روز خبرنگار امسال بدون "ملک"

باید قبول کنیم که قدری با هم غریبه شدیم؛ شاید پیشکسوتانی نظیر اکبر ملک و مناسبت هایی مثل روز خبرنگار بهانه ای باشند برای اینکه با هم مهربان تر باشیم، تلنگری باشد که قدر یکدیگر را بیشتر بدانیم.

خبرگزاری شبستان// یزد


بیشتر وقت یک خبرنگار به کاغذ و قلم خلاصه می شود، به همایش ها و نشست هایی که دیگر جزئی از زندگی روزمره خبرنگاران شده، به سخنرانی ها و صحبت های بعضا تکراری مسئولان، به چرخ زدن در انبوه اخبار فکسی و توقعات نابه جای این دستگاه و آن اداره که چرا اخبار ما کار نشد، در این میان اگر خبرنگاری هم پیگیر سوژه ای برای رفع مشکلات جامعه به مسئولی رجوع کند، باید چند صباحی منتظر بماند، با در بسته روبه رو شود و کلی سین جیم شود.
 

اما گاهی در میان این زندگی روزمره و استرس های ذهنی و روانی نقاط پررنگ و برجسته ای وجود دارند، که یادآوری آنان خستگی را از تن خبرنگار بیرون می کنند و او را به ادامه مسیر مصمم تر. افراد پیشکسوتی که در لابه لای زندگی روزمره ما گم شده اند و به دلیل روزمرگی کمتر به سراغ آن ها می رویم.

قهرمانانی که تازه بعد از نبودنشان هم فرصت سرزدن و سرک کشیدن به زندگی آنها را نداریم (مثل همین مطلب نگارنده که قرار بود، چند روز پیش نگاشته شود).

زمان هرگز تکرار نمی شود، اصحاب رسانه و خبرنگاران در ایران به ویژه یزد به دلیل بیماری روزمرگی کمتر فرصتی برای نشست و برخاست با یکدیگر را پیدا می کنند، دیدارهای آنان به حاشیه مراسم و نشست ها خلاصه شده و تازه در دنیایی که سرعت انتقال اطلاعات حرف اول را می زند، این فرصت ها هم از آنان گرفته شده است.
 

باید قبول کنیم که قدری با هم غریبه شدیم، شاید پیشکسوتانی نظیر اکبر ملک و مناسبت هایی مثل روز خبرنگار بهانه ای باشند برای اینکه با هم مهربانتر باشیم، تلنگری باشند که قدر یکدیگر را بیشتر بدانیم.


اکبر ملک امسال دیگر در جمع ما نیست، پیرمرد خوش رویی که بیش از نیم قرن خبرنگار بود، خبرنگاران او را دوست داشتند؛ هرچند فرصتی محدود برای دیدن او گذاشتند (لااقل نگارنده با بیش از یک دهه فعالیت در رسانه های استان از برکت نعمت وجودی او کم بهره بود و خاطراتش به چند دیدار و گفت گو با وی خلاصه می شود) دیگران او را مباهات فرهنگی دارالعباده می دانستند، اما ما قدرش را ندانسیتم و تازه امروز در فراقش خلا وجودی او را احساس می کنیم، یاد ونام او باشد تا از امروز قدر همدیگر را بیشتر بدانیم.

ملک بنیانگذار و مدیر مسئول روزنامه ملک در سال 1298 شمسی در یزد متولد شد؛ وی فرزند غلامحسین و از نوادگان ملک التجار و از اهالی محله سهل بن علی یزد بود.

پس از تحصیلات مقدماتی در یزد و شیراز با سمت مشاور در کارخانه هراتی یزد مشغول به فعالیت شد و پیوسته 60 سال به کار مطبوعاتی اشتغال داشت.


از جمله فعالیت های او عضویت در شورای داوری وابسته به دادگستری، عضو کمسیون انجمن خیریه استان یزد و همکاری با نماینده آیت الله کاشانی در واقعه ملی شدن صنعت می باشد.

سال 1329 روزنامه محلی "ملک" به عنوان قدیمی ترین هفته نامه استان یزد به همت اکبر ملک تاسیس شد.
 

و در پایان یادداشتی از مجید جوادیان، رئیس روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد که در ایام فوت مرحوم ملک نگاشته شد.


اکبر ملک بیش از نیم قرن از تاریخ و هویت روزنامه نگاری یزد را شکل داده است، از سال 1329 که نشریه ملک بنیان نهاده شد تاکنون 61 سال می گذرد و این تاریخ ممتد و طولانی برای یک کشور جهان سومی که در آن جریان های فرهنگی عمری بس کوتاه و ناپایدار دارند یک اتفاق درخشان و تحسین بر انگیز است.
 

به گمانم در کل کشورمان تعداد کمی نشریه وجود دارند که عمری چنین طولانی یافته اند و اکثر آنان نیز برعکس نشریه ملک یزد متکی بر اعتبارات دولت بوده اند؛اگر چه این نشریه در طی عمر خود فراز و نشیب های طبیعی و زیادی از قوت و ضعف کمی و کیفی را پشت سر نهاده است، اما نفس وجود این پدیده مهم فرهنگی در طی شش دهه در فضای مطبوعاتی کشور و یزد جالب توجه است؛ خصوصا آنکه 6 دهه گذشته در کشور ما از پرتلاطم ترین دوره ها در تاریخ ایران بوده است...
 

آری اینهمه هست و قصه کوچ غریبانه موسس و هدایتگر این جریان فرهنگی نیز واقعیتی انکار ناپذیر است پنجشنبه ای که گذشت اکبر ملک پس از سالها زندگی و تلاش زندگی بخش در منزلگاه همیشگی خود آرمید آنهم نه در حلقه تنگ و اندوهناک همکاران مطبوعاتی خود و نه در گرمای حضور مسئولان و هنرمندان که در میان خانواده تنهای خود که در انتظار تسلای ما عزیزی را به ابدیت سپردند.آری درست در همین بزنگاهاست که سایه محبت انسان ها بیش از گذشته به کار می آید و دریغ از آن پذیرفتنی نیست.

 

اگر قلم و آنچه می نگارد در اندیشه ما از ملاحظات اقتصادی فراتر می رفت بایستی مرگ اکبر ملک را فاجعه ای دردناک برای فرهنگ نحیف مطبوعاتی خود تلقی می کردیم؛ اینکه در این سرزمین هنرمند و نویسنده غالبا از اعتبار و اهمیت واقعی خود برخوردار نیست یکی از دلایلش را باید درقدرنشناسی نسبت به ریشه های اصیل خود جستجو کرد. کسانی که پیکر اکبر ملک را برای تدفین مشایعت کردند از تعداد سال های روزنامه نگاری او نیز کمتر بودند...مرحبا بر ما مرحبا!!

اما میراث ملک برای ما مانده است او یک تاریخ روزنامه نگاری و از آن مهمتر تجربه ای از حفظ شرافت روزنامه نگاری را برای ما به یادگار گذاشت. بر ماست که چنین بر یادگار های ماندگار خود پشت نکنیم.


روحش شاد و یادش گرامی باد


پایان پیام/

کد خبر 57605

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha