به گزارش خبرگزاری شبستان، به نقل از روابط عمومی انتشارات هیلا ،داستان این رمان با رها و مشکلاتی که در زندگیاش وجود دارد پیش میرود. دلیل سرد بودن محمد در زندگیشان چیست؟ دلیل اینکه پریا و مرجان، خواهرزادههایش، با ظاهری سالم و پرانرژی در بخش قرنطینة شیرخوارگاه نگهداری میشوند چیست؟ تو از دستهای من سردتری نوشتة بنفشه رحمانی رمانی خواندنیست که خواننده را تا پایان کتاب با خود همراه میکند.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم: سایهاش را انگار کسی از ته کوچه میکشد و همینطور کش میآید و بلند میشود. پنجرهها بسته است. شاید همة مردم خواباند. دنبال سایهاش میدود. سنگفرشها میپیچند. سایه از دیوار بالا میرود... پیرمردی از ته کوچه پیدا میشود. یک رادیوی ترانزیستوری دستش است...نزدیک رها میایستد. کلماتی میگوید که مفهوم نیست... ظاهر طبیعی ندارد... پیرمرد رادیو را از کنار گوشش برمیدارد و کنار گوش او میگیرد. خشخش بلندتر میشود. سرش را عقب میکشید. دوباره لبخند»
نشر هیلا اثر حاضر را در 80 صفحه چاپ کرده است.
نظر شما