سعیده موسوی زاده از شاعران کودک در مورد مهم ترین عواملی که ادبیات کودک و نوجوان را تهدید می کند، به خبرنگار شبستان، گفت: شاید جدیترین و مهمترین آسیب ادبیات کودک و نوجوان، توجه کم به نقد و کارشناسی آثار باشد. پیش از تولید کتاب و مجله برای کودکان،خوب است ازخودمان بپرسیم، چرا و چگونه؟ و درباره محتوا و کیفیت و کمیت آن پیش اندیشی داشته باشیم. این چیزی است که گاهی اتفاق نمیافتد.
موسوی زاده ادامه داد: مشکل دیگر این است که ما گاهی نیازها و دغدغههای کودکان امروزی را درک نمیکنیم. باید به سراغ نیازهای کودک رفت و او را برای رویا رویی با چالشهای پیش رویش آماده کرد. باید شیوه نگاهمان را تازه کنیم و پاسخگوی تمایلات و سلیقه کودکان امروز باشیم.
این شاعر معتقد است، باید به دنبال جذابیتهای جدید و نوآوری باشیم و در پی ایجاد خلاقیت و سهیم کردن کودکان در تولید ادبیات باشیم.
موسوی زاده تصریح کرد: باید به دنیای کودکانه و ساختار شکن و فانتزی شان نزدیکتر شویم و به گونه ی آنها بیندیشیم و از چشم خود شان به تماشای پیرامون مان بنشینیم.
وی سفارش نویسی را آسیب دیگر برای ادبیات کودک و نوجوان دانست و افزود: البته این به خودی خود شیوه بدی نیست اما اگر بر اساس سفارش ناشر دست به تولید محتوا میزنیم باید مراقب باشیم که دچار سریدوزی و سهلانگاری نشویم، یعنی سفارشینویسی به دور از اندیشۀ مخاطب و در نظر گرفت نیاز او باشد.
موسوی زاده با اشاره به اینکه در حوزۀ ترجمه، آنچه مهم است، بومیسازی و توجه ویژه به زبان است، بیان کرد: ما گاهی به صورت منفعلانه ترجمه میکنیم، یعنی بیش از حد تحت تأثیر زبان مبدأ اثر هستیم. این باعث الگوبرداریهای نادرست کودکان و بدآموزیهای زبانی میشود که حاصل آن، رواج یک زبان شلخته است.
وی که کتاب هایی همچون " شکم گنده " ، " آب و تاب " و " کتاب خوردنی " را در کارنامه کاری خود دارد، اظهار داشت: اگر قدری از خلق اثر فراتر برویم و انتشار آن را هم مد نظر داشته باشیم، باز آسیبهایی در کار است، از جمله فقدان پیشاندیشی اقتصادی و فرهنگی به طور هم زمان.
موسوی زاده ادامه داد: ناشر باید پیشاپیش هم بودجه و راههای تأمین آن را بررسی کند، هم به تولید محتوای خوب بیندیشد. آنگاه میتواند با انجام تبلیغات و توزیع مناسب، کتاب را در تیراژ بالاتری منتشر کند و حقوق نویسنده را هم به خوبی تأمین کند، وگرنه نتیجه این میشود که یا به دلیل حقالتالیف پایین و به کارگیری نویسندگان مبتدی و کمتجربه، کتاب ضعیف چاپ شود یا به علت تیراژ کم، کتاب کم دیده شود و به دست مخاطبانش نرسد یا به خاطر توزیع نامناسب در انبار بماند و خاک بخورد. حتی بدتر از اینها، کتاب گاهی اصلاً چاپ نمیشود، یعنی به دلیل نداشتن بودجه، با وجود بستن قرارداد و تولید محتوا، سالها در چاپخانه منتظر چاپ میماند و مثل چای از دهانافتاده میشود.
این شاعر یکی دیگر از مسائل مهم در تولید کتاب را ارتباط دادن تصویرگر و نویسنده ذکر کرد و گفت: زیاد اتفاق افتاده است که تصویر و محتوا ربطی به هم نداشتهاند و حتی متضاد بودهاند، مثلا متن از گربهای سیاه گفته و تصویر گربهای زرد را نشان داده است. از آن جایی که در کتاب کودک بیش از نیمی از تاثیر بر کودک و ارتباط با او به عهده تصاویر است، این هماهنگی کاملا ضروری است. در مرحله تولید، نویسنده یا شاعر باید بتواند حق انتخاب ناشر را داشته باشد و به عکس. چیزی که عملا اتفاق نمیافتد.
موسوی زاده طولانیشدن زمان پروسۀ تولید را آسیب دیگر حوزه ادبیات کودک و نوجوان دانست و افزود: کودکان خیلی زود بزرگ میشوند و آنها چند سال دیگر مخاطب محتوایی نیستند که امروز برایشان تولید میشود. از طرفی همان محتوا معلوم نیست تا چند سال آینده باز هم با نیازها و تمایلات مخاطبان جدید منطبق باشد. بنابراین هر قدر این زمان کوتاهتر باشد نتیجه مطلوبتری خواهیم داشت.
وی در مورد عوامل تهدید کننده ادبیات کودک و نوجوان بعد از چاپ کتاب، عنوان کرد: خیلی از کتابها بعد از تولید عملاً رها میشوند. خوب است ناشر و تولیدکننده از خود بپرسند که با تولید و توزیع این کتاب، چه اتفاقی افتاد؟ کتاب به دست چند نفر رسید؟ بازخورد آن چطور بود؟ باید جلسات نقد با حضور کودکان برگزار شود و به بررسی همهی جوانب آن بپردازند، نه فقط محتوا، بلکه همهی آن چه در تولید آن نقشی داشته است.
موسوی زاده با بیان اینکه ما نباید بعد از تولید، کتاب را رها کنیم، خاطر نشان کرد: با استفاده از قابلیتهای دیگر کتاب، مثل شنیداری شدن ، ساخت اپلیکیشن و نمایش و قصهگویی و فضای مجازی، آن را گسترش دهیم و نگذاریم با تعداد 500 یا 1000 یا نهایتا 2000 نسخه به پایان برسد و بایگانی و خاموش شود.
وی یکی از آسیبهای جدی برای ادبیات کودک در این سالها را نمایشگاه کتاب عنوان کرد و گفت: باید پرسید نمایشگاه آفت است یا نعمت؟ به نظرم، هم نیش بوده است و هم نوش. شاید کمکی هر چند کم به ناشران کرده باشد که نوش جانشان باد. شاید کمی هم به چرخهی توزیع مدد رسانده باشد و باعث معرفی کتاب و رسیدن تعداد بیشتری از آن به مخاطب شده باشد. شاید مرکزیتی به ناشران در محدودهای زمانی داده باشد که باعث پیوند بیشتر نویسنده و شاعر و مخاطب باشد اما بیشترین آفت آن فروشگاه شدن نمایشگاه بوده است و تبلیغات گسترده فانتزیهای بیاندیشه و کپی و کارتونی و گاهی با محتواهای غلط و مخرب.
نظر شما