به گزارش خبرنگار خبرگزاري شبستان از ساري، فاطمه خيامي نژاد، دانش آموز پايه هفتم اهل مشهد شركت كننده گروه سني 11-15سال يازدهمين جشنواره بين المللي نامه اي به امام رضا(عليه السلام) با نگارش دلنوشته اي از امام هشتم شيعيان، گره گشايي از مشكلات خانواده هاي مناطق حاشيه نشين مشهد مقدس را طلب كرد.
نامه از طرف كودكي كه هرگز ديده نشد سلام برامام رضا، باني مهرباني هاي پنهان
مجري خبر از اجراي طرح شمس الشموس(زيارت اولي ها) در همه جاي ايران مي دهد و من ناخودآگاه به كودكاني فطر مي كنم كه در حاشيه شهر مشهد در چند كيلومتري حرم كه هنوز حرم آقا را نديده اند و نمي دانم آيا اين طرح براي اين آدم هاي فراموش شده هم هست يا نه...
آقاجان، اصلا بگذاريد سر كيسه دلم را شل كنم و كمي خرج كنم عقده هايي را كه روزگار بي رحم در دلم انباشته كرده است. راستش ما اشتراك روزنامه شهرآرا داريم در بخش شهرآراي محله با اين خانواده هاي به ظاهر مقيم مشهد چند بار مصاحبه اي انجام شده بود كه من تا حدودي آنرا خواندم، اما چه خواندني، انگار با خواندن سطر سطر غم نامه شان، بندبند دلم مي شكست و حتي وقتي تصوير زندگي اين خانواده ها را ديدم كه اكثرشان در اتاقك هاي بنري زندگي مي كنند و كودكانشان با كيسه ضايعات بردوش صبح تا شب براي 3الي 4هزار تومان، بيابان هاي اطراف، كوچه هاي خاكي و حتي سطل زباله ها را مي گردند و به گفته خودشان بيشتر اوقات طي روز نان و ماست و يا نان و حلوا مي خورند، ديگر غم هايم را فراموش كردم و برايتان امام رضادر اين نوشته چه مي توانم از خودم بنويسم كه بالاتر از رنج اين هابيليان زمانه باشد.
امام رضاي عزيز مخاطب شِكوه هاي پنهان، كم و بيش از احوالات اين همسايگان فراموش شده ات مي نويسم نه براي موفقيت در جشنواره بلكه براي آدم هايي مي نويسم كه وجدان را براي روز مبادا كنار گذاشته و بيشتر شب ها كه سر بربالين مي گذارند تنها دغدغه شان خطي است كه ممكن است روي ماشين مدل بالايشان بيافتد نه آدم هايي كه زير خط فقر زندگي مي كنند.
باشد كه يك روز آنها با خواندن اين دلنوشته، بجاي ضرب سكه هاي بيشتر و بيشتر در خيالشان كمي از آنرا بين نيازمندان تقسيم كنند.
امام مهربانيها دلم براي ناهيد 6ساله و اميرحسين12ساله كه در يكي از اين كلبه هاي احزان زندگي مي كنند مي سوزد؛ اميرحسين با صورتي آفتاب سوخته حتي يك كلاس سواد هم ندارد و تنها آرزويش درس خواندن است و ناهيد شش ساله كه هنوز واقعيت تلخ حاشيه نشيني آنهم با حداقل امكانات برايش مفهومي ندارد آرزو مي كند هر روز بتواند ضايعات بيشتري جمع كند و پول بيشتري درآورد آخر بيشتر مردان اين خانواده ها يا براثر تزريق فوت شده اند يا به كمپ فرستاده شده اند.
امام غريب نواز باباي همه بچه هاي تنها، گاهي با خودم مي گويم خدا كند دروغ باشد، شايعه باشد حتي زندگي مشابه اش هم دروغ باشد، خيس شدن كودك آدامس فروش زيرباران تند دروغ باشد و گرماي اندك اتاقك هاي بنري در سرماي زمستان آنهم دروغ باشد اما نه... حقيقت دارد وقتي با خواندن قصه اين زندگي ها چتر هم گوئي نتوانست جلوي خيس شدن چشم هايم را بگيرد فهميدم همه اينها حقيقت دارد.
امام رضاي عزيزم، ببخش اگر پر حرفي كردم من علي رغم دلتنگي هايي كه در زندگي شخصي ام دارم اما بخاطر اهميت موضوع لازم دانستم اين نامه را از طرف كودكاني بنويسم كه در حاشيه نشيني، زيرخط فقر هيچ وقت ديده نشدند و اين تنها كاري بود كه از دست من به عنوان يك دختر نوجوان 13ساله بر مي آمد.
آقا بيا دوباره به اين كوچه سر بزن
با دستي از بهار به هر خانه سر بزن
درحوض عيد، ماهي سرخ بهاره شو
در حوض قلب فائزه چرخي دگر بزن
امشب بيا نسيم شو، از لاي درز در
آرام سر بكش به اتاق غم پسر
سروده: علي اصغر داوري
نظر شما