به گزارش خبرگزاری شبستان، نوام چامسکی، زبان شناس و نظریه پرداز آمریکایی و منتقد سیاست های این کشور و غرب در مصاحبه تلفنی با روزنامه الجزایر فوکوس درباره انقلابهای مردمی تونس، مصر و سایر کشورها و همچنین نقش آمریکا اسراییل و اروپا در آن نظریه داد و به خصوص بحران اقتصادی غرب را تحلیل کرد و نتایج آن را که می تواند دنیا را تحت تاثیر خود قرار دهد طبقه بندی کرد.
در این باره نوام چامسکی ابراز کرد: تصور نمی کنم که بحران اقتصادی کنونی شانس بزرگی چون تکرار جنگ جهانی دوم رار قم بزند.که اگر اینگوه شود اقتصاد از نو متولد خواهد شد.
بحران اقتصادی جدی است و دنیا به سمت تغییرات جدی اقتصادی پیش می روند که انگلیس و آمریکا در دهه 70 آن را تجربه کرد در حال حاضر موسسه های مالی در آمریکا و اروپا در حال تغییرات پایه ای هستند.
موسسه های مالی وجود دارند اما آنها نمی توانند ساختارهای زیربنایی یک جامعه کاپیتالیسم را تشکیل دهند به واقع نمی توانند نقش فعال را در جامعه بازی کنند.
گرچه شرکت های مالی از مشکل سنتی خود منطبق با کاپیتالیسم آمریکا شده اند و وارد جریانی به نام بازی با پول شده اند بدهکاری و بیکاری طبقه متوسط جامعه حاصل فعالیت سیستم های مالی غرب بحران را پشت بحران رقم زد که مشابه اشتباهات دوران ریگان است. ریگان مهلت زمامداری کشور را در سال 1988 به پایان رساند در حالیکه بحران مالی عظیمی را از خود به جای گذاشت.
بدترین بحران که به دنبال خود دوران افسردگی مردمی آمریکا را به دنبال داشت با نفوذ موسسه های مالی این تجربه در تاریخ کلینتون تکرار شد در حالیکه قدرت سیاسی در کنار قدرت اقتصادی قرار گرفت و باعث شد دوران کلینتون با بحرانی دیگر به پایان برسد.
به طوریکه هر بحران بستری برای بحران دیگر شد به گونه ای که نظم در تکرار این بحران ها به گونه ای مستمر تکرار شد که هر یک از انها ضامن دیگری به شمار آمد فسادهای اقتصادی که اقتصاددانان آن را کرم اقتصاد می دانند پوشیده شد و سردمداران سیاسی و اقتصادی فارق از اشتباهات تکراری به این منجلاب دامن زدند.
فسادهای مالی در پشت بهره های کلانی که بانک عاید دولت می کنند پنهان شده است و این همان اشتباه تکراری اقتصاد غرب است و مردم می بایست در هر زمانی چاله های مالی را پر کنند تا دیده نشود و بعید نیست که چنین سیستم اقتصادی بدون به کار گرفتن راهکارهای فنی سقوط کند.
و آنچه که اکنون غرب با آن روبرو است این است که شرکت های مالی به قدری قدرتمند شده اند که تاثیر شکننده ای بر سیستم سیاسی می گذارند و این است نتیجه آنچه که در طول سی سال گذشته برای آمریکا حاصل کرده است.
قاعدتاً سیاست دولت در یک کشور کاپیتالیسم بخشی از جوامع غرب را به زیر یوغ سلطه گری خود برده که دستور مالیاتها و بدهی ها را صادر می کند و از همین رو باید تاوان عظیم نابرابری را که آزادانه در بازارهای غرب جولان می دهد مردم بپردازند.
بحرانی که از سی سال پیش آمریکا را تهدید می کرد وارد قاره اروپا شد سیاست دولتها برای رشد نابرابری به گونه ای کاملاً محسوس مورد مطالعه قرار گرفت به طور مثال مالیاتها برای ثروتمندان کاهش یافت که کاملاً مغایر با عدالت اجتماعی است و باعث شده تنها یک درصد از اقشار جامعه ثورتمند باشند.
چامسکی در پایان خاطرنشان کرد: به این ترتیب یک سیکل معیوب در اقتصاد غرب تکرار می شود پولدارها قشر مهم قدرت سیاسی جامعه می شوند تا این قدرت ثروتمند را برای تقویت ثروت خود به کار گیرند و بحران اقتصادی از جنس آمریکا را در سایر کشورها بسط و توسعه دهند در این صورت طرح این سوال که چگونه بحران اقتصادی دامن گیر غرب شد سئوال مضحک و جستن راه حل برای آن با وجود این سیاست غلط اقتصادی تلاشی بیهوده است.
پایان پیام/
نظر شما