خبرگزاری شبستان-کرمان
ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﺍﺳﺖ ﺩﻋﺎ ﮔﻮشه شش گوشه تو
ﺣﺮﻣﺖ ﻋﺮﺵ معلی ست ﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ (علیه السلام)
متولد 1315 شهر تبریز است. سالیان درازی است که به اقتضای حرفه اش با فرش سروکار دارد؛ از تجارت فرش گرفته تا رفوگری و...؛ قالی های در حال بافت کرمان را که برای صحن مطهر حضرت زهراءسلام الله علیها آماده می شود را با دقت خاصی از نزدیک نظارت می کند و نظرات خود را می دهد.
مسئولیت کمیته فرش ستادبازسازی عتبات عالیات کشور را به عهده دارد و از همین منصب به کرمان آمده تا از نزدیک در جریان روند بافت قالی های صحن حضرت زهراءسلام الله علیها قرار گیرد. مترصد فرصتی هستم تا گفتگویی با او انجام دهم؛ علیرغم سنی که دارد تمام مدت گفتگو را سرپا ایستاده و با عشق خاصی از کاری که هم اکنون مشغول آن است، صحبت می کند.
غلامحسین ابراهیم پور دخانی، در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در کرمان، شرح دلدادگی و خادمی خود را اینگونه بیان می کند:
سال 82 با 500 زائر در 13 دستگاه اتوبوس از تهران راهی عتبات عالیات شدیم. در میان راه به دلایلی مسئولیت کاروان به گردن من افتاد. حجم زائران و کمبود امکانات بین راهی باعث شد تا زائران حسابی دلخور شوند و هرچی دلشان خواست به من گفتند و من هیچ پاسخ آنان را ندادم.
کاروان دو ساعت زودتر به ایلام رسید. پلیس بازخواست کرد که چرا دو ساعت زودتر؟ من جلو رفتم و گفتم چون سفینه حسین علیه السلام سریع تر می رود. این را که شنید، گفت بروید.
بعد از اینکه سفر زائران پایان یافت، 5 روز با همسر و دخترم در کربلا ماندم، چون به خاطر مسئولیت این حجم زائر، هیچ از زیارت نفهمدیم. روزی در حرم امام حسین علیه السلام متوجه وضعیت بسیار نامناسب فرش های حرم شدم. اشک از چشمانم سرازیر شد؛ گفتم آقاجان! به خاطر شما همه توهین ها را در این سفر شنیدم، فقط اجازه بده این فرش ها را ترمیم کنم.
به تهران بازگشتم، سه روز بعد از ستادبازسازی عتبات عالیات با من تماس گرفتند.. هیچکس را نداشتم فقط خودم بودم و ابزار کارم؛ سوزن، قیچی، نخ و..، رفتم کربلا و 5 قالی 6 در 4 سرمه ای را درآفتاب آنجا کف صحن پهن کردم و چهاراطراف و سوراخ های آنها را دوختم و بعدها 4 رفوگر بردم.
دستگاه خاک گیری تهیه کردم و از فرش ها دهها کیلو خاک می گرفتیم، فرش هایی که شاید 50 تا 60 سال بود که آبی به خود ندیده و شسته نشده بود. دستگاه قالی شوئی هم تهیه کردم و قالی ها را شستیم. از کربلا شروع کردیم تا کاطمین و سامرا، مسجد کوفه و نجف و سوریه و حالا هم قصد حلّه را دارم.
قبل از آنکه توضیح بیشتری دهد، مدام ذهنم را مرور می کنم که کجای حلّه را مد نظر دارد؟ دقیقه ای طول نمی کشد و در حالی که برق خاصی در چشمانش موج می زند با آرامشی خاص می گوید: آی آی آی! امامزاده قاسم اونجاست؛ فوراً به نگاه پرسشگر من پاسخ می دهد که «حضرت قاسم برادر تنی امام رضا است؛ ها» تازه می فهمم چه عشقی با امام رئوف می کند.
دخانی ادامه می دهد: حرم امام علی علیه السلام 3 هزار قالی ترمیم کردیم. نیروها را از اصفهان و تبریز و تهران می برم و قبلاً افتخاری می بردم و بعدها هدیه ای هم به آنها می دادم که از سال 88 به بعد ستادبازسازی عتبات این هدیه را به آنها می دهد.
عشق به ائمه مرا به عتبات کشاند و تجارت فرش و مغازه و.. همه را تعطیل کردم. سالی 6 بار به در اعتاب مقدسه سفر می کنم و هر بار یک ماه می مانم.هر سال با نیروها(رفوگر و قالی شو و..) اربعین کربلا می رویم. در یکی از سفرها به کربلا شاهد شفا یافتن هم بودم.
بنا به درخواست حرم های مطهر، کارگاه قالیشوئی در عتبات از کربلا تا سامرا و بعد در سوریه برای تعلیم قالی شوئی به عراقی ها دایر کردم که فقط گفتیم قالی های ماشینی را بشویند و قالی های دستباف را ایرانی ها انجام می دهند. یک کارگاه قالیشوئی بسیار مجهز هم در سال 90 در نجف اشرف راه اندازی کردیم.
قالی های قدیمی حرم ها را هم رفوگری می کنیم و حین کار برای رفوگرها آموزش داریم. در نجف و کوفه پیشنهاد دادند کارگاه آموزش قالیبافی راه بیندازیم که اگر مکان آن را آماده کنند، اُستاکار و وسایل را ما می بریم و پیگیر این موضوع هستیم.
ابراهیم پور دخانی، پدر شهید مهدی ابراهیم پور دخانی، سینه ای پر از گفتنی های شنیدنی دارد از کار مقدسی که جای آن پیش از این واقعاً در حرم های شریف ائمه خالی بوده است؛ که وقت ضیق این سفر کوتاه به کرمان و حجم برنامه ها، اجازه بیش از این را نمی دهد و در پایان، تنها ابراز امیدواری می کند: فرش های صحن حضرت زهراءسلام الله علیها هرچه سریع تر آماده و به نجف اشرف ارسال شود.
نظر شما