دلایل استاد جامعه شناس آمریکایی از تحریم فرهنگی اسرائیل

یکی از بنیانگذاران کمپین فلسطینی برای تحریم فرهنگی و آکادمیک اسراییل هدف از این حرکت را پایان دادن به استعمارگری، اشغالگری و آپارتاید صهیونیستی می داند.

به گزارش خبرگزاری شبستان، مارک لوین، نویسنده و استاد تاریخ گفتگویی با لیزا تاراکی، جامعه شناس و یکی از بنیانگذاران کمپین فلسطینی برای تحریم فرهنگی و آکادمیک رژیم صهیونیستی به شرح زیر انجام داده است:

مارک لوین: جنبش  «تحریم، محرومیت و تنبیه » (بی دی اس) چیست؟

و ارتباط آن با جنبش «تحریم فرهنگی و آکادمیک اسراییل » چیست؟ این دو جنبش چگونه در چند سال گذشته در چارچوب شیوه ها و اهداف خود گسترش و توسعه پیدا کرده اند؟

لیزا تاراکی: در یک جمع بندی کلی می توان گفت که جنبش« بی دی اس » یا « جنبش تحریم » ، مبارزه علیه استعمارگری، اشغالگری و آپارتاید رژیم صهیونیستی است . این جنبش در حقیقت یک استراتزی مبتنی بر احقاق حقوق فلسطینی هاست و تا زمانی که اسراییل به الزامات خود برای به رسمیت شناختن حقوق مسلم مردم فلسطین عمل کند و خود را با قوانین بین المللی تطبیق دهد این جنبش ادامه خواهد داشت.

در این چارچوب، تحریم فرهنگی و آکادمیک اسراییل نتایج قابل توجهی را در هفت سال گذشته یعنی از زمان آغاز کمپین فلسطینی برای تحریم فرهنگی و آکادمیک اسراییل در سال 2004 میلادی در برداشته است.

هدف هر دو این جنبش ها پایان بخشیدن به استعمار سرزمین های فلسطینی اشغال شده از سوی اسراییل در سال 1967، اطمینان حاصل کردن از برابری کامل شهروندان فلسطینی با شهروندان اسراییلی از لحاظ حقوق شهروندی، پایان دادن به نظام تبعیض نژادی و احقاق حقوق مهاجران فلسطینی برای بازگشت به خانه های خود براساس قطعنامه 194 سازمان ملل متحد است.

منطق اصلی جنبش تحریم بر پایه فشار است، نه دیپلماسی، تشویق و یا گفتگو زیرا تاکنون ثابت شده که دیپلماسی به عنوان  یک استراتژی برای دستیابی به حقوق فلسطینی ها در برابر صهیونیست هایی که هیچ گاه به تعهدات خود عمل نمی کنند بی نتیجه و بی ثمر است و علت اصلی این عدم تعهد ، حمایت و مصونیتی است که اسراییل از سوی قدرتهای جهانی از آن بهره مند است.

گفتگو میان فلسطینی ها و اسراییلی ها که لیبرالها صهیونیستی و دولتها و سازمانهای غربی بسیار آن را مطلوب می دانند و بر روی فعالیت های مربوط به سرمایه گذاری می کنند نیز تاکنون به طرز بسیار تاسف انگیزی دچار شکست شده است گفتگو معمولاً در چارچوب یک فرایند دو جانبه تعریف می شود که هر دو طرف دردها و رنج ها و نیازهای طرف مقابل را درک کند و به آنها احترام بگذارد.

گفتگو در میان اسراییلی ها و فلسطینی ها تداعی کننده رابطه استعمارگر و استثمار شده و به نفع طرف اسراییلی است بنابراین این احساس را در میان صهیونیستها ایجاد می کند که کاری انجام می دهند و قدمی در راه رسیدن به صلح برمی دارند و این در صورتی است که در حقیقت همه فرایند به نفع آنها پیش می رود.

تحریم فرهنگی و آکادمیک اسراییل یک تحریم سازمانی و بنیادین است، نه یک تحریم شخصی بنابراین دانشمندان و هنرمندان را به طور خاص و شخصی هدف قرار نمی دهد بلکه هدف آن همه دانشگاههای اسراییل و طیف گسترده همه موسسه های فرهنگی است که با سیاست های رژیم صهیونیستی همگام هستند.

