خراسان جنوبی  ۱۸۰۰ شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده است

خبرگزاری شبستان: فرمانده سپاه انصارالرضا(عليه السلام) خراسان جنوبی اظهارداشت: این استان در دوران دفاع مقدس بیش از ۱۸۰۰ شهید و ۴ هزار و ۵۰۰ جانباز تقدیم انقلاب اسلامی ایران کرده است.

سرهنگ علی قاسمی در گفتگو با خبرنگار شبستان از بیرجند، با بیان اینکه خراسان جنوبی در دفاع مقدس نقش پر رنگی داشته است، اظهار داشت: در 8 سال دفاع مقدس بیش از 32 هزار رزمنده از منطقه جنوب خراسان به مناطق عملیاتی 8 سال دفاع مقدس اعزام شدند که 26 هزار نفر از آنها نیروی بسیجی و سپاهی و داوطلب بودند.

 

وی با اشاره به اینکه خراسان جنوبی بیش از 1800 شهید در دفاع مقدس تقدیم انقلاب اسلامی ایران کرده است، گفت: تعداد 4 هزار و 500 نفر جانباز و بیش از 80 نفر فرمانده، سردار و امیر در استان داشته ایم.

 

فرمانده سپاه انصارالرضا(عليه السلام) خراسان جنوبی با بیان اینکه در یگان‌های مختلف خراسان، از خراسان جنوبی گردان داشته ایم، افزود: در تیپ 21 امام رضا(عليه السلام) 2 گردان، در لشگر 5 نصر 2 گردان، در توپخانه 61 محرم یک گردان، در لشگر ویژه شهدا 2 گردان و یک گردان مهندسی رزمی در جهاد بوده است.

 

قاسمی با بیان اینکه در ارتش هم یک گردان به صورت ثابت حضور داشتند اما در لشگرهای مختلف بودند، گفت: همچنین کمک های نقدي و غير نقدي از جمله گوسفند، لباس و پوشاک مردم این منطقه علی رغم اینکه دور از جبهه بود هميشه به جبهه هاي حق عليه باطل ارسال مي شد.

 

وی با بیان اینکه جوانان دوران دفاع مقدس به تکلیف خود آن روز عمل کردند و امروز هم از نظر تعداد جوانان های داوطلب اعزام به جبهه بیشتر هستند، گفت: هم اکنون آمار افرادی که مراجعه مکرر دارند و درخواست ثبت نام برای اعزام به جبهه مقاومت در سوریه دارند، خیلی بالایی است، لذا این آمادگی همانند گذشته است و اگر نیاز شد بهتر خواهد بود.

 

فرمانده سپاه انصارالرضا(عليه السلام) خراسان جنوبی در پایان به بیان خاطره ای از سردار شهید حسن حسین زاده در منطقه عملیاتی کردستان پرداخت و اظهار داشت: عملیات پاک سازی را در یکی از ارتفاعات بلند و برف گیر انجام دادیم، از ساعت ۱۶ راه افتادیم و تا 2 شب در میان باران و برف رفتیم و به دشمن حمله کردیم و ارتفاعات را گرفتیم و تا صبح سنگرها را آماده کردیم و صبح یکی به نوبت تیراندازی می کردیم و نماز می خواندیم، شهید حسین زاده تیربارچی بود و مرتب بلند می شد و رگبار رو می گرفت. دفعه سوم که بلند شد و رگبار را گرفت تیری آمد و به کلاه آهنی او خورد و کمی سرش زخم شد، اول شروع کرد به خندیدن و چند دقیقه ای می خندید و بعد شروع کرد به گریه کردن. برای بنده تعجب بود! سوال کردم؛ گفت ابتدا فکر می کردم شهید شدم و خوشحال بودم اما الان فهمیدم که زنده ام و ناراحت شدم که چرا شهید نشدم. این سردار بزرگوار در سال 64 در عملیات والفجر 8 شهید شد.

 

 

 

کد خبر 575591

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha