هر حرکت و نعمت و نگاهی که در جای خود ننشیند ذنب است

مادام که خود را مذنب نمی بینیم و حتی طلبکاریم نه عقوبت و نه تادیب را نخواهیم پذیرفت اما همین که دانستیم هر حرکت و نعمت و نگاهی که در جای خود ننشیند ذنب است، ناله می کنیم: الهی لا تودبنی بعقوبتک.

 

خبرگزاری شبستان: ماه مبارک رمضان ماه دعا و مناجات عبد با معبود است. ماهی که دعاهای زیادی در آن وارد شده مانند ابوحمزه، افتتاح و... . علاوه بر این دعاهای ماثور از ائمه دریایی از معارف عمیق الهی را در خود دارند که بنده می تواند با تدبر در آن ها از این دریای بی کران بهره ها ببرد. آنچه در ذیل می خوانید قسمت دوم تفسیر دعای ابوحمزه ثمالی است که به بررسی مرحله اول این دعا یعنی توجه می پردازد.

1. توجه
الهی لاتودبنی بعقوبتک
خدای من! مرا با عقوبت خویش ادب مکن.
الهی، تکیه‌گاه من، معبود من، پناه من... در این کلمه چقدر نیاز می‌بینی، چقدر احساس را لمس می‌کنی؟ آیا فقط با یک کلمه رو به رو هستی، آن هم کلمه‌ای که فقط زبان آن را می‌چرخاند یا در پشت این کلمه، احساس‌ها و توجهات را می‌یابی؛ توجهاتی که این کلمه را در دل تو نقش می‌زنند، پس از آن که از همه جا ضربه خورده و هر تکیه‌ای را از دست داده‌ای و هر بتی را تجربه کرده‌ای و در هر پناهی گزیده‌ شده‌ای...
آیا در پشت این کلمه احساسی را می‌بینی که کلمه‌ها را در تو نقش بسته‌اند و زبانت را به چرخ انداخته‌اند؟ اگر این را بیابی، آن وقت زیبایی این کلمه چنانت مدهوش می‌کند که در کنار همین کلمه چشم تو اشک‌هایش را بریزد و دل تو شعله‌اش را بیافروزد.
درد ما عادات ماست
درد ما از این مسئله برخاسته که داریم با عادت‌ها زندگی می‌کنیم و کلمه‌ها را، احسا‌س‌ها را، حقیقت‌ها را با تیغ عادتمان سر می‌بریم و داریم با دروغ‌هایمان زندگی می‌کنیم که رزق ما همین دروغ‌های ما هستند و ما این رزق را برای خود قرار داده‌ایم؛ تجعلون رزقکم أنّکم تکذبون. و از رزق او خود را محروم کرده‌ایم.
الهی، این کلمه را کسی می‌گوید که پس از تجربه‌ها، از هر معبود و از هر پناه و از هر تکیه‌گاه، ضربه دیده باشد و رنج کشیده باشد و به او رو آورده باشد، در حالی که ظلم خود و جفای خود را یافته و ضرورت پاداش را یافته و می‌خواهد اکنون که بازگشته، او را با شکنجه‌ها که خود عمل او هستند (نه عکس‌العمل او بلکه خود عمل او هستند)، او را ضربه نزنند و ادب نکنند.
این ادب کردن و در جای خود نشاندن، خود لطف اوست که به تو آگاهی بدهد و تو را بازگرداند؛ لیذیقهم بعض الذی علموا، لعلهم یرجعون. و اکنون که تو خود آگاه شده‌ای، می‌خواهی که تو را با عقوبت‌ها ادب نکند و با ضربه‌ها به راه بازنگرداند که تو خود به راه آمد‌ه‌ای.
توجه به ذنب در مفهوم وسیع آن
