به گزارش گروه مهدویت خبرگزاری شبستان، پیش از این بخش اول نظرات و دیدگاه های حفیظه مهدیان، عضو هیئت مدیره انجمن سواد رسانه ای مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی در رابطه با فعالیت های رسانه ای که درباره آخرالزمان و منجی موعود(عج) انجام شده بخصوص در سینمای غرب و در قالب انیمیشن، کارتون و فیلم و ... به حضورتان تقدیم شد؛ آنچه در ادامه می آید بخش دوم گفت و گوی شبستان با این کارشناس رسانه ای است:
در بخش نخست این گفت وگو بیان شد که منجی گرایی در سینمای هالیوود در سه چهار دهه اخیر رشد قابل ملاحظه ای داشته است و نمی توان گفت این میزان رشد و آثار انبوه سینمایی در این زمینه، به صورت اتفاقی ساخته شده و یا کارگردانان مختلف بر اساس ذوق هنری و فکری خود به این عرصه ورود داشته اند. بلکه منجی سازی در هالیوود یک پروژه برنامه ریزی شده است و با نزدیک شدن به سال 1999 و 2000 و عطش هزاره گرایی که به نوعی مختص فرقه های مختلف مسیحی است، بحث منجی گرایی نیز رشد شدیدی پیدا کرد.
سینمای غرب منجی را با چه ویژگی هایی معرفی می کند؟
منجی بازنمایی شده در سینمای هالیوود یک شخصیت کاملا سکولار و اومانیستی دارد. در اکثر فیلم های آخرالزمانی هالیوود، منجی و نجات بخش کره زمین باید از نژاد یهود یا آنگلاساکسون و حتما غربی بخصوص آمریکایی باشد؛ چرا که اگر منجی از این نژاد نباشد و به منجی های غیرغربی اعتماد شود، همه افراد بشر در خطر نابودی یا بردگی شیطان و نیروی شر قرار می گیرند.
به عنوان مثال در فیلم «شاگرد جادوگر» می بینیم که «بالتازار» یک جادوگر است که از اعماق تاریخ تا زمان حاضر زنده می ماند، ماموریت او یافتن منجی است. او در طول هزاران سال در جست و جوی یک منجی است تا او را پیدا کرده و بتواند با نیروی شر مقابله کند. شخصیت «بالتازار» در طول فیلم، به مکان ها، جمع ها و فرهنگ های مختلف شرقی وارد می شود اما در هیچ یک از آنها، منجی مدنظر را نمی یابد. چون منجی کسی است که وقتی انگشتری خاص را در دست می کند تصویر اژدهای روی انگشتر زنده می شود.
اما در این فیلم شخصیت منجی چهره اروپایی یا آمریکایی ندارد بلکه بیشتر چهره شرقی دارد یعنی چشم ها و موهای منجی مشکی هستند!!
بله؛ هرچند این کودک (دیوید) چهره آمریکایی ندارد و چشم ها و موهای او مشکی است اما استادی که دیوید تحت نظر و با تعلیم او می تواند خود را پیدا کرده و جهان را نجات دهد، کسی است که همه این ویژگی ها را داراست.
یعنی اگرچه در این فیلم دیوید چشم آبی و موی بور ندارد و شبیه نژاد آنگلاساکسون نیست. اما تحت تعلیم استادی است که با این ویژگی ها دیده می شود و با کمک این استاد است که می تواند توانایی های درونی خود را بشناسد و بر دشمنان غلبه کند. انتخاب این نوع ویژگی های ظاهری منجی نیز دلیلی دارد و دلیل آن هم این است که مخاطب شرقی نیز بتواند با این منجی ارتباط برقرار کند و آن را نجات بخش خود بداند. این مسئله در فیلم «ماتریکس» نیز دیده می شود و «نئو» یک منجی ای است که چهره ای نیمه شرقی و نیمه غربی دارد برای اینکه ارتباط با مخاطب شرقی نیز تامین شود.
شما این موضوع را که «در غالب آثار آخرالزمانی هالیوود، منجی ها انسان هایی عادی و حتی کمی پایین تر از عادی هستند» را چگونه ارزیابی می کنید؟
در این فیلم ها غالبا منجی یک فرد عادی است که با دیگران تفاوتی ندارد. اما چون برگزیده است می تواند به مقام نجات بخشی بشریت دست یابد. یعنی منجی ها عادی هستند و برگزیده؛ یکی از مسایل مطرح در این عرصه تقدیرگرایی و پافشاری بر برگزیده بودن منجی است، یعنی هرگاه منجی در شرایط بد و سخت قرار می گیرد ناگهان اتفاقاتی رخ می دهد که منجی می تواند کارهای خود را پیش ببرد.
به عنوان مثال در فیلم «شاگرد جادوگر» ماجرای پیدا شدن دیوید توسط بالتازار بسیار اتفاقی است. یعنی دیوید نامه ای می نویسد؛ باد نامه را می برد و ... و سلسله اتفاقاتی که این نامه را به محل زندگی بالتازار می رساند و او از وجود منجی آگاه می شود.
غیر از موضوع «ماهیت و هویت منجی» چه شاخصه دیگری را می توان در این آثار دید؟
بحث دیگر در فیلم های آخرالزمانی هالیوود، «سبک زندگی منجی» است که کاملا آمریکایی است، به عبارت دیگر زندگی اومانیستی و سکولار؛ یعنی منجی فردی است که هیچ قید و بندی ندارد، فرد شریعت گرایی نیست و با اتکاء به قوای درونی خود حوادث را پیش می برد. بنابراین، منجی ها غالبا شخصیت های آزاد و رها از هر قیدی هستند. غالبا نیز تصویری از خانواده های آنها دیده نمی شود به خصوص پدران آنها و منجی ها کاملا مستقل زندگی می کنند.
آیا پایین آوردن سطح «منجی ها» تا حد افراد کاملا عادی جامعه، نوعی تقدس زدایی از منجی است؟
بله، دقیقا! یکی از ویژگی های این آثار، تقدس زدایی از منجی است یعنی تلاش می کنند تا نشان دهند منجی ها شخصیت های مقدسی نیستند به عنوان مثال اگر بخواهیم از فیلم های قدیمی تر نام ببریم می توان به فیلم «ژاندارک» اشاره کرد، ژاندارک در عقاید مسیحی به عنوان یک قدیسه معرفی شده و کسی بود که به کمک نیروهای الهی و الهامات، کشورش را از شر دشمن نجات داد. اما در فیلمی که از او ساخته شده «ژاندارک» به گونه ای به تصویر کشیده می شود که این موضوع برای مخاطب مبهم می ماند که آیا القائات و الهاماتی که به ژاندارک می شد، وحیانی بوده است یا شیطانی؟ و اینچنین مخاطب را دچار شک می کند.
نظر شما