خاک فقر بر خانه های خشت و گلی

خبرگزاری شبستان:وارد اتاق ۱۵ متری می شویم، اتاقی که دیوار های آن کبود و تیره است،دیوار های خانه رنگی ندارند، اما تابلو های مختلفی از آیه های قرآنی بر آن چیده شده است.

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان، مقصد بازدید رئیس کمیته امداد امام خمینی (ره)، خانه مددجویی در روستای محسن آباد، شهرستان تایباد است، روستایی که کنار یک جاده قرار گرفته است، از آسفالت خبری نیست، خاک سراسر روستا را گرفته، معماری اکثر خانه ها خشت و گلی است، وارد خانه یک مدد جو می شویم که خانه آن با دیوار های آجری مرمت شده است اما کار خانه نیمه تمام است.

 

وارد اتاق 15 متری می شویم، اتاقی که دیوار های آن کبود و تیره است،دیوار های خانه رنگی ندارند، اما تابلو های مختلفی از آیه های قرآنی بر آن چیده شده است. یک قاب عکس نیز بر روی دیوار نصب شده که تصویری از یک خانواده در حرم مطهر است،این قاب عکس هزاران سخن دارد، پدر، مادر و فرزندان در عکس جا گرفته اند،  این شاید آخرین زیارتی بود پدر، خانواده را همراهی می کرد و عکس آن ثبت شد، تصویری که نظر فتاح را جلب می کند و چند ثانیه ای به آن خیره می شود و می گوید چه عکس زیبایی و آقای رئیس  تاملی می کند اما ناراحتی خود را بروز نمی کند.

 

 به گل های روی تاقچه نگاه می کند و باز می گوید، چه خانه با سلیقی دارید.ساعت به وقت نهار است،فتاح به مزاح رو به صاحب خانه می گوید: ما هنگام نهار آمده ایم، شما ما را به صرف نهار دعوت کرده اید؟ با خنده و استقبال میزبان رو به رو می شود. طبق  روال بازدید های گذشته، سوالات دنباله دار آقای رئیس آغاز می شود، دوباره گویا او میزبان است و صاحب خانه میهمان.

 

ما از سوالات میهمان و پرسش های میزبان  متوجه می شویم،سرپرست خانواده یک زن جوان است، زنی خنده رو، که 10 سال است همسرش را ازدست داده است،دو پسر 10 و 14 ساله دارد، که در بیابان پیاز جمع می کند.فتاح هنگامی که این موضوع را می شنود، حسرت می خورد که چرا پسران در خانه نیستند تا بوسه ای بر دستان مردانه آنان بزند که در این سن کم، کار می کنند و نان آور خانواده هستند.

 

فتاح در باره ی وضعیت درس خواندن پسران و حامیان آنان می پرسد که پاسخ می شنود، میلاد و سجاد درس می خوانند و تنها یک حامی دارند، که باز آقای رئیس به همرانش تشر می زند که چرا حامی کم دارند و باید حامی آنان زیاد شود.آقای رئیس دستور می دهد تا به اوضاع خانه نیز رسیدگی شود و یخچال و آبگرمکن برای مدد جو تهیه شود، ضمن اینکه دیوار های خانه نیز ترمیم شوند.

 

کنار صاحب خانه یک خانم جوان دیگر با دختر کوچکش نشسته است و صاحب خانه از او زن داداش یاد می کند و او هم به دلیل فوت همسرش، سرپرست خانواده شده و تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفته است، از فتاح درخواست دارد به وضعیت او نیز رسیدگی شود.

 

 آقای رئیس باز سوالات خود را از صاحب خانه می پرسد و می گوید نوبت به نوبت، سراغ وضعیت او هم می رویم، فتاح خطاب به سرپرست خانواده می گوید دوست داری به کجا سفر کنی، مددجو می گوید، بردرانم اجازه نمی دهند تنهایی سفر کنم، فتاح می گوید ، به به چه برادران با غیرتی داری.حالا دوست داری با پسرانت به کجا بروی، او پاسخ می دهد، پسرانم دوست دارند به شمال بروند، یکی از همراهان فتاح می گوید یک سفر بالاتری را انتخاب کند که با فتاح فورا به همراهش می گوید، بگذارید هرجا دوست دارندرا بگویند. نهایت یک سفر شمال در فریدون کنار به آنان و خانواده زن دادشش اهدا می شود. بغض مادر سجاد و میلاد می شکند.

 

 حالا آقای رئیس به سراغ، وضعیت مدد جوی دیگرش می رود که در آن خانه کنار خواهر شوهرش نشسته است، این خانم که با یک چادر گل گلی آبی رنگ به همراه دخترش بدون اینکه اجازه دهد فتاح سوال هایش را بپرسد، می گوید، ما وضعیتمان از اینان بدتر است، در یکی از خانه های خشت و گلی مستاجر هستیم.

