این است که آقایان از یکطرف میگویند صداوسیما مشروعیت ندارد و کسی نگاه نمیکند و در انتخابات مجلس گذشته همینکه یک آقایی در فضای مجازی اعلام کرد شرکت کنید، صداوسیما باخت. اگر صداوسیما اینقدر ضعیف است پس چرا از آن گله میکنید، ولی این نافی این مسئله نیست که آقای یامینپور و کلاً صداوسیما رسالت اصلی خود را در مقابل رسانههایی مثل بیبیسی و امثال بیبیسی خیلی جدیتر بهکار ببندند. من از یک جهتی حق میدهم که در چند سال گذشته کمتر تریبون به افرادی مثل آقای کرباسچی داده شد که بعد مجبور شوند در رسانههای نامشروعی مثل بیبیسی و صدای آمریکا حرفهای خود را بزنند. اگر این روا داده شود بهنظر میرسد عملکرد بیبیسی و امثال آن هم بیاثر خواهد شد.
یامینپور: این برنامه با موضوع حواشی فوت و تشییع مرحوم آقای هاشمی روی آنتن رفت. فعلاً بنا نداریم به مواضع و افکار آقای هاشمی بپردازیم. نوبت آن ماجرا هم خواهد رسید. مانند بسیاری از شخصیتهای دیگر، جهانآرا خود را موظف میداند که به آن موضوع هم بپردازد. در شرایطی که کل جهان در التهاب ترور و بحرانهای اینچنینی است، در یک شهری مثل تهران، چند صدهزار نفر جمع میشوند و از دو طیف کاملاً متضاد که از هم کدورت و دلخوری دارند، علیرغم بعضی بیادبیها مراسم برگزار میشود، ولی امنیت و آرامش برقرار است. نوعی تساهل و شعور تحمل مخالف، صرفاً از طریق دادن شعار اتفاق افتاد که این ماجرا برای بسیاری از جمله روشنفکران جذاب است. این است که دیدم بعضی از ضدانقلابها در فضای مجازی و رسانههای خود نوشتند هر اتفاقی که در این ماجرا افتاد، ولی بردش با نظام جمهوری اسلامی بود. خود ما چون در متن ماجرا هستیم، خیلی متوجه آن نیستیم.
به سراغ بیبیسی میرویم، اینکه اینها اذعان به شکست در مراسم تشییع و حواشی آن دارند، معنای آن این نیست که اینها این فرصت را رها میکنند و میخواهند بالاخره از آب گلآلود ماهی خود را بگیرند. فکر میکنید چطور ادامه خواهند داد؟
امثال بیبیسی روی کتاب خاطرات نانوشته بعد از مرگ او هم هدفگذاری کردند
مقدمفر: بیبیسی و امثال آن، خیرخواه این مردم نیستند و این را در مقاطع مختلف نشان دادند. خیلی سعی کردند بهعنوان رسانههای مستقل، در عرصه اطلاعرسانی و آگاهیبخشی ژست خیرخواهانه بگیرند، ولی واقعاً ثابت کردند دشمن هستند و با مردم ایران عناد دارند. بهطور مشخص در داستان فوت آقای هاشمی این نقش و روش را دیدیم. اینها قطعاً رها نمیکنند. مطلب مهم این است که مردم اینها را بهخوبی بشناسند. اگر اینها خوب شناسانده و شناخته شوند حتماً بیخاصیت و بیثمر میشوند. امروز ما با انبوه رسانههایی مواجه هستیم که کانون پخش شایعات هستند که البته موجی ایجاد نشد و مردم پس زدند، ولی آنها کار خود را میکنند و هنوز هم دست بر نمیدارند تا شبهه ایجاد کنند. در ایام انتخابات سال 88 این بود، الان هم هست، در انتخابات آینده هم خواهد بود. مهم این است که اینها بهخوبی شناخته شوند. در انتخابات پیشین مجلس خبرگان هم این اتفاق افتاد. وقتی آقای هاشمی به ریاست خبرگان نرسید، بیبیسی نوشت «افسانه هاشمی امروز تجلی رؤیای تحققنیافته همان قدرتی است که قرار بود در پی اعتراضات سال 88 مجلس خبرگان را رودرروی آیتالله خامنهای قرار دهد» یا در ادامه میگوید «برای پیشبرد اهداف تقابلی علیه انقلاب اسلامی حتی به مرگ آیتالله هاشمی هم نباید دلخوش بود، شاید کتابهای پرحجم خاطرات آیتالله هاشمی یک فصل نانوشته دارد، فصلی در باره زندگی پس از مرگ او»؛ آنها روی کتاب خاطرات نانوشته بعد از مرگ او هم هدفگذاری کردند. مردم باید مراقب باشند. اینجا بصیرت و آگاهی مردم خیلی مهم است. مردم باید متوجه باشند اگر یک کانال تلگرامی که گفته میشود پسر فلان شخص آن را تأسیس کرده -البته خودش اخیراً گفت من تأسیس کردم، ولی واگذار کردم- به چه کسی وصل است، به کسی که از سازمان سیا خط میگیرد و هر روز شایعه و دروغ به خورد مردم میدهد.
در باره تکنیک جدید بیبیسی و کانالهایی که شبهه میاندازند مطلبی بگویم. تکنیک جدید آنها این است که با راست، دروغ میگویند، یعنی یک راستی را مطرح میکنند و قطعهای را حذف میکنند. برآیند برداشت مخاطب یک پیامی است که دنبال اوست. مردم آیتالله هاشمی را بهعنوان یک خدمتگذار دوست داشتند. حتی مردمی که سالها از ایشان انتقاد داشتند، ولی همیشه ایشان را درون نظام تعریف میکردند. آیتالله هاشمی با دیگرانی که خودشان را داخل نظام نگه نداشتند و از این دایره خارج شدند متفاوت بود. ایشان در درون نظام تعریف میشد. آیتالله هاشمی پیوند خود را با ولایت که مظهر نظام اسلامی است قطع نکرد. همین است که بیبیسی را مأیوس و او را شروع به فحاشی میکند. مردم هم به همین اعتبار که ایشان خدمتگذاری بودند که درون نظام تعریف میشود این تشییع را انجام دادند و به ایشان محبت ورزیدند. الان وقت انتقاد از آقای هاشمی نیست، الان باید نسبت به ایشان تکریم انجام شود. الان باید به خدمات او قبل از انقلاب، اوایل انقلاب و دوران جنگ پرداخته شود.
یامینپور: پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب دو بخش دارد. یک بخش ابراز غمی برای از دست دادن یک دوست 59 ساله است که میفرمایند من نمیدانم بعد از آقای هاشمی این تجربیات مشترک را با فرد دیگری میتوانم مطرح کنم یا خیر، و بخش دیگر آن به اختلافها و تفاوت اجتهادها بر میگردد. ما رهبر معظم انقلاب را حکیم و فرزانه میدانیم. ایشان خودشان واقف هستند بیانات ایشان کلمه به کلمه برای افکار عمومی معنا و مفهوم دارد. نمازی که ایشان برای آقای هاشمی خواند، چقدر جزئیات آن مورد توجه قرار گرفت. بهعنوان یک رسانه یا دانشگاه عمومی و هر کسی که مدعی کار فرهنگی است باید واقعیتها را دید. چون ما الان تاریخ را مینویسیم، تاریخ را باید با همه اجزاء آن نوشت. این نشان میدهد آن بخش از پیام را هم باید بخوانیم، اختلاف در اجتهادها و اختلاف در نظرها را هم باید بخوانیم، برای اینکه مسیر اصیل و اصلی انقلاب خودش را نشان دهد. منتهی رسانه ملی و رسانههای رسمی بهحکم ادب دینی، فعلاً حرمت مجلس ترحیم را نگه داشتند و باز هم تکرار میکنم این ماجرا منصفانه و علمی باید اتفاق بیفتد.
مقدمفر: بالاخره آقای هاشمی یک چهره شاخص و برجسته نظام بودند. در دوران طولانی هم چند دهه خدماتی داشتند، ولی امروز روز تکریم آقای هاشمی است. ما باید به این توجه کنیم که البته جوانان انقلابی ما این را بهخوبی درک کردند. البته ما غصه داریم که تعداد کمی گوش به فرمان امثال بیبیسی هستند. حتی نخبگان و بزرگانی که بعضی از اینها در این ایام به صداوسیما آمدند و متأسفانه حرفهای خوبی نزدند، گاهی اوقات بهعلت غفلت این جریان ملی را منحرف میکنند، ولی بحمدلله تا امروز حرکت صداوسیما خیلی خوب بوده است. عقیده من این است عصبانیتی که از رسانههای دشمن دیده میشود بهخاطر شکستشان است.
یامینپور: در پایان دو نکته را عرض کنم. نکته اول اینکه از گروه رسانهای آرمانمدیا تشکر میکنم که زحمت تهیه برخی از گزارشهایی را که امشب پخش شد کشیدند و کارشان خوب بود و جزو معدود گروههایی بود که در روز تشییع گزارش تهیه کردند. نکته دوم این است که راضی کردن مردم خیلی سخت است. برای همین باید یک موضوعی را باز هم تکرار کنم. در این افراد بعضی افراد آمدند و از ادبیات و تعابیر غلوآمیزی استفاده کردند، بعضی افراد هم در مقابل اظهارات خود را بیان کردند. رسانه ملی است و طبیعتاً باید تریبون دست افراد مختلفی باشد. البته چون رسانه را همه میبینند و در معرض همگان قرار دارد، معمولاً بیشترین تیر و ترکشها به سمت آن است.
نظر شما