به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان، فاطمه راستی متولد 5 خرداد 1320 در یزد است. مدرکش دیپلم است اما تجربه تجارتهای جهانی را هم دارد. روزگاری کارگاه و کارخانهای داشته و از راه تولید و صادرات پوشاک ثروتی اندوخته است. اکنون اما بخشش و کار خیّر را از یاد نبرده و بخشی از داراییهای خود را در این راه اهدا کرده است. حاصل گفتوگو با فاطمه راستی را در ادامه میخوانید.
نحوه ورودتان به عرصه خیری چگونه بود و از چه سالی این کارهای خیر را آغاز کردید.
از اول انقلاب این کارها را دوست داشتم و با رفتن به عترت فاطمی مسئولیت چند بچه را قبول کردم و از آن به بعد هر جا کاری از دستم برمیآمد در راه خیّر انجام میدادم.
در سالهای گذشته باغی اهدا کردهاید تا در آن حوزهعلمیهای برای خواهران ساخته شود. در این باره برایمان بگویید.
حدود 3 سال پیش باغی داشتم در تفت که به حوزه علمیه خواهران اختصاص دادم. 1500 متر مساحت این باغ است و آن را اهدا کردهام تا حوزه علمیه خواهران در آنجا ساخته شود.میخواهم بعد از مرگم آنچه دارم صرف انجام کاری عامالمنفعه شود تا برای آخرتم توشهای باشد.
برای این منظور چه زمینههایی در نظر گرفتهاید و دوست دارید اموالتان در چه راهی هزینه شود.
یکی در زمینه همین حوزهها علمیه است تا احکام دینی و قرآنی در جامعه به خوبی اجرا شود. زمینه دیگر انجام کاری برای بیماران بیبضاعتی است که پول لازم برای پرداخت هزینههای درمانشان را ندارند.
در صحبتهایتان اشاره کردید که زمینی در یزد برای ساخت حوزه علمیه خواهران اختصاص دادهاید. همچنین علاقه دارید که باز هم کارهایی در این زمینه انجام دهید. نقش حوزه علمیه در ترویج فرهنگ اسلامی را چگونه میبینید.
حوزههای علمیه نقش بسیار مهمی دارند. اگر این حوزهها نباشند مردم با دین از چه راهی باید آشنا شوند. شناخت دستورات دین و پیامبر و امامان باید از راه حوزهها انجام شود.
نقش زنان در جامعه اسلامی و حفظ فرهنگ اسلامی چیست؟
هر کودکی ابتدا در دامن فرزندش بزرگی میشود. اگر مادران به فرزندانشان از همان ابتدا راه دین و اسلام را نشان دهند، فرزندان جامعه در راه درست گام بر میدارند.
نقش خیرّان در اشاعه فرهنگ دینی و گسترش حوزهها چیست؟
کسانی که دارند و دستشان باز است باید کاری بکنند. باید برای اسلام عزیز، برای دین و ایمان مردم کاری کرد.باغ را خودم خریده بودم. در کار تجارت نخ و پارچه بودم. لباس بچه میدوختم و به خارج از کشور صادر میکردم.از تهران لباس نوزاد تولید میکردم و به فرانسه، آلمان و دبی صادر میکردم. بیشتر این صادرات به دبی بود.
از چه سالی کار اقتصادی را آغاز کردید.؟
45 سالم بود که کارم را آغاز کردم. بعدها هم صادرکنندهی خوبی شدم. بعد از فوت شوهرم کار را تقریبا کنار گذاشتم. البته آمدن چین و مالزی به عرصه پارچه و فروش ارزانی که داشتند، دیگر اجناس ما را دیگر کشورها نمیخریدند.
با حمایت چه کسی وارد این کار شدید؟
خودمان تعاونی پوشاک داشتیم. در خیابان ولیعصر. بعدها کارخانه تاسیس کردیم و حدود 50 چرخ و کارگر داشتم که در کارخانه کار میکردند. متاسفانه بدبینی و حسادتهای اطرافیان نگذاشتند کار کنیم.حدود 20 سال کار کردم و همواره هم موفق بودم. چند خانم از یزد هم سراغم آمدند و زیروبم کار را به آنان یاد دادم.
رمز موفقیتتان در کار تجارت چه بود؟
درست کار میکردم و جنس خوب به مردم میدادم. این کیفیت به حدی بود که خارجیها برندشان را به من میدادند و میگفتند برند ما را بر روی اجناستان بزنید. اینها نتیجه درست کار کردن و صداقت در کار بود.بیشتر به آخرت فکر میکنم. برای اینکه میدانم این دنیا ماندنی نیست. پس چه بهتر که آدمی هر چه دارد به آخرتش اختصاص دهد. البته به این شرط که اگر چیزی در راه خیر هدیه میکنیم از آن استفاده شود نه این که بدون استفاده بیافتد.
نظر شما