به گزارش خبرگزاری شبستان از قم، همایش «تابوت» یا «Bengkulu Tabot Festival» نام مراسمي است كه در ماه محرم در شهر بنكولو اندونزي برگزار ميشود. ريشه اين آيين به مسلمانان هندي برميگردد كه بعدها با عناصر بومي و منطقهاي آميخته شده و امروز به يكي از نمادهاي فرهنگ محلي بنكولو تبديل شده است. هر ساله به مدت ده روز اين شهر مشغول مراسم تابوت است. در ادبيات هندي تابوت به نوعي ضريح يا آنچه كه براي نشان دادن قبر امام حسين(ع) است و در ماه محرم حمل ميگردد، گفته ميشود. در ديگر كشورها همچون هند و پاكستان نيز تابوت در مراسم عزادراي محرم وجود دارد، اما مراسم محرم در بنكولو بسيار متفاوت از جاهاي ديگر است. حجت الاسلام و المسلمین مرتضی آقامحمدی، پژوهشگر مطالعات راهبردی و دکترای شیعه شناسی در اين یادداشت به اختصار به معرفي اين مراسم پرداخته است که در ادامه می خوانید:
«بنكولو استاني زيبا است با 144.52 كيلومتر مربع مساحت كه جمعيتي در حدود 329 هزار نفر در سال 2014 براي آن ثبت شده است. در تاريخچه اين مراسم نظرات مختلفي وجود دارد. اگر اين مراسم از همسايگان يعني سوماتراي غربي آمده باشد در اين صورت ميتوان عمر اين سنت را بيشتر دانست.
تاريخچه و حضور ديرينه و درخشان شيعه در سرزمين ملايوها، مانند پادشاهان شيعه در ايالت آچه، اين احتمال را تقويت ميكند. با اين حال اگر كمترين زمان براي اين داستان پذيرفته شود، مربوط به ورود انگلستان به اين مناطق در 1685 ميلادي است كه كارگران هندي آنها شيعه بودند و اين مراسم را در بنكولو بنا نهادند. مردم اين شهر اعتقاد زيادي به اين مراسم دارند و معتقدند برگزاري اين مراسم بلاها را از آنان دفع ميكند. در ذيل به كيفيت برگزاري اين مراسم ميپردازيم.
در شب اول محرم مردم از روستاها به طور دسته جمعي به سوي مكان مشخصي حركت ميكنند كه يادآور و نماد كربلا است. اين مكان كه كربلا ناميده ميشود، گورستاني است كه قبر شيخ برهانالدين در آن واقع شده است. او به عنوان آشناكننده اين مردم با سنت تابوت شناخته ميشود. ضريح كوچك شيخ برهانالدين «گِرگاه» نام دارد. جمعيت به سوي این مکان ميروند. اين عده معمولا پس از غروب و اقامه نماز به سوي اين مكان كه يادآور كربلا است، ميآيند و مقداري خاك (به اندازه حجم يك نارگيل) در گرگاه قرار ميدهند و اين خاك تا دهم محرم در آنجا ميماند. گروه كوچكي از بازماندگان شيخ برهانالدين نيز براي دعا و ارائه خطابه عربي حضور دارند. در مراسم عود ميسوزانند و قهوه و نوعي شربت سرو ميشود. همزمان كه اين گروه اندك كه از خاندان تابوت قديمي بنكولو در اين مكان در حال دعا هستند، بيشتر جمعيت شهر به سمت پاركي كه در نزديكي منزل استاندار در مركز شهر است، روانه ميشوند و موسيقي مخصوص نواخته ميشود. اين توفيق و افتخار بزرگي است كه كسي بتواند در اجراي اين مراسم نقش داشته باشد و رقابتي در بين محلههاي مختلف شهر بر سر آن وجود دارد.
در روز دوم محرم به طور رسمي ساخت «بانگسل»، تابوت اول شروع ميشود. در روزهاي آتي وقتي اولين تابوت در حال ساخت است در گوشه و كنار شهر ميتوان تابوتهاي ديگري را كه در حال ساخته شدن هستند، را مشاهده نمود. تابوتها بر روي ارابهاي سوار شده و با اشكال و تزيينات مختلف آراسته ميگردند. يكي از برجستهترين اين تزيينات نماد امام حسين(ع) بر اسبي بالدار است كه بُراق خوانده ميشود. نماد براق بر تابوت جاي ميگيرد و در خيابانها به حركت درميآيد.
در روز سوم محرم، نمايشي برپا ميشود تا براي ساخت تابوت پول جمعآوري گردد. دسته بازيگران اين نمايش با نمادهاي پرندگان و ماهيها در خيابانها ميچرخند. وقتي به در خانه شخصي ميرسند كه مايل است كمك مالي نمايد، ميايستند و به نواختن موسيقي و اجراي برنامه ميپردازند. در شب چهارم محرم نيز اين برنامه ادامه دارد. اين برنامهها جنبه غير رسمي دارد و برنامه رسمي با نواختن موسيقي مخصوص در مركز شهر انجام ميشود.
بعد از ظهر روز پنجم پس از اقامه نماز، اشيائي كه قرار است در تابوت مورد استفاده قرار گيرند، تميز و آماده ميشوند. سه مرد كه از نسل شيخ برهانالدين ميباشند، مسئول برگزاري اين برنامه هستند. يكي از آنها درب چوبي گرگاه را باز ميكند و از درون آن محفظه كوچكي كه براي سوزندان عود است را بيرون آورده و روشن ميكند. بعد يك سبد كهنه و قديمي شش گوشه كه حاوي «پنجه» است، آورده ميشود. پنجه يك دست فلزي با انگشتان باز است كه در سنت شيعي، نماد خمسه طيبه است. سپس بر روي پنجهها آب پاشيده و بعد در ظرفي قرار ميدهند و شير و يك شربت مخصوص روي آن ريخته ميشود. پنجه در اين مايع تكان داده ميشود تا خيس خورده و به لحاظ معنوي تطهير گردد. سپس آن را بيرون آورده و در ظرف آبي كه قطعههاي ليمو در آن وجود دارد قرار ميدهند. پس از اينكه پنجه بيرون آورده و خشك شد، چوبهاي بامبو كه در سر آن پنج انگشت وجود دارد و «جاري-جاري» خوانده ميشود، را آورده و از آن ظرف آب، بر سر آنها ميمالند. يك علامت سه شاخه با بندي سبز يا زرد به انگشت وسطي موجود بر سر «جاري-جاري» بسته ميشود. سپس پنجه بر سر دستي از كاه كه آستين زرد رنگ دارد، نصب شده و در پارچهاي سفيد قرار ميگيرد و دسته گلهاي سبز آن را تزيين ميكنند. سپس اين پنجهها به اعضاي برخي خاندانهاي خاص كه منسوب به سنت تابوت و متولي برگزاري مراسم هستند، داده ميشود. بعد از آن، شش علم بامبو يا «جاري-جاري» را آورده و از همان سبد پنجه، پرچمهايي را برداشته و بر سر آنها ميبندند.
حال جمعيت كمي كه در آنجا هستند، آن پنجهها و پرچمها و ظروف غذا و درختان كوچك موز را آورده و هفت مرتبه به دور گرگاه ميچرخند. سپس آن پرچمها و درختها در سوراخهاي موجود در چهار طرف گرگاه نصب ميگردند. در هر گوشه يك پرچم، يك درخت موز و يك چوب از ساقه نيشكر قرار ميگيرد. پنجهها در درون گرگاه نصب شده و سپس ظرفهاي غذا را به ايوان مرتفعي كه از آنجا غذا توزيع ميشود، ميبرند. اين برنامه تقريبا نزديك وقت نماز مغرب خاتمه مييابد.
