خبرگزاری شبستان- خراسان جنوبی؛ امروز خراسان جنوبي - مرتضي باجلان؛ توليدکنندگان مجبورند براي فروش بيشتر محصولات خود و شناسايي محصولشان توسط مشتري شکل ظاهري محصول خود را متمايز از ساير محصولات کنند. آنچه ظاهر محصولات را از هم متمايز مي کند، «برند» يا «نام تجاري» محصول است.
برخي برندها به دليل داشتن سابقه، دانش و تجربه بالاتر در طول زمان شناخته تر هستند و مردم در صورت نداشتن محدوديت هاي خاص مانند (درآمد پايين، سلايق و علايق و...)، محصولات آن برند خاص را چشم بسته انتخاب مي کنند و لحظه اي ترديد به خود راه نمي دهند. در واقع برند ضمانت نامه اي است که به مشتري اطمينان مي دهد محصول خريداري شده توسط وي، کيفيت لازم را دارا است.
روند برندگرايي در ايران نشان مي دهد که مردم ايران نه تنها از قافله گرايش به برند عقب نيفتاده اند، بلکه گاهي پا را فراتر گذاشته و اين مساله موجب بروز مسائلي شده که امروز به مرز بحران رسيده است. به طور قطع مي توان گفت که در شرايط کنوني جهان، «برندگرايي» و مساله هجوم برندها در ايران و ساير کشورها تفاوت هاي بسياري دارد. اولا ايران به لحاظ اقتصادي جزو کشورهاي در حال توسعه است و اين فاکتور الزاماتي را در پي خود دارد که کشورهاي توسعه يافته به آن مبتلا نخواهند بود.
عمده برنامه ريزي چنين کشوري بايد در جهت تقويت اقتصاد داخلي باشد و ضمن حمايت جدي و وسيع از صنايع داخلي، مي تواند گوش چشمي به ساير کشورها و وارد کردن کالاهايي داشته باشد که اطمينان دارد در توليد آنها ضعف داشته و ورود چنين کالاهايي براي کشورمان چه از لحاظ اقتصادي و چه تکنولوژيک مقرون به صرفه مي باشد.
از ديگر الزاماتي که يک کشور در حال توسعه اي همچون ايران بايد آن را انجام دهد، حذف «مصرف گرايي» و عدم اصالت دادن به مصرف است. «حمايت از توليد داخلي و خريد کالاي توليد داخل» يکي ديگر از بايسته هايي است که کشورهاي در حال گذار بايد به آن پايبند باشند تا در ساليان بعد بتوانند به اقتصادي مطلوب نائل آيند.
دومين موردي که حاکي از تفاوت عميق بين ايران و ساير کشورها در مساله «مصرف گرايي» وجود دارد، دشمني ها و تحريم هاي ظالمانه کشورهاي غربي و مشخصا آمريکا عليه ايران است. در شرايطي که کشور در حال گذار است و از طرفي قدرت هاي جهاني در قالب «تحريم»، شديدترين محدويت ها را عليه او ايجاد کرده اند و مراوده با اقتصادهاي جهان و تبادل کالا -حتي کالاي ضروري- را مختل کرده اند، هر عقل سليمي حکم خواهد کرد که بايد به طور جدي از رواج «مصرف گرايي»، «برندگرايي» و هرآنچه به موجب آن دست کشور بايد در مقابل بيگانگان دراز شود جلوگيري شود و در عوض آن بايد به طور فزاينده اي فرهنگ «حمايت از توليد داخلي و خريد کالاي توليد داخل» را گسترش داد، هر چند که بدانيم در حال حاضر کالاي داخلي کيفيت لازم را ندارد.
مصرف توليد داخلي قطعا در بلندمدت منجر به بالا رفتن کيفيت خواهد شد. رهبر معظم انقلاب ضمن خطا دانستن «برندگرايي» درباره استفاده از توليد داخلي فرمودند: «توليد داخلي احتياج دارد به مصرف داخلي؛ اين به عهده مردم است. مصرف خودمان را بايد از توليدات خودمان انتخاب کنيم. اينکه کساني همه اش دنبال مارک ها و برندهاي خارجي و اسم هاي خارجي باشند، خطاست؛ فرونشاندن يک هوس شخصي است، اما ضربه زدن به يک کار عمومي و اصلي است. مصرف داخلي، توليد داخلي را افزايش مي دهد؛ توليد داخلي که افزايش پيدا کرد، بيکاري برطرف مي شود. توليد که رونق بگيرد، يعني تورم کم بشود، گراني کم بشود، اشتغال افزايش پيدا کند؛ اينها همه به هم متصل است. يک سر اين قضيه دست ما مردم است، که مصرف خودمان را چگونه انتخاب کنيم.»
با توجه به مسائل مطروحه، حال مي توان با ديد بازتري نسبت به رواج «برندگرايي» در ايران قضاوت کرد و آن را تقبيح نمود. البته نمي توان منکر شد که جوانان اعم از دختر و پسر تنوع طلب هستند و البته در چارچوب شرعي آن، هرگز ايرادي به اين مساله وارد نيست.
اين مساله آنجايي ناپسند انگاشته مي شود که اين تنوع طلبي با برندگرايي، انتخاب محصولات خارجي و يا «مصرف گرايي» پيوند بخورد. در اين صورت تنوع طلبي منجر به خسارت به اقتصاد خانواده و اقتصاد ملي خواهد شد که اين خسارت در مواردي جبران ناپذير و يا جبران آن مستلزم هزينه و زمان زيادي است.
نظر شما