تو در این خواسته، ذنب، عقوبت و تأدیب و راه‌های گوناگون آن را باید در نظر داشته باشی. مادام که تو خودت را مذنب نمی‌بینی و حتی معتقد هستی که طلبکاری، مادام که نظام و سنت‌ها و قانون‌های حاکم بر هستی را باور نداری، در نتیجه نه عقوبت را خواهی پذیرفت و نه تأدیب را خواهی فهمید. ولی هنگامی که ذنب در آن مفهوم وسیع برای تو مشخص شد و تو فهمیدی، هر نعمتی، هر نگاهی، هر حرکتی که در جای خود ننشیند، ذنب است و تو فهمیدی که یک ذنب در یک گوشه حبس نمی‌شود و ذنب‌های دیگر را به دنبال می‌آورد، در این موقع است که این‌گونه با احساس می‌گویی: الهی لاتودبنی بعقوبتک.
طوری میان من و بت هایم حایل شو که ضربه نبینم
تو می‌فهمی که اگر هستی تو و عمر تو برای او نباشد و مصرف بت‌هایی شود که تو برای خودت گرفته‌ای، رنج می‌بری و عقوبت می‌بینی و این اوست که تو را ادب می‌کند و از این بت‌ها می‌کَنَد و ضربه می‌زند. این جاست که از او می‌خواهی تا با ضربه‌ها تو را نسوزاند و در هنگامی که میان تو و بت‌هایت حایل می‌شود و حیله می‌کند، تو غافل نمانی و درس بگیری: و لا تمکر بی فی حیلتک؛ و در حایل شدن‌هایت مرا به مکر مگیر و در نقشه قرار مده. مکر یعنی نقشه، یعنی نیرنگ. و حیله یعنی حایل شدن و فاصله انداختن. پس او حایل می‌شود و میان ما و بت‌ها فاصله می‌اندازد، میان ما و دل ما فاصله می‌اندازد. این فاصله انداختن‌ها را ما از آن غافلیم و در آن رنج می‌بریم. چون نمی‌دانیم که برای چه و به خاطر چه اتفاق افتاده‌اند.
ما ضربه‌ها و دردها را می‌بینیم، اما از آن درس نمی‌گیریم و حتی بر آن می‌شوریم و این است که در این دعا می‌خواهد تا در مکر و نقشه نیفتد و در این فاصله دیدن‌ها، محروم نماند و او را به بازی نگیرند، بیاید و با آگاهی جدا شود تا در این جدایی به سوی او باز گردد. قطع و بریدن‌ها را بپذیرید که انقطاع پذیرش این قطع‌ها و حایل شدن‌ها است و در این پذیرش لوطی‌وار و بی‌خیال نباشد که به سوی او بازگردد که در دعا هم هست؛ هب لی کمال الانقطاع الیک؛ نه قطع که انقطاع؛ و نه فقط انقطاع و بی‌خیالی که الانقطاع الیک؛ و پذیرش این برش‌ها در راه او و به سوی او. وگرنه لوطی‌ها هم در برابر ضربه‌ها بی‌خیال‌اند، با یک باباولش، مسئله را حل می‌کنند و یا در هوا می‌مانند و به جایی نمی‌رسند.
چرا ابوحمزه با غفران و آمرزش شروع نمی شود
در این دعا، از غفران و آمرزش شروع نمی‌کنی، چون غفران و آمرزش وسیله‌هایی دارد: از مهر و قهر، از اندرز و بشارت، از تهدید و تشویق و از تعلیم و تفهیم. تو می‌خواهی او با قهر و ضربه‌ها و مکرهایش تو را ادب نکند و تو را این‌گونه از بند گناه‌هایی که کرده‌ای و بت‌هایی که داری، آزاد نسازد.
تو از این وسیله آمرزش و غفران سخن می‌گویی و به این‌گونه شروع می‌کنی تا به خیرها برسی و از بدی‌ها نجات بیایی؛ خیرهایی که با او هستند و بدی‌ها و فقر و ذنب‌هایی که همراه تو.
پایان پیام/
 

 

 

 

کد خبر 57482

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha