به گزارش خبرگزاری شبستان؛ "العهد" در مقاله ای به قلم "زینب عقیل" نوشت: «آمریکا» در جنگ خلیج فارس در سال 1990 توانست افکار عمومی «آمریکا» به طور خاص و جهان را به طور عام برای مشروعیت تصمیم جنگ علیه «عراق» متقاعد ساخته و افکار عمومی جهان عرب را از دریافت حقیقت اهداف استراتژیک خود در منطقه گمراه سازد. سه عنصر رسانه ای خطرناک «دروغ»، «فریب» و «گمراهی» را برای قالب ریزی جنگ در چارچوب نظریه های تبلیغاتی و روانی به کار گرفت. به همین موازات ، «اسرائیل» در استخدام چنین طرحی در دو جنگ با «حزب الله» در سال های 1996 و 2006 شکست خورد.
«اسرائیل» درنخستین جنگ خود در سال 1996 وارد یک جنگ تبلیغاتی و رسانه ای شد و مقاومت نیز با تبلیغات متضاد از طریق برنامه های رسانه ای از پیش طراحی شده با آن مقابله کرد.هنگامیکه مستند نظامی «اسرائیل» صحنه بمباران یک پایگاه نظامی مرکزی مقاومت در «ضاحیه» در جنوب «لبنان» را توسط هلی کوپترهای «آپاچی» به تصویر کشید، نمایش سینمائی هوائی «آمریکا» درجنگ دوم خلیج فارس را در اذهان روزنامه نگاران تداعی کرد. «حزب الله» طی بیانیه ای گفت: این ساختمان، غیر نظامی بوده و شهروندان غیر نظامی در این بمباران به شهادت رسیدند.
تلاش های تبلیغاتی و جنگ روانی به موازی گسترش زرادخانه ها وتوان نظامی «حزب الله» گسترش یافت و جنگ سال 2006 تکنیک های پیشرفته تبلیغاتی «حزب الله» در جنگ نابرابر با «اسرائیل» را به نمایش گذاشت.
تبلیغات و جنگ روانی در جنگ سوم لبنان
مؤسسه «شورانسین» در دانشگاه «هاروارد » فرانسه تحقیقی را بر اساس تحلیل محتوای مطبوعات جهانی و مصاحبه با دیپلمات ها و خبرنگاران بین المللی منتشر کرد که «چگونه گروه کوچکی چون حزب الله توانست پیام های روزانه مطبوعات و تبلیغات را تحت کنترل کامل خود درآورد». این تحقیق تأکید می کند که جنگ «ژوئیه» لبنان، مدل جدیدی از جنگ خاورمیانه با اسرائیل را با وجود تمام امکانات مالی و نظامی به دست می دهد. «استیو ووندارکا» کارشناس نظامی آمریکا در همین زمینه می گوید: ائتلاف سیاست انقلابی و تکنولوژی جدید ارتباطی تعریف جدیدی از طبیعت جنگ نابرابر ارائه می دهد همان گونه که در جنگ «لبنان» سال 2006 شاهد بودیم.
در حقیقت، نابرابری ابزارهای تبلیغاتی مقاومت در مرحله نخست جنگ کاملا هویدا بود، به گونه ای که خبرنگاران عرب و غربی انتقادات مکرری از دشمن اسرائیلی نسبت به پاسخ نامناسب به حمله حزب الله. داشتند.
در همین زمینه، حزب الله عملیات ورود به میدان مقابله را ترتیب داد. «اندرسون کوپر» خبرنگار سی ان ان معتقد است که «حزب الله» موفق شد تصویری جنایتکارانه و بی رحمانه از «اسرائیل» نزد تمام رزونامه نگاران ارائه دهد. در مقابل نیز خبرنگاران دوربین های خود را از جبهه «اسرائیل» به مرزهای «لبنان» هدایت کردند تا نبردهای هوایی را به طور مستقیم پوشش دهند. در پایان جنگ روزنامه نگاران برجسته طی یک بحث و بررسی گفتند: «وظیفه اصلی دسترسی به میدان نبرد بود که در حد مورد انتظار حاصل نشد».
در چارچوب تبلیغاتی نیز رسانه های آمریکائی و عرب وابسته به آن در تاثیرگذاری بر جریانات جنگ از طریق قاب رسانه ای به نفع «اسرائیل» و نشان دادن تصویر تروریستی و متجاوز از حزب الله شکست خوردند. «حزب الله» در هر دو جنگ موفق به رد اتهامات و دروغ های دشمن به منظور بالا بردن روحیه جبهه داخلی و تبیین واقعیت نزد افکار عمومی جهان شد.
در حقیقت، «حزب الله» از یک سو به لطف کاریزما و صداقت دبیر کل خود و از سوی دیگر به لطف الطاف حق در نبردهای خود پیروز شد و از توسعه مداوم ابزارهای ارتباطی و تکنولوژی ارتباطی که دیگرفقط به ماهواره و شبکه اینترنت محدود نیست، بهره گرفت.
در عصر «جامعه اطلاعاتی» و زمان «رسانه های جدید» آینده ای روشن پیش روی روزنامه نگاری شهروندی هویداست. بنا بر این «اسرائیل» چگونه وارد جنگ اطلاعاتی آینده خواهد شد؟روزنامه «یدیعوت آحارنوت » در 13 سپتامبر 2015 در مقاله ای با عنوان «جنگ سوم لبنان چگونه خواهد بود؟» از عملیات «جرف الصلب» پرده برداشت و نشان داد که افکار عمومی «اسرائیل» آماده پذیرش هیچگونه پیروزی، ولو گذرا از سوی «حزب الله» نیست، حال پرسش شورای جنگ اسرائیل این است: «پس «اسرائیل» چگونه می تواند تبلیغات سفید در جنگ سوم را تحت کنترل خود درآورد؟».
نظر شما