بسیاری از روشنفکران، دانشگاهیان، نویسندگان، هنرمندان، موسیقیدانان و فعالان فرهنگی در سراسر جهان تحریم فرهنگی و آکادمیک اسراییل را تحسین کرده اند و در حال حاضر چندین کمپین در این زمینه در کشورهای مختلف جهان از جمله انگلیس، آمریکا، فرانسه، پاکستان، لبنان، آلمان، نروژ، هند، اسپانیا، آفریقای جنوبی، استرالیا و بسیاری از کشورهای دیگر به راه افتاده است.

حمله ناجوانمردانه اسراییل به نوار غزه در زمستان 2009 – 2008 و قتل عام فعالان صلح ترکیه ای در کشتی مرمره در می سال 2010 میلادی به عنوان کاتالیزوری برای گسترش و به ثمر رسیدن فعالیت های جنبش تحریم اسراییل عمل کرد که از آن جمله می توان به لغو اجراهای هنری در اسراییل، اعتراض به فعالیت گروهها و موسسه های اسراییلی در کشورهای خارجی و بسیاری دیگر از شکلهای خلاقانه اعتراض و تحریم پروژه های اسراییلی در داخل و خارج از سرزمین های اشغالی اشاره کرد.

اسراییلی ها اخیراً یک قانون ضدتحریم را تصویب کرده اند که براساس آن هر اسراییلی که از هر نوع تحریم علیه رژیم صهیونیستی حمایت کند با مجازات های مدنی مواجه می شود، نظر شما در این باره چیست؟

پایه و اساس جنبش تحریم اسراییل همانطور که از نام آن پیداست تحریم است که به نظر ما بهترین راه برای مداوا کردن اسراییل برای درک و فهم این موضوع است که نظام اشغالگری، آپارتاید و استعمارگری باید از میان برداشته شود در حقیقت این اقدام گامی برای برقراری دموکراسی در سرزمین های اشغالی است اما آنچه اسراییل ها انجام می دهند در حقیقت اقدامی ضددموکراتیک و حاکی از ظلم و ستم سازمانهای اصلی و نمادین اسراییل در قبال مردم خود است.

در واقع می توان گفت که یکی از اشکالات این تحریم این است که تنها موسسه هایی مانند دانشگاهها را هدف قرار داده ولی در مقابل هماهنگی سازمانهای نهادین اسراییل که دارای ساختارهای ظالمانه هستند سکوت اختیار کرده است.

نظر شما درباره آنچه در مورد کشتی های آزادی غزه اتفاق افتاد چیست؟ برخی مفسران بر این باورند که استفاده موفقیت آمیز از استراتژی های غیرخشونت آمیز از سوی رژیم صهیونیستی برای تحت فشار قرار دادن دولتهای دیگر به منظور متوقف کردن کشتی ها قبل از اینکه به نزدیکی غزه برسند نشاندهنده شکست مقاومت غیرخشونت آمیز حامیان فلسطین است و حاکی از آن است که اسراییلی ها به خوبی فهمیده اند که باید چه کاری انجام دهند و با چه ترفندی به فعالان صلح ضربه وارد کنند.

من با این نظر کاملاً مخالفم هدف اصلی کشتی های آزادی غزه، مقاومت و اعتراض به محصاره غیرقانونی نوار غزه است و این هدف به خوبی برای همه مردم جهان تبیین شده است و با وجود همه تلاشهای اسراییل برای تحت فشار قرار دادن دولتهای دیگر به منظور جلوگیری از حرکت کشتی ها پیام مقاومت به خوبی به همه جهانیان منتقل شده است.

این حرکت که هنوز در مراحل اولیه خود قرار دارد از سوی بسیاری از کشورهای جهان به رسمیت شناخته شده و مورد حمایت واقع شده است.

ممکن است تاکتیک های مسلحانه از سوی برخی دولت های حامی اسراییل توانسته جلوی ورود کشتی ها به آبهای غزه را بگیرد اما قدرت جنبش ترحیم و دیگر عملکردهای مبتنی بر وحدت و همبستگی که با ابتکار مردمی به وجود می آید که دغدغه بازگرداندن حقوق فلسطینی ها را دارند اجازه نمی دهد که این فعالیت ها سرکوب شود.

در ادبیات جنبش تحریم، انتقادی نسبت به کسانی وجود دارد که می گویند هر کس می خواهد به این جنبش ملحق شود باید اقداماتی را که علیه رژیم صهیونیستی انجام می دهد به طور مشابه علیه دیکر کشورهایی که در اشغالگری یا ظلم سستماتیک نقش دارند انجام دهد. شما این استراتژی را بسیار آرمانی می دانید و بر این اعتقادید که فلسطینی ها آنقدر مشکل دارند که مردمی که به جنبش تحریم ملحق می شوند تنها علیه اسراییل عمل کنند و تعمیم دادن این مساله غیرقابل دفاع است.