شب پنجم محرم، وقت «نبرد طبلها» است. گروههاي طبلزن از نقاط مختلف شهر گرد ميآيند، به شكلي كه گويا طبل جنگ نواخته ميشود. آتش بزرگي بر پا ميشود كه حرارت آن، درون طبلها را گرم كرده و بر شدت صدا ميافزايد و برخي به رقص ميپردازند. جمعيت عظيمي در اين فضا گرد آمده و فضاي پرهيجاني شكلميگيرد. سپس جمعيت عظيم در خيابانها به حركت در ميآيد در حالي كه طبلهاي بزرگ با وسيله نقليه حمل ميشود و خيل عظيم جمعيت با پرچمهايي در دست به حركت درآمده و پشت سر آنها برخي ديگر با نواختن طبلهاي كوچك حركت ميكنند. وقتي جمعيتِ در حال حركت به گرگاه ميرسد، به نشان احترام متوقف شده و سپس به حركت ادامه ميدهد. در عبور از كنار گرگاه آنها كه «جاري-جاري»ها را حمل ميكنند، سر آنها را خم كرده تا دستهاي نصب شده بر روي تابوت را لمس كنند. در اين هنگام يك نفر فرياد ميزند: «السلام عليكم» و بقيه جمعيت در پاسخ فرياد ميزنند: «و عليكم السلام».
آن دسته كوچكي كه شب اول برنامه داشتند، به آرامي از راه ميرسند. طبلهاي بزرگ از وسايل نقليه پياده شده و در كنار گرگاه شيخ برهان الدين روي زمين قرار ميگيرند و شروع به نواختن ميكنند و دستهاي كه «جاري-جاري»ها را حمل ميكنند، به سمت گرگاه رفته و «جاري-جاري»هاي موجود در گرگاه را لمس كرده و اداي سلام ميكنند. بعد از آن طبلها بر پشت وسايل نقليه قرار گرفته و جمعيت به مراسم ادامه داده و به سوي شهر باز ميگردد.
عصر روز هشتم محرم «چُكي»ها توسط «جاري-جاري»ها و پرچمها اسكورت ميشوند. چكي تابوتهاي كوچكي به ارتفاع سينه انسان هستند كه در داخل گاري حمل ميشوند. پنجهها در عصر اين روز در داخل چكيها قرار گرفته و به سمت مركز شهر حركت ميكنند. چكيها از نواحي مختلف شهر حركت كرده و در پارك مركز شهر در مقابل سن موجود در آنجا به صف قرار ميگيرند. در اينجا نمايشهاي زيادي در قالب موسيقي و نوعي رقص برگزار ميشود.
در شب نهم تابوتها از مناطق مختلف به پارك مركز شهر حمل شده و در مقابل سن چيده ميشوند. براي رفع خستگي، پس از سخنرانيهاي رسمي و طولاني، دوباره موسيقي و رقص اجرا ميگردد. صبح روز دهم تابوتها مقابل منزل استاندار شهر در كنار پارك به صف قرار ميگيرند، در حالي كه قديميترين آنها جلودار است. مسئولان و اشخاص سرشناس در اين هنگام در ايوان منزل استاندار ايستادهاند. طبلهاي بزرگ نواخته شده و رقص شروع ميشود. اعضاي خاندان تابوت قديمي و مسئولان محلي نيز در اينجا حضور دارند.
ابتدا برخي از افراد سرشناس و مسئولان كه در ايوان منزل استاندار هستند به سخنراني پرداخته و بعد حركت دسته تابوت به سمت كربلا شروع ميشود. دسته حركت كرده و پرچمها و «جاري-جاري»ها به دست جوانان در مقابل تابوت قديمي حركت ميكنند در حالي كه موسيقي نواخته ميشود و يك صف از مردان كه لباس سفيد و بلند شيخها را پوشيدهاند، حركت ميكنند. در اين روز گورستاني كه قبر شيخ برهانالدين در آن است، مملو از جمعيتي ميشود كه با پاي برهنه به آنجا ميآيند. قهوه و شربت توزيع شده و عود سوزانده ميشود و برخي دعاهاي عربي خوانده ميشود. گاه در اين مراسم برخي به حالتي از خلسه و بيهوشي فرو ميروند. به همين دليل متخصصاني در آنجا حضور دارند تا آن افراد را به حالت عادي بازگردانند. تابوت اصلي كه حاوي پنجهها است را نزديك گرگاه شيخ برهانالدين ميآورند و آنچه به تابوت آويخته شده از آن جدا ميشود وگلها و تزيينات آن جدا شده و براي بچههايي كه در آنجا حضور دارند پرتاب ميشود. پنجهها از آن دستهايي كه متصل شده بودند جدا شده و مجددا در داخل آن سبد قديمي ششگوشه قرار ميگيرند. باقيمانده غذا و قهوه و شربت توزيع شده و بيشتر مردم متفرق ميگردند، در حالي كه يك عده كم در همان گورستان در زير درخت بزرگ دور نشسته و با صرف نوشيدني گعده ميگيرند.
