رضا نافع، مشاور خانواده در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی شبستان با اشاره به مشکلات موجود در زندگی زناشویی گفت: بارها شاهد زوج هایی بودیم که انگار با موبایل یا کارشان ازدواج کرده اند و به هم هیچ توجهی ندارند به طوری که این بی توجهی ها به جدال تبدیل می شود و زن و شوهر به شدت با هم بدرفتار می شوند این زوج که در ابتدا با عشق شروع کرده بودند سالها زیر یک سقف زندگی می کنند اما در حقیقت از یکدیگر جدا هستند.
وی در ادامه بیان کرد: این اتفاقT آسیب های زیادی را برای زن، شوهر و فرزندان آنها به همراه خواهد داشت در واقع این دو نفر طلاق عاطفی گرفته اند.
وی با طرح این سوال که جدایی عاطفی چیست، اظهار کرد: وقتی دختر و پسری ازدواج می کنند، فرضشان بر این است که مرگ یکی از آنها تنها علت جدایی شان خواهد بود و تا اخر عمر با هم هستند و به اصطلاح به پای هم پیر می شوند آنها نگران این هستند که نکند نتوانند با هم سازگار و مجبور به طلاق شوند.
نافع با بیان اینکه در نظر بیشتر مردم ازدواج 2 نتیجه دارد، تصریح کرد: 1. باز هم زندگی می کنند و خوشبخت می شوند. 2- با هم سازگار نیستند و جدا می شوند اما شکل سومی هم وجود دارد که چون در جایی ثبت نمی شود و سر و صدایی به پا نمی کنند از نظرها پنهان می ماند و ان هم این است که از هم جدا می شوند اما با هم زندگی می کنند.
این مشاور خانواده خاطرنشان کرد: گاهی به زنان و مردانی برمی خوریم که مدتها نسبت به یکدیگر مهر، دوستی و علاقه ندارند و حتی گاهی زمینه روابط آنها را خشم و نفرت تشکیل می دهد اما به زندگی مشترک خود ادامه می دهند. آنها دلایلی برای این کار خود دارند که از جمله آن می توان به نبودن شرایط بهتر، وجود بچه ها و نگرانی از بابت واکنش خانواده ها، مشکلات اقتصادی و ترس از آینده اشاره کرد.
وی با بیان اینکه زمانی یک ازدواج در شرایط سفید و بی خطر است که طرفین بتوانند در آن، تمام نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی خود را تامین کنند، افزود: هر گاه ازدواج از ارضا کردن یکی از جنبه ها ناتوان باشد، محکوم به شکست خواهد بود حتی اگر از هم به صورت رسمی جدا نشوند.
وی با بیان اینکه در طلاق عاطفی 2 نفر جسم شان کنار هم خواهد بود اما روز به روز از هم دورتر می شوند، اذعان کرد: این اتفاق ممکن است یکطرفه یا دوطرفه باشد و در اغلب موارد به مرور زمان رخ می دهد، جذابیت، کشش، علاقه و عاطفه مثبتی که نسبت به هم داشته اند در بین آنها رنگ باخته است به عبارتی حساسیت ها، کنجکاوی ها و نگرانی هایی که آنها نسبت به هم نشان می دادند، فروکش می کند و باعث ایجاد کرختی در بین آنها می شود اما این مشکل هم مانند هر مشکل دیگری راه حل هایی دارد.
نافع اظهار کرد: اگر مانند روزهای نامزدی موقع دیدن همسرتان رنگ به رنگ نمی شوید یا چون مکالمات تلفنی که تا نیمه شب طول می کشید ساعتها از آرزوها و رویاروهایتان برای هم نمی گویید جای نگرانی نیست طبیعی است که هر کدام از شما به علایق و خواسته های خود فکر کنید اما این طبیعی نیست که همسرتان را از دنیای خود آگاه نکنید.
این مشاور خانواده در ادامه خاطرنشان کرد: انسان ها در طول زمان تغییر می کنند اگر از تغییرات هم باخبر نشوند نمی توانند کنار یکدیگر بمانند ازدواج مانند رسیدن دو خط به یکدیگر است و نقطه تلاقی 2 خط آغاز مسیر با هم بودن می شود اگر 2 خط بعد از تلاقی مماس هم حرکت کنند یا حداقل به صورت موازی و در کنار هم به مسیر ادامه دهند مشکلی پیش نمی آید اما کار از آنجا خراب می شود که بعد از تلاقی 2 خط هر دو از نقطه مشترک شان بگذرند و به سمت و سویی بروند هرچه بیشتر حرکت می کنند از هم دورتر می شوند.
وی گفت: پیش از شروع زندگی مشترک دختر و پسر می دانند که هر کدام کجای جهان ایستاده اند اما بعد از اینکه وارد زندگی می شوند یادشان می رود از خیلی چیزها با هم حرف بزنند کل صحبت هایشان حول خانه، خرید، بچه ها، میهمانی و مسایلی از این قبیل خواهد بود و هیچ تلاشی هم برای همراهی هم نمی کنند هر کدام مشغول زندگی خویش هستند سالها می گذرد و یکی از همسران تا مدرک دکتری پیش می رود و آن یکی هنوز دیپلم دارد البته این به خودی خود مشکل ساز نیست اما زمانی مشکل ساز است که آن همسری که دیپلم باقی مانده سطح اطلاعات و دانش خود را بالا نبرده باشد.
این مشاور اظهار کرد: در حرف زدن، لباس پوشیدن و اظهارنظر کردن همان آدم 10 سال پیش باقی مانده اما همسرش یک دنیا تغییر کرده است. این دو حتی نمی توانند با دوستان خانوادگی مشترک در رفت و آمد باشند چون خواسته هر کدام از آنها متفاوت است.
وی در پایان گفت: گاهی این تفاوت در تربیت فرزندان هم آزاردهنده می شود البته منظور این نیست که زن و شوهر باید مانند کپی و رونوشت هم باشند یا هر کاری یکی از آنها انجام داد آن یکی هم انجام دهد.
نظر شما