می توانید توضیح دهید که این جنبش چگونه می تواند بدون فکر ملحق شدن به دیگر جنبش ها علیه ظلم و اشغالگری موثرتر واقع شود؟

جنبش تحریم در یک چارچوب عقلی عمل می کند که می تواند شامل تحلیل روابط قدرتهای منطقه ای و جهانی باشد این جنبش بر این حقیقت واقف است که تبانی قدرتهای اصلی جهان برای حمایت و مصون نگه داشتن اسراییل می تواند مهمترین عاملی باشد که به رژیم صهیونیستی اجازه نقض قوانین بین المللی را می دهد.

ابرقدرتهای جهان نه تنها اسراییل را از تهدیدها و خطرها حفظ می کنند بلکه چشمهای خود را به روی جنایتهایی که آنها مرتکب می شوندمی بندند و همه ما می دانیم که بسیاری از رژیم های ستمگر بدون توجه به منع های بین المللی به ظلم و ستم ادامه می دهند اما آنچه در اینجا بسیار مهم است این است که وقتی مردم تحت ظلم و ستم واقعشده از مردم جهان کمم می خواهند تا برای رسیدن آنها به استقلال و آزادی دست یاری دهند و از طریق تحریم ها و دیگر مکانیسم های فشار برای رسیدن به این هدف گام بردارند آنگاه پاسخ همه مردم آگاه و هوشیار احترام گذاشتن به این درخواست به طور فوری و مستقیم و بدون پیش شرط است مثل همان اتفاقی که در آفریقای جنوبی افتاد.

من فکر نمی کنم که هیچ کس در دوران مبارزات ضدآپارتاید این پیشنهاد را ارائه می داد که وجود یک جنبش کامل ضدامپریالیستی پیش شرط حمایت از تحریم های درخواست شده از سوی مردم تحت ستم واقع شده آفریقای جنوبی است.

به نظر می رسد که هر روز تعداد بیشتری از یهودیان اسراییلی از جنبش تحریم حمایت می کنند این حمایت روزافزون چطور بر موفقیت جنبش تحریم تاثیر می گذارد؟ و به نظر شما برخورد رژیم صهیونیستی با تظاهرات غیرخشونت آمیز مردم علیه این رژیم چقدر می تواند در موفقیت جنبش تحریم تاثیرگذار باشد؟

استفاده از نیروی زور در چند دهه گذشته یکی از اصول اصلی سیاست های رژیم صهیونیستی بوده و چیز تازه ای نیست در طول انتفاضه اول که یک مقاومت مدنی بود پاسخ نیروی نظامی اسراییل خشونت بود درست مانند آنچه امروز رخ می دهد.

زیاور زور برای اسراییلی ها هیچ گاه از کار نمی افتد و این منطق یک قدرت استعماری است به این ترتیب رژیم صهیونیستی که تنها زبان زور را می فهمد هر روز به مخالفان خود می افزاید و به طور قطع این اتفاق می تواند به جنبش تحریم برای ایجاد تغییرات اساسی و بنیادین در وضع موجود کمک کند.

آیا حرکت جدید فلسطینی ها از بهار عرب الهام گرفته و جنبش مردم عرب کمکی به گسترده تر شدن مقاومت فلسطینی کرده است؟ آیا وقایع گذشته امید بیشتری در شما برای غلبه بر ظلم و ستم ایجاد کرده یا اینکه شرایط در فلسطین متفاوت است؟

به طور قطع روح انقلابی که عرب ها را برانگیخت توجه به مساله فلسطین را چه در کشورهایی که فرایند تغییرات انقلابی را آغاز کرده اند و چه در کشورهایی که هنوز درگیر مبارزه برای آزادی و دموکراسی هستند، بیشتر کرده است.

شکی نیست که فلسطین یکی از مسائل بزرگ جهان عرب است و یکی از دغدغه های اصلی جهان عرب خنثی کردن نقش مخرب اسراییل در منطقه است شاید نیروهای ضدانقلابی سعی کنند تا با این موج عظیم مردمی مقابله کنند اما اکنون که مردم روی کار آمده اند سیاست های کشورهای عربی مانند گذشته نیست اکنون روح انقلابی در همه مردم عرب اعم از فلسطینی ها نفوذ کرده و تا این به اهداف خود در این زمینه نرسند از پای نخواهند نشست.

پایان پیام/
 

کد خبر 59409

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha