به گزارش خبرگزاری شبستان، «دستهایمان بسته بود. عدهای همچشمانشان بسته بود. حتی نمیتوانستیم، تیمم کنیم. بچهها در ماشین باحالت تضرع و زاری به من گفتند: حسین! چه کارکنیم، نمازمون قضا می شه؟
گفتم: روبهقبله بشینین و با اشاره نمازتون رو بخونین.»
آنچه خواندید: بخشی از کتاب بچه های حاج قاسم ،نوشته افسر فاضلی شهربابکی، یک اثر دفاع مقدسی است که به خاطرات سردار حسین معروفی می پردازد و انتشارات فاتحان آن را چاپ کرده است.
حاج حسین معروفی کسی است که در نوجوانی به سپاه پیوست و هفت سال در جبهه به سر برد و در اواخر دوران جنگ تحمیلی نیز به اسارات نیروهای عراقی در آمد .
حسین معروفی از جمله کسانی است که سردار قاسم سلیمانی از او به عنوان جوانترین نیروی سپاه یاد می کند. او از خود در دوران دفاع مقدس دلاوری های بسیاری نشان داد.
گفتنی است: یک فصل از این کتاب به دوران اسارات حسین معرفی می پردازد.
در بخش دیگری از این کتاب می خوانیم: «بعد از دیدن صحنهی شهادت محمدرضا، حالم گرفته شده بود؛ اما چارهای نبود و باید به راه خود ادامه میدادیم. تقریبا حول و حوش ظهر بود که به پایین شیار وشکناو رسیدیم. بچهها در محلی که یک سهراهی مالرو بود مستقر شدند.
اطراف آنجا را هم نگهبان گذاشتیم تا خطری تهدیدمان نکند. هوا خیلی سرد بود. غروب شد. بچهها نماز خواندند و شام خوردند و توی کیسههای خواب در اطراف سنگها و درهها به استراحت پرداختند. در آن شب سرد، کیسهی خواب یکی از بچهها به نام سید محمدعلی وزیری از بالای ارتفاع به دره پرت شده بود. زنده ماندن در آن هوای نامساعد و خشن، آن هم بدون کیسهی خواب تقریبا غیر ممکن بود.»
گفتنی است: این اثر را انتشارات فاتحان منتشر کرده است که به چاپ دوم نیز رسیده است.
نظر شما