 

فتاح می گوید: زمین دارید؟  با پاسخ منفی رو به رو می شود،  ادامه می دهد، ما با فرماندار تایباد قرار گذاشته ایم زمین از فرماندار و ساخت از ما باشد، اینگونه می شود که مبینا و مادرش در آینده صاحب خانه می شوند.

 

رئیس کمیته امداد امام خمینی (ره) از درس و حامیان مبینا می پرسد، هنگامی که متوجه می شود، درسش خوب است و حامی او نیز زیاد است، خیالش راحت می شود و می گوید به مبینا یک هدیه نیز بدهید که یکی از همراهان یک پاکت سفید رنگ را به مبینا می دهد، لبخند روی لب های مینا و مادر می آید، قرار می شود برای  خانه  مبینا و مادرش نیز یخچال و  تلویزیون خریداری شود.

فتاح هنگام خروج از خانه با خنده به صاحب خانه می گوید، افتخار ما این است  که در خانه شما نهار بخوریم، انشالله یک روز دیگر برای خوردن نهار می آییم وکلام آخر را که ما، رهبر انقلاب و نظام را از دعای خیرتان بی نصیب نکنید را می گوید و خارج می شویم.

 

ساعت 2.15 دقیقه است، نهار نخورده ایم و خانه یک مددجوی دیگر مانده است، بدون معطلی به آنجا هم می رویم، طبق رسوم قبلی با یک هدیه و جعبه شیرینی وارد خانه مدد جو  می شویم.

 

یک آپارتمان دو واحده استیجاری است، وارد می شویم، خانه ای تمیز با وسایلی مناسب چیدمان شده است، مادر به دلیل فوت همسرش، سرپرست 4 فرزند را برعهده گرفته است، 20 سال است که تحت پوشش کمیته امداد است.همسرش از سال 1376 بیمار بوده و از همان موقع تحت پوشش کمیته امداد در آمده اند.

 

دو دختر و دو پسرش نیز در خانه هستند و یکی از دختران نامزد است، فتاح خطاب به پسران می گوید، دیگر باید شما ها کار کنید، مادر توان کار ندارد، انتظار داریم شما ها ادای دین کنید.

 

یکی از ویژگی های بارز این خانواده تحصیل و هوش فرزندان است، پسران هر دو در دانشگاه دولتی درس می خوانند، یکی دانشجو وکالت است و دیگری معلم که موجب تحسین فتاح می شود.

 

فتاح همانند بازدید از دیگر خانواده های مددجویان، فضا را با بگو و بخند پر می کند و به شوخی می گوید، مادر کی برای پسرها زن می گیری، مادر می گوید پولی ندارم، فتاح با خنده می گوید برایشان زن بگیر واگرنه در دانشگاه یکی را انتخاب  می کنند که با خنده جمع رو به رو می شود.

 

در پایان فتاح به مادر و یکی از دختران که مجرد است هدیه زیارت کربلا را می دهد که اشک از چشمان مادر جاری می شود و می گوید خیلی دوست داشتم قبر جدم را زیارت کنم و فتاح می گوید  انشاالله از کربلا بازگشتی ولیمه می خوریم و ادامه می دهد، ما را دعا کنید و هر چه داریم از از این نظام و رهبری و امام راحل است که با تایید مادر خانواده رو به رو می شود.

 

اخرین مقصد ما تربت جام است، به خانه مددجویی می رویم که صاحب خانه ای نزدیک به 180 متر  است، خانه ای بزرگ با وسایلی نو و تمیز که به همت بنیاد مسکن و کمیته امداد  و خیری  که زمین را وقف کرده ساخته شده است. حیاط خانه و پله های ورودی نیمه تمام است که رئیس کمیته امداد امام خمینی (ره) مساعدتی می کند و مبلغ 5 میلیون تومان بابت تکمیل خانه می دهد.

 

این مدد جو که ازهمسرش جدا شده است، سه دختر دارد که ازدواج کرده اند و که هدیه ازدواج به دریافت می کنند.معصومه خانم نیز آرزوی سفر به کربلا را دارد و آقای رئیس هدیه سفر به کربلا می دهد که این مدد جو نیز گریه می کند و مددکارش باصدای بلند می گوید خدای شکر.

با کلام آخر آقای رئیس که از ته دل می گوید رهبر و نظام را دعا کنید، از خانه این مدد جو نیز خارج می شویم و دور بعدی سفر آقای رئیس باز در آینده ای نزدیک از سقف های زندگی مددجویانی که آرزوهایشان کوتاهتر از سقفی که دارند آغاز می شود تا فتاح میزبان شود و مددجو میهمان.

 

کد خبر 577982

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha