به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، همایش «عقلانیت و اعتدال در جهان معاصر» به مناسبت بزرگداشت روز جهانی فلسفه عصر دوشنبه، 24 آبان ماه در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
بر پایه این گزارش، در این همایش دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، چهره ماندگار فلسفه طی سخنانی اظهار کرد: روز جهانی فلسفه شاید دقیق ترین کلمه و اصطلاحی باشد که بتوانیم برای فلسفه از آن استفاده کنیم، برای مولفه های مختلفی از جمله علم و موارد دیگر از عنوان روز جهانی استفاده می کنند ولی شاید این عبارت جهانی به اندازه هیچ چیزی جز فلسفه مورد نداشته باشد.
وی ادامه داد: هیچ چیز به اندازه فلسفه جهانی نیست، فلسفه جهانی است و جغرافیا ندارد. برخی می گویند فلسفه، فلسفه یونان، خب بگویند! یونان زادگاه فلاسفه بود. این فلاسفه نیستند که فلسفه را به وجود می آورند بلکه این فلسفه است که فیلسوف را می سازد.
این استاد بازنشسته دانشگاه تهران تصریح کرد: دو گروه بودند که به فرهنگ ایران ظلم کردند و حکمت ایران باستان را نادیده گرفتند، البته برخی هم می گویند که اسنادی از آن زمان نداریم اما پاسخ آن است که خلیفه دوم آمد و اسناد را به آتش کشید اما کسی آثار یونان را نابود نکرد و آثار بزرگان یونانی باقی ماند.
دینانی تصریح کرد: فلسفه، جهانی است به این دلیل که پرسش های فلسفه جهانی و عام است و فلسفه بدون پرسش فلسفه نیست. ملتی که پرسش ندارد فلسفه نمی فهمد. فلسفه با پرسش پدید می آید و پرسش فقط از انسان است. حیوان، جماد، نبات، فرشته پرسش نمی کند و نمی پرسد البته ملائکه در مورد انسان پرسیدند و گفتند که انسان فساد می کند و خون می ریزد با این حال این پرسشی جدی نبود. از سوی دیگر حیوانات نیز زندگی خود را دارند، شکار می کنند و می روند اما این انسان است که فساد می کند، بشر فساد می آفریند، هوا را آلوده می کند، زمین را آلوده می کند و جنایت برای آدم هاست، گویی انسان هرچه سیرتر شود اذیتش بیشتر خواهد شد.
این استاد فلسفه ادامه داد: اما انسان با وجود اینکه مفسد فی الارض است فلسفه را می فهمد. انسان فراز و فرود دارد. تنها موجودی که فلسفه را می بافد، می داند و می گوید انسان است ضمن اینکه فلسفه جغرافیا هم ندارد هرچند که فیلسوف جغرافیا دارد اما فلسفه هرگز.
ابراهیمی دینانی افزود: فیلسوف است که می گوید هستی چیست اما اصل آن است که چه کسی در این میان سوال می کند که هستی چیست، آیا غیر هستی از هستی می پرسد؟ خود هستی از زبان انسان می پرسد که هستی کیست و از زبان انسان به خودش جواب می دهد وگرنه اگر هستی از زبان من سخن نمی گفت چه دلیلی داشت که بپرسم؟ اگر هستی بخواهد حرف بزند از زبان انسان سخن می گوید. هستی لال نیست و وقتی هم که بخواهد حرف بزند به زبان آدمی سخن می گوید و این است که بزرگان فلسفه می گویند.
وی با بیان اینکه انسان باز است یعنی می خواهد بیرون را بفهمد، ابراز کرد: آدمی می خواهد بیرون از خود را بفهمد و این خواسته او برای فهمیدن لایتناهی است. انسان چون گشوده است گشاینده نیز است او با حل معادلات، مسایل بغرنج، کشف مجهولات می تواند راه را برای خود بگشاید بنابراین انسان هم گشوده است هم گشاینده. انسان همه چیز را حل می کند و در آینده نیز بسیاری از چیزها را حل خواهد کرد.
این محقق گفت: فلسفه انسان را از اسارت و جمود نجات می دهد ضمن اینکه فلسفه در واقع نجات یافتن از تحمیل های فکری نهان و عیان است. فلسفه انسان را از این تحمیل شده ها نجات می دهد.
ابراهیمی دینانی تصریح کرد: فلسفه به انسان یاد می دهد که چگونه نو فکر می کند، یاد می دهد که اکنون چگونه بیندیشد و چگونه نو فکر کند، هرچند که برخی دم از نواندیشی می زنند اما در واقع کهنه پرست هستند در حالی که نواندیشی یعنی خودت را زیر سوال ببری و هرچه که آموختی و حتی هرچه که به آن باور داری را زیر سوال برده و از نو بیندیشی. برخی یک بار فکر کرده اند و همواره با یک اسلوب اندیشیده اند و بر همان اصول نیز باقی مانده اند گویی یک قالب برای خودشان ساخته اند و هرگز آن را نمی شکنند در حالی که باید قالب را شکست و فلسفه است که قالب را می شکند. فلسفه می گوید سقراط چه گفت، ارسطو چه گفت، بله این فیلسوفان گفتند اما فلسفه به گونه ای دیگر سخن می گوید.
وی تصریح کرد: امروز فیلسوف نباید در قالب بماند چون فلسفه می گوید که در یک قالب نمان. اگر فردی در اصول فکری و عقایدی بخواهد تقلید کند بسیار نادان است. از فیلسوف نواندیش تر نداریم چون قالب را خودش می سازد ولی آن را می شکند و بر آن باقی نمی ماند.
این چهره ماندگار فلسفه در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه عقل میزانی غیر از خودش ندارد، افزود: تنها چیزی که خودش میزان است و خود را اندازه می گیرد، عقل است. فلسفه با عقلانیت سروکار دارد و نوکر کسی هم نیست؛ اگر انسان نوکر برهان باشد کفر نیست، اگر نوکر برهان بودی نوکر خدا هم هستی اما اگر نوکر برهان نباشی اسیر قالب ها هستی و نمی توانی قالب خود را بشکنی و ما با چنین تعاریفی فیلسوفان اندکی داریم یعنی فیلسوفی که استقلال فکری داشته باشد و آزاد بیندیشد.
وی افزود: من ملاصدرا را یک فیلسوف می دانم از زمان او 400 سال گذشته است، دکارت همعصر او بود اما بعد از دکارت صدها نحله فکری فارغ از اینکه حق بود یا نبود در غرب ایجاد شد ولی ما جریان فکری جدیدی نداریم چون فیلسوفان اندکی داشته ایم به جز چند نفر از جمله مرحوم علامه طباطبایی(ره) که او هم صدرایی بود و اسرار را تدریس می کرد.
ابراهیمی دینانی گفت: علامه طباطبایی(ره) در دروس خود حرف های تازه داشت. هانری کربن فیلسوف فرانسوی که تمام مکاتب غربی را دیده و می دانست وقتی نزد علامه طباطبایی می آمد حرف تازه از او می شنید و آنچه که کربن می گفت نزد علامه به گونه ای بود که گویی از قبل روی آن مباحث اندیشیده بود.
نظر شما