آنچه اين مراسم و برنامه محرم در شهر بنكولو را از ديگر نقاط جهان متمايز ميكند، صرفا نحوه انجام و مناسك موجود در آن نيست، بلكه مهم اين است كه اكثر قريب به اتفاق مردم شهر در عين حالي كه واژگاني همچون حسين (ع)، كربلا و يزيد را استفاده ميكنند، اما از داستان عاشورا و شهادت امام حسين(ع) و اصل و چرايي قيام ايشان چيزي نميدانند.
گرچه بيشتر ابعاد و نمادهاي اين مراسم شبيه عزاداري است، اما مردم شركت كننده از اين مطلب اطلاع چنداني ندارند و گاه نوع موسيقي و رقص آنها از حالت عزاداري خارج ميشود. برخي تحصيلكردههاي آنها اطلاعات اندكي درباره امام حسين (ع) و عاشورا دارند. بعضي از اساتيد دانشگاهي اندونزي هم اخيرا مدعي شدهاند كه تابوت، يك سنت ديني نيست، بلكه ميراث فرهنگي آنان است و انجام اين برنامه به معناي شيعه بودن يا شيعه شدن مردمان بنكولو نيست. برخلاف اين ادعاها، آنچنان عناصر مذهبي و نمادهاي شيعي در اين مراسم زياد و متعدد است كه عدم ارتباط اين مراسم با واقعه عاشورا و كربلا را غيرقابل پذيرش مينمايد، با اين حال به نظر ميرسد كه فضاي به وجود آمده عليه شيعه عامل اصلي اين گونه ادعاها باشد.
در سال 1390 كه براي اولين بار به اندونزي سفر كرده بودم، با نام اين شهر و مراسم آن آشنا شدم. با اينكه مدارك بسياري وجود دارد كه شيعه در اندونزي قدمت و اصالت ديرينهاي دارد كه فعلا مجال پرداختن به آن نيست، اما امروزه مردمان آن سرزمين شديدا نسبت به اهل بيت(ع) در فقر و جهالت علمي هستند. در همان سفر در مواجهه با گروهي از مبلغان متوجه شدم با اينكه همگي طلاب معهدهاي اهل سنت بودند، حتي نام حسنين(ع) و اينكه اينان نوادگان رسول خدا(ص) هستند، را هم نميدانستند.
به لطف خداوند اخيرا برخي از دوستان اهل فضل از شيعيان آن ديار، جزوات كوچكي را به زبان اندونزيايي نوشته و به معرفي اجمالي از امام حسين(ع) و واقعه عاشورا پرداخته و در ايام محرم در شهر بنكولو توزيع نمودند. با اينكه ظرفيت و نياز تبليغ و تبيين ابعاد اين داستان در آن شهر ميتواند بسيار مهم و تأثيرگذار باشد، ولي ميبايست محذورات و واقعيتهاي ميداني و دخالت و نفوذ سلفيت، بخصوص عربستان در اين كشور را فراموش نكرد و از اقدامات شتابزده پرهيز نمود. در شرايط موجود به نظر ميرسد اطلاع رساني تدريجي و آهسته، بدون تحريك حساسيتهاي طرف مقابل به احياي معارف اهل بيت(ع) در آن سرزمين كمك نمايد. به نظر ميرسد، طلاب شيعه اندونزيايي بهترين گزينه براي اين مهم باشند».
نظر شما